آیت الله هاشمی: جلوي اعتصاب غذاي مهدي را گرفتم/ رهبری چندبار گفتند که به نماز جمعه برگردم
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
نخستين سوال درباره دو رويداد مهم است كه در اسفندماه اتفاق ميافتد. يعني انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات مجلس شوراي اسلامي. دغدغه شما در انتخابات همواره تاكيد بر مشاركت حداكثري بوده است. اكنون يك دغدغه كه هم مردم و هم كساني كه قصدكانديداتوري دارند، عملكرد نهادهاي نظارتي است. آيا در اين موقعيت تاريخي، با توجه به شرايط منطقه، نهادهاي نظارتي تسامح و تساهل بيشتري در اين دوره به خرج ميدهند؟
بسما... الرحمن الرحيم، من فكر ميكنم اين دو انتخاباتي كه در پيش داريم، جزو حساسترين انتخاباتهاي تاريخ ماست. از اين جهت كه شرايط منطقه را ميبينم و شما روزنامهنگارها بيشتر از ما ميبينيد. الان شرايط منطقه و بهويژه اطراف ما خيلي ناامن است. بحمدلله ايران نسبت به ديگران، كشوري امن است و مردم با مشكلاتي كه تحريمها ايجاد كرده، زندگي ميكنند و آرام هستند. دشمنان هم تا به حال نتوانستهاند، نفوذ كنند و كار خاصي انجام بدهند و انشاءا... باز هم نميتوانند. دليل عمده اين امنيت را بايد در علاقه مردم به وطن و انقلابشان ديد. چون اگر مردم علاقهمند نبودند، پنجرههاي زيادي براي حضور دشمن وجود داشت و دارد. علاقه مردم فضا را از نفوذ دشمنان، تا حدود زيادي حفظ ميكند. يكي از عوامل رضايت مردم اين است كه احساس ميكنند، سرنوشتشان دست خودشان است. معنايش همان است كه انتخابات پرشور و حضور هر چه بيشتر مردم، نشان علاقه و اميد مردم به كشورشان است و اين مساله خيليها را مأيوس ميكند. در شرايطي كه الان داريم، توجه به افكار عمومي خيلي مهم است. شايد شما بهتر ازما ميدانيد و خودتان و خبرنگارانتان دائما در جريان شرايط كشور و بهويژه مردم هستيد، ولي آنچه كه ما هم ميفهميم و گزارشهايي هم كه به ما ميدهند، اين است كه اميد مردم در اين انتخابات بيشتر از انتخابات دو، سه دوره گذشته است. علتش هم اين است كه در انتخابات قبلي كه حضور پيدا كردند، نتيجه گرفتند و بايد اين را دليل خوبي بگيريم. به علاوه خيال مردم جمع است. چون طرفداران دولت و طرفداران نيروهاي فرهيخته ميدانند كه در اين طرف اشكالي وجود ندارد و ديگران هم نميخواهند در اين بخش بيايند. البته آنها هم نميخواهند اين كار بشود. لذا در طرف ديگر محدوديتهايي وجود دارد. اميدوارم در آن طرف هم عقلانيتي حاكم شود كه فضاي خوب و امن حاضر را به جهت خيالات واهي نا امن نكنند و بگذارند هر چه مردم ميخواهند، اتفاق بيفتد. چون اگر اين اتفاق بيفتد، امنيت ما پايدار ميشود. شما ببينيد الان در آذربايجان، تركيه، عراق، سوريه، در جنوب يمن، بحرين و در اين طرف افغانستان و پاكستان چه خبر است! واقعا ما جزيره امن منطقه هستيم. اين فقط تصور نيست، بلكه حقيقت قضيه است. نبايد اين حالت را با ناراضي كردن افكار عمومي و مخصوصا جوانها و تحصيلكردهها ـ چون الان اينها مرجع شدند ـ به هم زنند و ناامن كنند. مسئولان نظارت هم اين را درك ميكنند و ميدانند. اميدم از انتخابات گذشته بيشتر است.
ما هم بيشتر اميدوار ميشويم
البته شما بايد بيشتر تشخيص بدهيد كه با مردم خيلي ارتباط داريد. ولي من تشخيص ميدهم كه اكنون وضع بهتر از گذشته است. در گذشته پنجرهاي باز شد كه مردم ببينند كه يك راه هست و الان بايد اين راه را ادامه بدهند و بروند.
درباره مجلس خبرگان هميشه حساسيت بوده، ولي اين دوره حساسيت بيشتري پيدا كرده است، هم به لحاظ مقطع تاريخي كه در آن قرار گرفتيم و هم به خاطر طول عمر مجلس خبرگان كه هشت سال است. اين مجلس را خيلي مهم ميدانند. از طرفي جنابعالي تاكيد داريد به اينكه جوانهاي مستعد و مجتهد و بنام كه داراي تفكرات و تحركات بهتري هستند، ورود پيدا كنند. بعضيها از اين مساله نگران هستند و ميگويند كه مجلس خبرگان، مجلسي است كه جاي انسانهايي است كه سن و سالي از آنها گذشته است. آمدن اين جوانهاي مجتهد و متخصص چه جاي نگراني دارد كه برخي نگران هستند؟
به همان دليلي كه براي مجلس شوراي اسلامي هم به اين موضوع توجه دارند. مجلس شوراي اسلامي كار بيشتري در دست دارد و خبرگان نيرويي آماده براي روزي است كه اگر خداي ناكرده نياز شد، اقدام كنند. ولي مجلس شوراي اسلامي بايد دائما، هر روز و هميشه در ميدان باشد و كارهاي زيادي دارد. مردم و جريانهاي سياسي هم براي مجلس و هم براي خبرگان حساس هستند. علاوه بر آن موضوع كار مجلس خبرگان، رهبري است. رهبري مثل يك حزب نيستند. رهبر پدر همه مردم است و همه مردم بايد بالسويه زير بال رهبري آسايش و امنيت داشته باشند. اگر بخواهيم به اهميت آن نگاه كنيم، از جهت عمومي بودن و سالم بودن، انتخابات خبرگان ميتواند ضروريتر از مجلس باشد. به اين خاطر كه بايد رهبري عام باشد و بخش خاصي زمينه انحصاري كردن رهبري را نداشته باشد. اين قابل فهم است. البته رسانهها بايد روي اين مساله بيشتر كار كنند و اين مساله را خوب توضيح بدهند. من فكر ميكنم يكي از عمدهترين عوامل ثبات ما اين است كه روابط مردم با رهبري صميمي است و اين در ادامه هم شدني نيست، مگر اينكه انتخابات پرشور، فراگير، همگاني و قابل قبولي با حضور اكثريت مردم اتفاق بيفتد و اگر قابل قبول نباشد، خدشهاي بر نظام اسلامي ما وارد ميشود.
در بحث صلاحيتها، هم بحث كانديداي خبرگان و هم نامزدهاي مجلس، احتمال رد صلاحيت، در محافل سياسي مطرح ميشود كه اين دوره رد صلاحيت ها بالاست. البته اينها گمانهزني است و شوراي نگهبان چيزي نگفته و اعضاي آن چه فقها و چه حقوقدانان صحبتي نميكنند. اما بعضا در بین افكار عمومي و به ويژه در بخشي از محافل سياسي اين موضوع مطرح است كه رد صلاحيتها بالاست. اگر چنين اتفاقي بيفتد، آيا شما وساطت خواهيد كرد؟
بله، من در همه انتخابات سعي دارم تا آنجايي كه ميتوانم و براي من امكان دارد، نصيحت ميكنم و مشورت ميدهم تا انتخابات پرشور و با حضور همه سلايق فكري انجام شود. چون اين به نفع همه ماست و راست، چپ، اصولگرا، اصلاحطلب و معتدل ندارد. اگر انتخابات سالم انجام شود و همه راضي باشند، آسايشي در ذهن مردم و آرامشي در فضاي جامعه هست و اين هم يك منطق قوي دارد. من هم اين حرفها را در مواقع و جاهايي كه هستم و ميتوانم، ميگويم. فكر نميكنم ديگران هم اينقدر كوتهبين باشند كه به خاطر يك پست يا سمت، بيايند اين آرامش را به هم بزنند و اين آسايش خاطر را از مردم بگيرند. آنها هم قانون دارند و براساس قانونشان عمل ميكنند كه بايد مردم قانع باشند. اگر قانونا درباره كسي نظر منفي دارند، بايد بپذيريم. ولي اگر بخواهند حالت باندي را حاكم كنند، به نظرم قابل قبول نيست چرا كه اين كار در فضاي جامعه قابل تشخيص است. يعني براي مردم هم قابل تشخيص است و رسانهها هم آنقدر وسيع هستند كه مخفي نميماند. فكر ميكنم سلامت نيروهاي ناظر و مجري براي مردم جزو ضروريترين چيزهايي باشد كه نياز دارند و آنها هم اين را درك ميكنند.
بحث نظارت استصوابي بيشتر از ناحيه اصولگرايان مطرح ميشود كه ميگويند صلاحيت فلان نامزد اصلاحطلب براي نمايندگي مجلس احراز نشد، يعني مثلا آقاي X نميتواند نماينده مجلس شود.
به هر حال قانون انتخابات داريم و قسمتي از مسائل مربوط به صلاحيتها و رد صلاحيتها به خاطر اختلافاتي كه بين مجلس و شوراي نگهبان بوده، به مجمع تشخيص مصلحت نظام آمده و تكميل شده است. ما هم به همين قانون فكر ميكنيم. قانون كه الان هست. كسي هم مدعي تغيير قانون در شرايط حاضر نيست. چون اگر هم بخواهد تغيير كند، ممكن است بدتر بشود. من فكر ميكنم اگر همين قانون درست عمل شود و خلاف قانون و سليقهاي عمل نشود، مشكلي ايجاد نميشود. مردم هم بايد خودشان را آماده كنند كه با چنين قانوني انتخابات برگزار ميشود.
مجري انتخابات كه وزارت كشور است، ميگويد: که بايد مبنا قانون باشد. قانون هم مراجع چهارگانه را به صراحت آورده است. اما از آن طرف ديگر بحث تحقيقات محلي مطرح ميشود.
درست است، ممكن است هر كسي چيزي بگويد. ما داريم نظر ميدهيم كه اين مصلحت نيست. در اين شرايط منطقه و نيازي كه ما به رضايت و وحدت مردم داريم، ايجاب نميكند كه به خاطر سلايق ، رضايت مردم را مخدوش كنيم. من نظرم را ميگويم و ممكن است بعضيها نظر ديگري داشته باشند. تجاوز از قانون در اينجا به هيچوجه مناسب نيست. الان خطرناك است كه مردم را به روند اداره كشور مشكوك كنيم. بايد خاطر مردم جمع باشد.
شما از سيد حسن آقاي خميني دعوت كرديد كه در انتخابات مجلس خبرگان حضور پيدا كند. البته از فحواي مطالبي كه راجع به شخصيت ايشان گفتيد، تلقي افكار عمومي اين است كه از ايشان دعوت كرديد.
بله، دعوت من رسمي بود. ايشان يادگار امام راحلي هستند كه بنيانگذار نظام اسلامي هستند و پيشتازتر از همه، براي انقلاب زحمت كشيدند. هنوز هم كشور را تا حدود زيادي از نورانيت امام زنده نگه ميداريم. از لحاظ شخصيتي هم باسواد و هم آشنا به مسائل سياسي، جهاني، اقتصادي، تاريخي و مصالح كشور هستند. تمام شرايط يك نامزد خبرگان را دارند. قطعا مجتهد هستند. چون درس خارج ميدهد و شاگردان خوبي هم دارد. به ايشان گفتم كه نميتوانيد بيطرف باشيد و بايد وارد شويد. البته بعضي از دوستاني كه با ايشان كار ميكنند، ميگويند شما سيبل تخريبهاي سياسي نشويد. به نظر من ايشان هم مايل بود و خودشان اعلام حضوركردند.
دغدغههاي سياسي و اجتماعي جديد با دغدغههاي نسلهاي اول انقلاب و دهه شصتيها، تفاوتهاي معناداري دارند. اينكه نسل جديد به دنبال الگوهاي جديد برود، نگرانكننده نيست؟ يعني ما نتوانستيم براي جوانان مسيري را هموار كنيم كه در كانال انقلاب رشد كنند. گويا خودشان دارند مسيرشان را پيدا ميكنند. چه اندازه با اين نظر موافقيد؟
بالاخره تحولات نسلهاي بشري هميشه بوده، منتها در دورههايي كه رسانهها و ابزار اطلاعرساني نبوده، كند بوده و طول ميكشيد كه الگوهاي نسلها عوض شود. اكنون نسلها به سرعت متفاوت ميشوند. افكار جديدي ميآيند كه رسانهها ميگويند، در حالي كه قبلا به گوش مردم نميرسيد. الان به گونهاي است كه اخبار محرمانه در هيچ كشوري معنا ندارد. حتي اخبار سري هم از جايي درز ميكنند و گفته ميشود. در اين شرايط بايد بچههاي كشور را متناسب با زمان تربيت كنيم. در سخنراني جديدم با اعضاي يكي از احزاب، اين روايت را خواندم كه حضرت علي (ع) ميفرمايد: «ادبوُا اوْلادِكم بِغيرِ آدابكم فاِنهُم خلقُوا لِغير زمانِكم» بچههايتان را براي زمان بعد از خودتان آماده كنيد. شما در زمان خاصي و براي آن زمان تربيت شدهايد. بچههاي شما براي زماني تربيت ميشوند كه با زمان شما متفاوت است. اين قابل پيش بيني است و بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه هر روز، دنيا شفافتر ميشود و افكار جديد ميآيد. ما قديميها روي مسائل، شيوهها و سليقههايي رشد كردهايم كه هنوز همان افكار را داريم، اما بچههاي ما سلايق ديگري دارند. البته اصول اسلام هميشه محفوظ است، اما توجه به تطور زمان، امتياز اسلام در ميان اديان مختلف است. خاتميت اسلام به همراه اجتهاد پوياست كه پا به پاي زمان پيش ميرود. دين اسلام با اجتهاد دين خاتم است كه براساس قرآن كريم، انسانها بايد تا روز قيامت تابع اين دين باشند كه بدون اجتهاد نميشود. امام(ره) خيلي صريح گفتند كه اجتهاد تابع زمان و مكان است. يعني هم محل جغرافيايي و همزمان در اتخاذ يك تصميم فقهي مهم هستند. اين جزو اصولي است كه فقها روي آن تكيه ميكنند. معنايش اين است كه بايد جوانان خود را براي زمان آينده تربيت كنيم. متاسفانه الان كساني هستند كه روي افكاري كه براي خيليها فسيل شده، اصرار دارند و ميخواهند همان افكار را در مغز جوانان تزريق كنند كه جوانان نميپذيرند. مباحثه كه شود، براساس منطق خود، جواب ميدهند. گاهي هم احساس نفرت ميكنند، ولي در مجموع جاي نگراني نيست كه جوانان ايران ميدان داشته باشند و واقعيتها را بدانند و رشد كنند. اگر نقصي دارد، به خاطر اين است كه آينده را در نظر نگرفتند. ميخواستند محور افكار جوانان، شرايط زمان آنها باشد. آيندهنگري دانش واقعي شده و به عنوان يك رشته در دانشگاهها تدريس ميشود و براساس آن، پيشگيريها و پيشبينيها بسيار مهم هستند. همين چندروز پيش همه كشورها در پاريس براي اقليم آينده جمع شدهاند، براي اين است كه براساس پيشبينيها، اگر اوضاع اينگونه پيش برود و حرارتهاي فسيلي به تدريج در فضا پخش شود، بشر در آينده گرفتار مصيبتهاي جوي ميشود. لذا همه با هم جمع شدند كه اين مساله را حل كنند. اين يعني پيشگيري، البته دير اقدام شد و اگر 50 سال پيش اين كار را ميكرديم، الان دچار اين وضعيت نبوديم.
هر چقدر از دولت يازدهم ميگذرد، احساس ميشود رابطه جنابعالي با آقاي روحاني از آن حالت ملموس و شفاف به حالت غيرمحسوس درآمده، قبول داريد؟
خير، ايشان رئيس دولت هستند و كارهاي زياد و وقتهاي كمي دارند. اگر آقاي روحاني در جلسات مجمع ميآمدند، شما و جامعه عكس يا فيلمش را ميديديد، ميگفتيد روابط شفاف و ملموس و محسوس است. اما بسياري از روابط ما رسانهاي نيست. در هر موضوعي كه من يا ايشان مهم بدانيم، ارتباط برقرار ميكنيم و بعضي مسائل را تلفني و بعضي از مسائل را حضوري مطرح ميكنيم. اخيرا به خاطر شرايط خاص اجرای برجام، گفتوگوهاي ما بيشتر شده است كه مشورت و همكاري ميكنيم.
چندي است رئيسجمهور به جلسات مجمع نميآيند.
همه روساي جمهوري اينگونه بودند. چون كارهاي زيادي دارند. خودم كه رئيسجمهور بودم، چون رئيس مجمع هم بودم، ناچار بودم در جلسات باشم. اما ديگران اينگونه نيستند و كار دارند. معمولا پنجشنبهها و جمعهها به مسافرتهاي كاري در اقصي نقاط كشور ميروند و صبح شنبه هم جلسات كاري خودشان را دارند. ولي نمايندگان دولت در همه جلسات مجمع هستند كه نظرات ايشان را ميگويند. البته توقع جامعه اين است كه روساي قوا در جلسات مجمع كه بزرگان كشور جمع ميشوند، منظم شركت كنند.
آقاي نوبخت اعلام كردهاند كه آقاي روحاني مشغله دارند. از طرفي مجمع جاي كمي نيست و مسائل كلان و اساسي كشور در جلسات آن مطرح ميشود و درواقع اينجا هم يك مشغله است.
مسائل براي طرح در مجمع، اول در كميسيونها مطرح ميشوند كه كارشناسان دولت از همه بخشها هستند. از مجلس، قوه قضائيه و بخش خصوصي هم كارشناسان حضور مييابند و نظر ميدهند. در جلسات مجمع هم اگر مباحث مربوط به آنها باشد، بايد حضور يابند كه معمولا هستند. اما اگر در سطح روساي قوا باشند، موثرترند، چون گاهي نمايندگان دولت و قواي ديگر به خاطر عدم اشراف بر موضوع، توجيه نيستند و نميتوانند از ديدگاههاي دولت يا جاهاي ديگر دفاع كنند.
با اين توضيحات، حضور رئيسجمهور به نفع دولت است.
بله، چون تمام مباحث جلسات مجمع مربوط به كشور است و دولت هم به عنوان مسئول اجرايي، با همه مسائل ارتباط دارد. در بحثهاي مجمع هم منطق حاكم است. اگر موضوعي منطقي مطرح شود، رأي اكثريت اعضاي مجمع با طرح آنها خواهد بود.
عدهاي با امكاناتي كه در دوره 8 ساله گذشته به دست آوردند، در تبليغات چنين وانمود ميكنند كه دولت آقاي روحاني، چهار ساله است. گويا آنها ميخواهند با رنگ و لعاب ديگري وارد صحنه شوند. نظر شما چيست؟ آيا ميتوانند با شعار، برنامه و چهره ديگري به عرصه قدرت برگردند؟
خيلي بعيد است. چون پرونده خوبي در افكار عمومي ندارند. اگر آن پروندهها نبود، ممكن بود كه برگردند. اما پروندههاي آنان خيلي بد است و از هيچ جهت، قابل برگشت نيستند. مگر كساني كه منافع اقتصادي، فرهنگي، اداري، سياسي و باندي داشته باشند. در مجموع به خاطر تجربيات بد 8 سال در ذهن جامعه، زمينه برگشت آنها فعلا نيست تا نسل فعلي، گذشته را فراموش كند. البته تا جايي كه ميدانيم، در همه دولتها مرسوم بود كه وقتي دولتي ميآيد، مخالفينش ميخواهند كه يك بار باشد. به هر حال، خيلي از پروندههاي خاص آن جريان در دست افكار عمومي نيست، اما ذهنيت كلي جامعه خيلي منفي است و پروندههاي متفاوتي در ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي دارند. البته وظيفه رسانههاست كه جامعه را آگاه كنند.
شايد پروندهها، از لحاظ شكلي مثل هم باشند، اما محتوايي فرق دارند. به هر حال دولت فعلي در بخشي از جاها واقعا پاسخگوست و ما به عنوان اصحاب رسانه، اعتراف ميكنيم كه نميتوانيم به همه پروندهها دسترسي داشته باشيم.
آقاي روحاني تازگي حرفي زده كه من هم در زمان دولت ميگفتم. وقتي انتقادات به سازندگي و اعضاي كابينه در يك روزنامه زياد شده بود، يك بار چندتن از وزرا در جلسه هيات دولت اعتراض كردند كه چرا به اين همه انتقادات، جواب نميدهيم و قانون را اجرا نميكنيم؟ به آنان همان موقع گفتم: كسي حاضرنیست به قوه قضائيه يا مجلس چيزي بگويد. مجلسيها تريبوني دارند كه بعضي از تندروها با استفاده از آن، مخالفانشان را تخريب ميكنند و در قوه قضائيه هم به جرم تشويش اذهان عمومي، شخص را احضار و رسانهها را تعطيل ميكنند. دولت اينگونه نيست و اصولا نماد دموكراسي است. نبايد از انتقاد نسبت به دولت، ناراحت و نگران بود. البته اگر از آن دو قوه هم مثل دولت انتقاد شود ـ كه بايد انتقاد سازنده بشود ـ وضع خیلی بهتر ازشرايط حاضر قابل ارزیابی بود.
بحث حضور جنابعالي در نمازجمعه، يكي از خواستههاي اكثر پيامهاي تلفني مردم به روزنامه است. آرمان مرجع قابل اتكا نظرات شما نزد افكارعمومي است و مردم در تماسهاي تلفني يا درنمايشگاه مطبوعات اين سوال هميشگي را تكرار ميكنند كه چرا آقاي هاشمي به نماز جمعه نميآيد؟ مطمئنا استقبال از نماز جمعه شما ميليوني خواهد بود. آيا قصد بازگشت به تريبون نماز جمعه را نداريد؟
از زماني براساس اطلاعات موثق فهميدم كه برنامهريزي شده تا با استفاده از گروههاي تندروي كه بعضي از جناحها دارند، بعضي از مراسم سخنرانيها را به هم بزنند. تريبون نماز جمعه باز است و اگر موضوع و مسالهای حتي بين نمازگزاران مطرح شود، پخش ميشود و فورا همه دنيا ميفهمند. متوجه شدم كه ميخواهند از گروههاي فشار و قانون شكن در نماز جمعهها هم بیایند. من هم اينگونه ميفهمم كه امام جمعه بايد عادل باشد و يكي از مظاهر عدل هم، پرهيز از خودسانسوري است. يعني اگر آنچه را كه ميفهمم، به مردم نگويم يا مطالب ديگري بگويم، بايد در محضر خدا و پيش وجدانم، جواب بدهم. يكي از وظايف امام جمعه اين است كه مردم را با شرايط زمان و جامعه آشنا كند و به مردم آگاهي بدهد. تا جايي كه ميتوانستم، در خطبهها اينگونه عمل ميكردم. مخصوصا پس از سال 88 اين تصميم گرفته شد، ديدم در اين فضا نميتوانم آن خطيب جمعهاي باشم كه حقايق را به صورت هفتهاي به مردم بگويم. درآن طرف هم هستند افرادی که از من خوششان نميآيد. چون احساس ميكردند خطبههاي من خيابانها را پر ميكند. مخصوصا صحنههاي حضور مردم در آخرين خطبه من تجربه خوبي براي آنها شد. البته به من نميگويند كه نيا. هنوز امام جمعه موقت هستم، ولي ديگر نميروم. چون نميخواهم در اين شرايط نماز جمعه مردم مخدوش شود كه علاوه بر ثواب فردي، يك ثواب جمعي و اجتماعي هم دارد.
در اين زمينه با رهبري صحبتي نكرديد؟
اوايل چند بار به من گفتند و من هم قبول نكردم. الان هم مصلحت نميدانم. فرض كنيد همين هفته به نماز جمعه بروم و خيابانها مثل آخرين خطبه پر شود. در آن شرايط فضا به گونهاي بود كه محدوديتهايي ايجاد شد كه جوابگوي آن همه مردم نبود. حتما ديديد كه در ميان اخبار آن روز تاريخي كه بسياري از جوانان براي نخستين بار به نماز جمعه آمده بودند، بعضيها افرادي را پيدا كردند كه دارند با كفش نماز ميخوانند. (با خنده) شايد اگر دوباره بروم، باز مشكلي براي كشور پيش بيايد.
آن زمان نقل قولي از شما بود كه «اين نخستين نماز جمعه آنها بود و دفعه بعد كفشها را از پا در ميآورند.»
در آن شرايط و مخصوصا در آن خطبه، مسائلي پيش آمد كه خوب نيست بگوييم و به اختلافات دامن بزنيم.
با توجه به برنامههايي كه دولت آقاي روحاني، براي خروج از ركود تورمي داشته و تلاش ميكند، مردم راضي نيستند. نگاه عامه مردم بيشتر معيشتي است كه حل نشده است. آيا برنامهريزيها دقيق نبود يا ارث دولت قبل هزينههاي زيادي براي دولت فعلي گذاشت یا حل مشكل نياز به زمان دارد؟ حاميان دولت خود را براي انتخابات اسفند آماده ميكنند و اگر بخواهند رأي بياورند، مستلزم اين است كه مردم به اين تفكر آري بگويند. چه بايد كرد؟
اگر واقعيتها به مردم گفته شود، متوجه ميشوند كه مشكلات دولت چيست و چگونه بايد حل كرد. صداوسيما كه درحد انتظار نه تنها با دولت نيست، بلكه سعي ميكند انتقادات از دولت را به سطح مردم بكشاند. رسانههاي مكتوب مثل صداوسيما برد و نفوذ ندارند. رسانههاي خارجي هم براساس ذات خود هميشه سعي ميكنند منفيهاي دولت را به حساب انقلاب بگذارند و پخش كنند. فكر ميكنم سياستهاي دولت مشخص است. يكي از موانع بزرگ پيشرفت كشور، تحريمها بود كه دولت لغو آن را در دستور كارش گذاشت. البته به همه اعضاي كابينه مربوط نيست و وزارت خارجه و رئيسجمهوري مسئول و مشغول هستند.
مساله ديگر تورم بود كه به سرعت داشت بالا ميرفت و اگر ادامه مييافت، معلوم نبود چه اتفاقي ميافتاد. شايد خيليها يادشان نباشد كه يك بار در 30 يا 40 سال پيش، تورم در تركيه روزانه بالا ميرفت، يعني ليره آنها سقوط ميكرد. يادم است زماني كه در سفري به تركيه رفتم، 14 لير يك دلار بود، اما به حدي رسيده بود كه يك دلار برابر با يك گوني لير بود.
برنامه جدي دولت در بعد داخلي جلوگيري از رشد لجام گسيخته تورم بود كه انصافا موفق بود و الان رشد آن به يك رقمي رسيده كه كار بزرگي است. البته عامه مردم به اين مساله توجه ندارند. ما ميگوييم الان تورم 12 تا 14 درصد است كه معنايش اين است كه هنوز 12 درصد در حال گرانتر شدن است. مردم انتظار ارزانتر شدن دارند. در تمام اين 2 سال از 50 درصد پايين آمد و هنوز هم ادامه دارد. درشرايط فعلي به حد مطلوبي رسيد اما هنوز ميگويند در سال آينده هم 10 درصد گرانتر ميخريم. در هر حال دولت توانست رشد تورم را كنترل و آن را پايين بياورد.
مسالهای كه در چنين شرايطي پيش آمده، ركود است. شما هم به طور جدي ميدانيد كه در دولت گذشته، رشد اقتصادي ما منفي 6 درصد شده بود و اين ركود خطرناك و به معناي فلاكت است. به اينجا رسيده بوديم. البته دولت جديد كه آمد، مثبت شد. من ميخواهم بگويم كه كارهاي زيربنايي اينگونه انجام شده و اين طور نيست كه بگوييم كاري نشده است. منتها براي مردم نان، غذا، منزل و حقوق و امثال اينها مهم است. در اين قسمت مردم توقعاتي دارند كه به حق است. دراين زمينه توصيهاي به دولتمردان داشتهايد؟
من نظريهاي داشتم و مكرر هم اعلام كردهام و يك بار در وزارت كشور جلسهاي بود كه همه مديران و استانداران بودند و من در آنجا گفتم و هنوز هم ميگويم. به صورت مكرر با آقاي روحاني و اقتصاددانان هم صحبت كردهام و آن اينكه ميتوانيم با اقداماتي تهديد نقدينگي را به فرصت تبديل كنيم. اما آنها احتياج به مطالعه داشتند و ميترسيدند كه تورم را دوباره بالا ببرد و از اين بابت نگراني داشتند. نقدينگي خيلي زيادي در كشور داريم و خودشان ميگويند كه 850 هزار ميليارد تومان است. اين نقدينگيها به جز بخش كوچكي، بقيه در بانكهاست و جاي ديگري نيست. حتي شما با پولي كه در بازار اقلام مورد نيازتان را ميخريد، فروشنده پول شما را به بانك ميدهد تا زماني كه بخواهد مصرف كند. وقتي مصرف كرد، هر كسي كه پول را گرفت، دوباره آن را در بانك ميگذارد. بانكها هم به اين پولها عمدتا سود ميدهند. چون الان مردم سرمايهگذاري ميكنند. وقتي اين پول در بانكها جمع ميشود، ميتوانيم از آن استفاده بهتري كنيم.
چه پيشنهاد مشخصي ارائه كرديد؟
پيشنهاد من درباره كارخانههايي بود كه در دوره احمدينژاد تعطيل شده كه تقريبا نصف كارخانههاي ما بوده و نصف شهركهاي صنعتي تعطيل و چراغها خاموش شد و كارگرها، كارمندان و مديرانشان بيكار شدند. من گفتم: شما ميتوانيد با بانكها برنامهريزي كنيد و بخشي از اين پول ـ نه همه پول ـ را براي كساني كه معوق دارند، برنامهريزي كنيد و تسهيلاتي بدهيد كه كارخانه خودشان را راه بيندازند. هم توليد بالا ميرود و هم نيروهايشان برميگردند و هم صادرات ما بالا ميرود. الان ما چيز زيادي براي صادر كردن نداريم. با اين كار تحرك مهمي پيش ميآيد. خيليها آمدند و با من بحث كردند. آقاي دكتر روحاني افراد متخصصي را به اينجا فرستاد و بحث كردند. يكي از آقايان كه آمده بود، براي من مثلي زد كه مرا قانع كند. ميگفت: مجموعه بانكها مثل يك استخر هستند. استخر معمولا يك ورودي از يك رودخانه يا چند رودخانه دارد، آب وارد آن ميشود. شيرهاي زيادي اطراف استخر هست كه آب را بيرون ميبرد. اگر ما بخواهيم از اين استخر زياد برداريم، خالي ميشود و بايد تعادل حفظ شود. من يك سوال كردم كه در آن تامل كرد و رفت. سوال اين بود كه آب استخر كه توسط شيرها خالي ميشود، آخرش به كجا ميرود؟ اول گفت: در گردش است. گفتم: اگر در گردش باشد، خيلي خوب است و در اين صورت ما ركود نداريم و به بانك برميگردد. حتي مسكن آن مقداري هم كه در گردش است، بانك است. پس اين استخر هيچوقت خالي نميشود و هر سال آب استخر 20 درصد بالا ميرود. چون اينها با سودش به استخر برميگردد. الان يك يا دو ماه است كه دولت بحث كرده و به استانداران دستور داده كه از اين موقعيت استفاده كنند و اين پول فراوان را به گونهاي براي احياي كارخانههاي تعطيل شده و ايجاد شغل، بهكار بگيرند. نخستين کسی كه پيش من آمد، استاندار همدان بود كه چند هفته قبل به اينجا آمد و گزارش را داد. ايشان مدت يك سال و نيم در همدان است و ميگفت: من كه به آنجا رفتم، كارخانهها تعطيل بود و از 1500 واحدي كه داشتيم، نصف آن تعطيل بود. من مسئولان كارخانههاي تعطيل شده را خواستم و گفتم: چرا واحدهاي شما تعطيل است؟ گفتند: براي اينكه معوق داريم و به ما تسهيلات نميدهند و ما ديگر نقدينگي در گردش نداريم و نميتوانيم مواد بياوريم. من بانكها را خواستم و گفتم: چرا شما تسهيلات نميدهيد؟ آنها گفتند: اينها نميتوانند بپردازند. گفتم: اگر ما ترتيبي بدهيم و دولت هم تضمين كند كه شما تسهيلات بدهيد و برگشت داشته باشد، حاضر هستيد اين كار را بكنيد؟ گفتند: برنامه بدهيد. ما برنامه تهيه كرديم و گفتيم كه در ابتدا 5 درصد معوقه را بپردازند و بعد شما نقدينگي مورد نيازشان را با نظارت، يعني وجوه اداره شده كه در همانجا مصرف شود، براي راهاندازي واحدها بپردازيد و 5 ساله هم برگردد كه اينها كارشان را انجام بدهند. ميگفت: الان ما كارخانهاي كه به خاطر نقدينگي تعطيل باشد، نداريم. مگر اينكه بعضيها كه ضررده شدند و نميخواهند راه بيندازند. ميگفت: الان يازده هزار نفر به سركارشان برگشتند. شما به عنوان صاحب روزنامه ميتوانيد خبرنگارتان را به آنجا بفرستيد و يك بررسي ميداني كنيد. البته خود ما بررسي كرديم و ديديم كه درست است.
در استانهاي ديگر هم اين تفكر اجرايي شده است.
استاندار كرمان هم همين كار را كرده كه خيلي موفق است. پول بخش خصوصي را در كارهاي مولد جذب كرده است. اصرار من اين بود. يك بار در همان جمعي كه همه استانداران بودند و سالن بزرگ وزارت كشور پر بود، من اين مساله را مطرح كردم و گفتم: هر كس جوابي دارد، بيايد و به من بگويد. خيليها آمدند و تاييد كردند و گفتند كه ما همين نظريه را كه شما توضيح داديد، ميپذيريم. شما ميتوانيد آن سخنراني را پيدا كنيد و احتمالا در سابقه و فايل روزنامه هست. اگر اين كار را از ابتدا هماهنگ با همين دو كار مهمشان انجام داده بودند، الان ركود و بيكاري ما تا اين حد نبود. يك كار ديگري هم بود كه الان تعداد زيادي طرحهاي مهم آزمايش شده در دانشگاهها داريم كه اساتيد و دانشجويان، آنها را طراحي كردهاند و آزمايش هم شده و از مرحله آزمايش به بعد، ديگر نه مهندسي و نه اجرا شده است، يعني تجاريسازي نشده است. دانشگاه آزاد پيشقدم شد و گفتيم كه شركتهاي دانش بنيان براساس اسناد بالادستي، مثل چشمانداز 20 ساله و اصل 44 كه اصلاح شد، براي اجراي اين نظريه برنامهريزي كند. در تمام استانهاي كشور همه دانشگاهها مامور شدند كه براي خودشان يك پارك علمي تاسيس كنند. امكانات دانشگاه خوب است، يعني دانشگاه ميتواند به اينها وام بدهد. چون ما پولهايي را كه به صورت شهريه ميگيريم، در بانك ميگذاريم و بانك به ما وام ارزان ميدهد و تا آخر سال مصرف ميشود. ما گفتيم كه ما زمين، گاز و آب داريم و براي شما ساختمان هم تهيه ميكنيم، شما طرحتان را به آنجا بياوريد و تجاريسازي كنيد. الان شروع شده و تعداد زيادي آمدند و در حال ارزيابي هستيم و ميخواهيم آنهايي را كه بازده دارند، شروع كنيم.دانشگاههاي دولتيها هم ميتوانند اين كار را بكنند. ما ميتوانيم در اين شركتهاي دانش بنيان همه نيروهاي تحصيلكرده را به كار بگيريم. اينها كارهاي است كه ميتوان انجام داد و من به آينده اميدوار هستم.
برخي با تفكرات خاص در جامعه القا ميكنند كه آيتا... هاشمي تغيير كرده و معناي اين تغيير هم بيشتر ديدگاههاي جنابعالي در ارتباط تعامل با دنيا و به ويژه بحث رابطه با آمريكاست كه براي هجمه به شما مستمسك قرار ميدهند. نظر شما درباره اينكه ميگويند آيتا... هاشمي تغيير كرده، چيست؟
من مكرر به اين سوال جواب دادم. افكار من در جواني با معيار اسلامي قرآني شكل گرفته و الان با همان افكار زندگي ميكنم. يكي از شعبههاي افكارم، همان بحث قبلي شما يعني جوانها بود. اسلام ميگويد: «من ساوا يوماه فهو مغبون» (وسايل الشيعه، ج 16، ص 94) يعني دو روز ما نبايد يكسان باشد و بايد به جلو برويم. وقتي كه جوانها ميآيند، افكار تازه ميآيد و چيزهاي جديدي هم ميآيد. اين جزو اصول ماست. اينكه زمان و مكان در اجتهاد موثر است، در اين حد راستاست و شرايط در خيلي چيزها فرق ميكند. اما اصول افكارم محكم است و از پيش از انقلاب و از جواني اين افكار را داشتم و الان هم كاملا روي آنها ايستادهام. يكي اين است كه ما نبايد زير بار استكبار و استعمار برويم و استكبارستيزي جزو مقدمه كتاب من در سرگذشت فلسطين است و اين كتاب مربوط به 50 سال قبل است و تفكر آن زمان من بوده است. كتاب اميركبير را براي توسعه بخوانيد. اين افكار من مربوط به سال 38 تا 45 است. من هنوز همان افكار را دارم. بايد ارتباط جهاني داشته باشيم، ولي وابستگي نداشته باشيم. در زمان امام (ره) كه كمتر كسي جرأت طرح اينگونه موضوعات را داشت، من به امام (ره) نامه نوشتم و حدود 7 مورد مهم را برشمردم و حل آنها را از ايشان تقاضا كردم. با خط خودم نوشتم و تايپ هم نكردم و فقط در يك نسخه هم بود. الان خودم آن نسخه را ندارم. ولي دفتر امام (ره) دارد. نزد حاج حسن آقا موجود است. ايشان آن را براي انتشار آماده كرده بود كه گفتم: يك مقدار صبر كنيد. شما ميتوانيد از آنجا بگيريد و بخوانيد. من به امام (ره) نامه نوشتم كه شما بايد چند موضوع را در زمان حيات خودتان حل كنيد. والا بعد از شما، ما نميتوانيم. يكي درباره آمريكا بود، يكي هم عربستان بود كه آن موقع حج تعطيل بود. يكي شوراي نگهبان بود كه بن بست درست كرده بود كه امام (ره) مجمع تشخیص مصلحت نظام را تاسيس كردند. يكي هم جنگ بود. من گفتم كه اگر شما جنگ را تمام نكنيد، بعد از شما مقدس ميشود و هيچكس نميتواند جنگ را تعطيل كند. هفت تا ده مساله را در نامه نوشتم. نميگويم الان منتشر كنيد. چون نميخواهم منتشر شود. امام (ره) چند مورد را تاييد كردند. پس مساله آمريكا مربوط به الان نيست. ما با آيتا... خامنهاي در جلسات متعددي بحث كرديم. در همين اواخر يعني دو، سه سال قبل كه با خبرگان خدمت ايشان بوديم، همين مساله مطرح شد و ما بحثهايمان را گفتيم. البته تسليم نظر ايشان شدم و گفتم: اين به خاطر ولايت است. گفتم: شما حجت نداريد كه حرف مرا بپذيريد. ولي من پيش خدا حجت دارم و ميگويم كه رهبرم گفته است و من بايد عمل كنم. من فكر ميكنم اصول افكار من تغيير نميكند، چون متكي به استدلال قرآني و اسلامي است. ولي با توجه به شرايط مختلف، ميتواند تغيير كند. فكر ميكنم الان بايد كاري كرد كه جوانهايمان براي حضور در جامعه به طور موثر قانع باشند و همين كارهايي است كه دارم ميكنم و از آنهايي كه مخالف اين كار هستند و ميگويند كه رأي مردم زينتي است، انتقاد دارم و هميشه مخالفشان بودم و الان هم مخالف این دیدگاه هستم.
بعضيها خيلي نگران حضور زنان هستند. چرا اينقدر نسبت به حضور زنان حساس شدهاند؟ حتي ميگويند كه زنان نبايد فرماندار يا بخشدار هم بشوند، در صورتي كه نيمي از جمعيت ما زنان هستند.
بالاخره ترس دارند و ميگويند وجود زنان عرصه را بر آنان تنگ ميكند و هر جا كه آمدند، جلو ميروند و جاي خودشان را باز ميكنند. زنان ما رشد كردهاند. در دانشگاهها آمدند و الان این مساله را مشكل ميدانند و ميگويند اگر جلوي اين كار را نگيريم، زنان همه دانشگاهها را ميگيرند و بعدا هم همينها، مديران كشور ميشوند. چون تحصيلكرده هستند و تخصص دارند. من فكر ميكنم بعضيها اشتباه ميكنند. اگر خانمهاي ما پيشرفت كنند و كاملا امروزي باشند، نخستين اثر آن اين است كه روي افكار بچههايمان هم تاثير ميگذارند. خانواده انسانساز است و كانون خانواده، مادر است. پدر بيرون از خانه است و اين مادر است كه از لحظهاي كه باردار ميشود تا آخر، بچه را تحت تاثير دارد. بالاخره ما از پيامبر(ص) كه بهتر نيستيم. پيامبر(ص) دختر جوان خودش را به گونهاي تربيت كرده بود كه بهترين سخنراني را بعد از رحلت پيامبر (ص) در مسجد كرد. كاري كه حضرت علي(ع) هم نكرد. حضرت علي(ع) ملاحظات ديگري داشت. ولي واقعا آن سخنراني حضرت زهرا(س) را كه مرحوم آيتا... منتظري آن را خوب ترجمه و تفسير كرده، يك بار با دقت بخوانيد و ببينيد كه يك زن جوان خانهدار چگونه در جامعه آن روز اين سخنراني را انجام داده است. يا حضرت زينب(س) را ميبينيد كه همه حفظ آثار عاشورا و اربعينها، نتيجه كارهاي ايشان است. يك كاروان تبليغي درست كرد كه تا قيامت اين كاروان كار ميكند. الان زنها استعدادشان را نشان دادهاند. چرا در كنكورها بيشتر زنان برنده هستند؟ البته يك دليل هم شايد اين باشد كه چون مسئوليت مالي در خانه ندارند و وقت زيادي هم دارند، ميتوانند بهتر درس بخوانند. ولي همه اين نيست. خودشان استعداد دارند. زماني استدلال ميكردند كه مغز زنها از مردها كوچكتر است. ديگر از اين حرفها گذشته و اگر هم كوچك باشد، قوي است و الان زنان ميتوانند، كاري مهمي انجام دهند. فكر ميكنم هر كسي اين حرف را بزند، جا نميافتد.
البته اين حضور بر خلاف قانون اساسي نيست. به اعتقاد کارشناسان در قانون اساسي و حتي در بحث رياستجمهوري كلمه رجال به معني جنسيت نيست. حتي رئيسجمهورشدن زنان هم قابل تصوراست ومنع قانوني ندارد.
در همان موقع هم اين كلمه دو پهلو عنوان شده است.
ميتوانستند خيلي راحت کلمه«مرد» بنويسند.
اين كار را به همين دليل نكردند. ما آن موقع ملاحظات دو طرف را ميكرديم.
آن هم شرايط زمان خودش را داشت.
بله، الان ديگر روشن شده كه زنها بايد به ميدان بيايند و ميآيند و اگر ما هم نخواهيم، به ميدان ميآيند. به ويژه در ايران كه زنها بعد از مدتي منزوي بودن، الان آگاه شدهاند و كوتاه نميآيند.
پس از برجام، برخي از كشورهاي منطقه، نسبت به ما يك مقدار موضع منفي گرفتند و اتفاقاتي هم افتاد. مثلا در عربستان (حادثه منا) و بحث و جدلهایی بين ما و تركيه شكل گرفته، فكر ميكنم اينها اثرات برجام باشد.
هيچ ربطي به برجام ندارد.
چه كار بايد كنيم كه اين ارتباط و تعامل با كشورهاي منطقه حفظ شود؟
اتفاقا بعد از برجام كه تحريمها برطرف شود، روابط ما با كشورهاي منطقه خيلي بهتر ميشود. ما تجربه بعد از جنگ را داريم. بعد از جنگ، چون كشورهاي منطقه شريك صدام شده بودند، بين ما خصومت و خون بود. ولي با رفتار درست ما در دولت، همه اينها دوست صميمي ما شدند و واقعا نوعي تعامل خوب و سازنده بين ايران وآنها برقرار شد و از ما حرف شنوي داشتند. عربستان كه تا آن زمان حاضر نبود قيمت نفت را بالا ببرد و ميگفت كه اگر قيمت نفت را بالا ببريم، دنيا به سمت انرژي ديگر ميرود و انرژي ديگري را پيدا ميكند و نفت اعتبارش را از دست ميدهد. آن را پذيرفت. من يك بحث طولاني با آنها داشتم. با ملكعبدا... در اينجا و عربستان بحثهاي طولاني كرديم و ايشان پذيرفت و همكاري كرد. فكر ميكنم ما بهترين موقعيت را داريم. بعد از جنگ كه مصر را تحريم كرده بوديم، در تركيه بودم كه با نخست وزير مصر، ميهمان اربكان بوديم كه در كشتي و روي دريا به ما ناهار داد و او در كنار من نشسته بود، در حالي كه روابطي نداشتيم. او از من درخواست داشت كه رابطهمان را برقرار كنيم. من گفتم: الان شما كمپ ديويد و صلح با اسراييل را داريد و به همين خاطر امام (ره) رابطه را قطع كرد. در پاسخ به من گفت: كمپ ديويد مرده است و شما ديگر دنبال آن نرويد. همين مصر در عراق نيرو داشت و عليه ما ميجنگيد. بعد از جنگ به آن شرايط رسيده بوديم. وقتي برجام اجرا شود، خواهيد ديد و ميبينيد كه همسايه و غيرهمسايه در حال آمدن به ايران هستند. با اجرای برجام، ميتوانيم، به كشورهاي نيازمند اسلامي و همسايههايمان كمك فني و علمي كنيم و ارتباطات دانشگاهي داشته باشيم و خيلي از مسائل و مشكلات را حل كنيم. به نظرم آن حرفها جزو مغالطههاي بسيار دروغ است كه ميگويند.
ائتلاف اصلاحطلبها، اعتداليون و حاميان دولت كه سه ضلع يك مثلت هستند، ميتواند زمينه تشكيل مجلس كارآمدي را به وجود آورد؟
خيلي خوب ميتواند اين كار را بكند. الان هم اينها خوب دارند حركت ميكنند و اگر هماهنگ عمل كنند، موفق ميشوند. ما طلبهها هم اينگونه بوديم، بعد از انقلاب حزب جمهوري اسلامي ميتوانست تعداد معيني نامزد بدهد، اما داوطلب خيلي زياد بود. يكي، دو بار كه ما مجلس را انحصارا در اختيار گرفتيم، اختلاف با حزب شروع شد و تقريبا به جايي رسيد كه حزب فتيلهاش را پايين كشيد. چون ديديم كه دارد اختلاف ايجاد ميشود و به اين صورت افتاديم. در انتخابات اين مساله هست. اما اكنون شرايطي نيست كه به دنبال اين كارها باشند. بايد همه هماهنگ باشند و هر كسي بين خودشان بيشتر راي دارد، او را جلو بيندازند. اگر هم كسي را رد كردند، جايگزينش را بياورند. بعد هم كه انتخابات شد و هركس به مجلس رفت، مشاغل ديگري هم هست كه ميتوانند همكاري كنند. من فكر ميكنم بايد متحد عمل كرد و اگر با اتحاد عمل كنند، ميتوانند كارآمد باشند. البته اين كارآمدي ميتواند از عقلاي اصولگرا، عقلاي اصلاحطلب و معتدلين باشد، يعني يك مجموعه با هم باشند.
برخي از اعضاي خانواده شما، از جمله آقا محسن و خانم فاطمه هاشمي هم تلويحا اعلام كردهاند كه در انتخابات نامزد ميشوند. آيا در اين زمينه با شما مشورتي كرده اند؟
بله، هميشه صحبت ميشود. البته خبر اين موضوع در حد گمانه زنيهاي رسانهاي است و هنوز قطعي نشده، اينها عضو حزب هستند. محسن در كارگزاران و فاطمه در حزب اعتدال و توسعه عضو هستند و شايد در انتخابات شركت كنند. من آنها را منع نكردم.
با توجه به سفر اخير آقاي پوتين به تهران و تفاوت نگرش ما به بحران سوريه با نگاه روسها، آيا اين كشور ميتواند متحد خوبي براي ما باشد؟ كلا سفر پوتين را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما راه خودمان را حفظ ميكنيم. حضور ما در لبنان، سوريه و امثال اينجاها در مقابل اسراييل است و سياست ما اين است كه جبهه مقاومت در مقابل اسراييل را حفظ كنيم. روابط ما با الجزاير و ليبي هم به خاطر همينهاست. الان ليبي دچار آن مشكل شده و انشاءا... از آن مشكل بيرون بيايد. من فكر ميكنم راه ما روشن است و روسيه به آن صورت در اين راه نيست و منافعي دارد. ولي فعلا در اينكه بايد سوريه را به جايي برسانيم كه از اين حالت هرج و مرج و كشتار و آوارگي و تخريب نجات پيدا كند، حضور روسيه هم ميتواند كمك كند. بايد سوريه را به يك جاي آرامي رساند. سفر آقاي پوتين هم در راستاي نشست همكاريهاي كشورهاي داراي گاز بود كه البته اهداف سياسي هم داشت.
حاجآقا از آقامهدي خبر جديدي داريد؟
مهدي در زندان است ولي به هر تقدير از زندان راضي است. براي اينكه در آنجا به امور خود و ديگران ميپردازد. او ميخواهد دكترايش را تمام كند. مهدي دو دكتراي نيمه تمام دارد كه يكي در آكسفورد و يكي هم در تهران است. مطالعات فراواني هم دارد. در آنجا كه هست، معمولا فقراي زنداني هستند و به آنها كمك ميكند و در حد توان سعي ميكند نيازهايشان را مرتفع كند، از ما و رفقايش كمك ميگيرد و به آنها كمك ميكند. آنها را با هم متحد و همه را سر يك سفره جمع كرده است. زندان هم مشكل دارد و همين الان وسايل گرمايشي زندان خاموش و سرد است و از لحاظ سوخت مشكل دارد كه مهدي در حال تلاش است تا مشكل را حل كند. در زندان سرگرم است. خوشبختانه الان زندانيها تلفن دارند و هر وقت كه بخواهند، ميتوانند تماس بگيرند و ما از او بياطلاع نيستيم. اخيرا سه روز به او مرخصي دادند كه تازه برگشت. آنقدر كه براي ما سخت است، براي او سخت نيست و صبر و تحمل ميكند.
اينكه درخواست شد دادگاه مهدي علني پخش شود، به كجا رسيد؟
مهدي خيلي اصرار دارد و حتي ميگويد كه اگر پخش نكنند، من اعتصاب غذاي خشك خواهم كرد. چرا پخش نكنند؟ بالاخره بايد روزي آن را پخش كنند، اين يك واقعيت و حقيقت تاريخي است. يك دادگاه بوده، حال که خودش مایل است بگذاريد مردم بفهمند كه جرمش چيست و روشن شود. من هم موافق اين هستم كه اصرار كنيم تا پخش شود. هيچ متهمي مايل نيست كه همهچيزش را به دنيا بگويند، ولي ما عاشق اين كار هستيم و فكر ميكنيم بايد همهچيز گفته شود. البته قوه قضائيه فعلا دراين خصوص چيزي نگفته، اما مهدي اصرار دارد و من جلوي اعتصاب غذایش را گرفته ام. وقتي به زندان ميرفت، متنی خواند كه صداوسيما پخش كند و حتي تهديد كرد كه اگر پخش نكند، ما راه ديگري را براي پخش پيش ميگيريم. واقعا يك دادگاه تاريخي و خواندني است.
وضعيت داعش موجب نگراني درجامعه شده است. گاه وضعيت تهران هم يك مقدار امنيتي میشود و در مترو هم نگرانيهايي به وجود آمده. نظر شما در اين باره چيست؟
البته داعش موجود خطرناكي است و حضورش هم به صورت سفيد در خيلي از جاها هست. يعني بذرپاشي ميكند و آدمهايي را هم دارد و در ايران هم دارد كه بعضيها شناسايي شدند و آنها را گرفتند و بعضيها هم زيرنظر هستند. وزارت اطلاعات خيلي وسيع اينها را زيرنظر دارد. اما بعضيها هم شناخته شده نيستند. هر روز درجاهایی ممكن است مثل آمريكا اتفاقي بيفتد، در آمريكا يك زن و شوهر به خانه معلولان رفتند و عده زيادي معلول را كشتند. بعدا معلوم شد كه اينها عضو نبودند، ولي با افكار آنها كار ميكردند. در فرانسه ديديد كه چه اتفاقي افتاد! اين خطر در همه دنيا هست و ميخواهند انتقام بگيرند و به آساني از روسيه انتقام گرفتند و آنگونه هواپيماي روسيه را سرنگون كردند. در جاهاي ديگر هم اين اتفاقات ميافتد. حقيقتا يك خطر است. منتها وزارت اطلاعات ما مسلط و مشغول كار است و انشاءا... براي ما خطري پيش نخواهد آمد.
سي و هفت سال از عمر انقلاب ميگذرد و انقلاب با فراز و نشيبهاي زيادي همراه بود، جنگ، تحريم و تهديد بود، آيا جايي در اين مسير بود كه حساس خستگي كنيد يا در بن بستي قرار بگيريد كه نااميد شويد؟
نه. من نااميد نميشوم. اما گاهي خسته ميشوم. يك نمونهاش را ميگويم و از اينها زياد دارم. وقتي كه صدام حلبچه را بمباران شيميايي كرد و شهر خودشان را آنگونه كرد، من وقتي آن منظره و كشتهها را ديدم كه در پلههاي زيرزمين زن، بچه و كودك روي هم ريخته، يا در راه افتاده بودند و دهانشان كف كرده بود و مرده بودند، منظره خيلي بدي بود. ما این منظره را منتشر را نكرديم، فيلمهايش هست. من دو روز بعد به آنجا رفتم و آن منظره را ديدم، در آنجا يك دفعه به اين فكر افتادم كه الان صدام ميتواند در تبريز، كرمانشاه و حتي در تهران اين بمب را بيندازد. چون آنها آن موقع موشكهاي دوربرد داشتند و هواپيماهايشان حتي به نكا هم ميرفتند و بمباران ميكردند. من ديدم كه جنگ ما به جاي خطرناكي رسيده است. ما كه نميتوانستيم با مردم عراق آن كارها را كنيم. با خود فكر كردم كه چه كار بايد بكنيم؟ با آقاي روحاني در آنجا بوديم و وقتي كه از آنجا بيرون آمديم، از مرز تا قزوين به هر شهري كه ميرسيديم، قبل از رسيدن يا لحظه رسيدن ما، شهر بمباران ميشد و وقتي كه ميرسيديم، از خرابههاي شهر عبور ميكرديم. نيمه شب به قزوين رسيده بوديم كه در قزوين هم آژير قرمز پخش ميكردند. كار ما در جنگ به اينجا رسيده بود كه الحمدلله با تدبيري كه شد و امام هم خيلي منطقي برخورد كردند كه وقتي سران قوا با منطق اعلام كردند كه ديگر نميتوان با اين وضع جنگيد، پذيرفتند. چون غربيها، روسيه، چين و همه تصميم گرفته بودند كه ما را آنچنان تحت فشار قرار بدهند كه جنگ را ختم كنيم. البته نااميد نبوديم. به همان دليل خدمت امام(ره) رفتيم و استدلال كرديم و ايشان هم پذيرفتند. من در سختترين شرايط اميدم را به خدا، مردم و زندگي از دست نميدهم. تعبير قرآن اين است كه غير از افراد ظالم و كافر، از رحمت خداوند نا اميد نميشوند. اگر ما در راه خدا باشيم، خداوند درها را باز ميكند.
خيلي متشكراز پاسخهاي شما و از اينكه وقت گذاشتيد. البته بيشتر سوالاتي را كه مردم ميخواستند، مطرح كرديم.
هر چه ميل شما بود، مطرح شد.
سپاسگزارم.
موفق باشيد.
دیدگاه تان را بنویسید