فسادهای عصبیت و راه مقابله با آن
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
به گزارش نامهنیوز، حضور شما مردم متدین و انقلابی در انتخابات 7 اسفند مبارک باشد. جمعه 7 اسفند روز بروز فضیلت ما بود که موجب شادمانی ملت و خارچشم دشمنان ملت شد. ملت عزیز ایران در فضای آزاد و بانشاط بار دیگر با اسلام و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی بیعت کردند. بهنوبه خودم لازم میدانم از مردم تشکر کنم. اما بحث ما درباره عصبیت بود که سمی مهلک برای جامعه است که آن را از درون فاسد میکند. در این مجال ضرورت دارد 4 فساد عصبیت را که بنیان ما و اجتماع و جامعه ما را از بیخ و بن برمیکند، تذکر دهم. نخستین فساد عصبیت «حقگریزی» است. از آنجا که عصبیت از دلبستگی به خویشان و گروهها پیدا میشود و به فرموده پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله «حُبُّک لِلشّیْءِ یُعْمِی و یُصِم» [الفقیه: 4/380] دلبستگی به چیزی که دنیوی است موجب میشود که چشم بصیرت ما کور، گوش بصیرت ما کر و زبان بصیرت ما لال شود، حق هرچقدر هم بلند و پرآوازه و رسا باشد، ما آن را نه میبینیم، نه صدایش را میشنویم و نه توان داریم از آن سخن بگوییم. امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: «فإِنّ حُبّ الدُّنْیا یُعْمِی و یُصِمُ و یُبْکِمُ؛ دلبستگی به دنیا ـ که از
جمله آنها به گروههاست ـ انسان را کور و کر و لال میکند».[الکافی: 2/136] دومین فساد عصبیت آن است که «موجب میشود حق را کتمان کنیم»، زیرا در دلبستگی به گروه خود، نسبت به حق کور و کر و لال شدهایم و فقط خانواده و گروه و دوستان و جریان خود را میبینیم و هرچه آنان بکنند ـ حق باشد یا ناحق ـ برای ما حجت میشود و طبعاً حق را میپوشانیم و در مقابل داوری و رأیدادن توجه ما به حق نیست، تنها به گروه و نزدیکان خودمان است، نهتنها از حق دفاع نمیکنیم، بلکه اگر طرف مقابل ما برحق باشد، با او مقابله میکنیم. همچنین عصبیت باعث میشود به باطل تمایل پیدا کنیم، زیرا همگروههای ما آن را میپسندند و این انحراف در مقابل داوری و رأیدادن و عمل است. در مقابل شهادت هم چنین هستیم و به نفع نزدیکان و همگروههای خود شهادت میدهیم. در نتیجه حق را کتمان میکنیم، و شهادت زور و نادرست میدهیم. سوم «باطل و کسی که به راه باطل میرود» را تصدیق میکنیم و حق و حقگرا را تکذیب، زیرا باطلگرا دوست من و همگروه من است و حقگرا با من نسبتی ندارد و در جریان مقابل من قرار دارد. و همه این امور موجب هلاک فرد و نابودی کیان جامعه است و این مصیبتی
بزرگ برای جامعه ما بویژه در مقام سیاستورزی است. چه بسیار افرادی که اهل حزببازی و تشکیلات و جناحبندی هستند، گرفتار محاسباتی میشوند که با حق منافات دارد. کمکم میبینیم ملاکهایشان تفاوت بنیادین با حق دارد! چقدر ما در سالهای پس از انقلاب اسلامی شاهد بودهایم که جریانها و جناحهای سیاسی، کار بد و منکر همحزبی و همپیمانان خود را توجیه و کار خوب و مستحب حزب رقیب را تمسخر کردهاند! اینجاست که معیار دیگر «إِنّ أکْرمکُمْ عِنْد اللهِ أتْقاکُم»[حجرات: 13] نیست، بلکه برترین برای ما «حزبکم» میشود. چهارم فساد بزرگ «عصبیت» است که چهبسا موجب سوءعاقبت ما شود. همه ما باید از عاقبت خود نگران باشیم، زیرا جز خدا کسی از آن خبر ندارد. چه بزرگانی که به نیکی زندگی کردند و عاقبت آنان بخیر نشد. مگر ما کم کسانی را داریم که در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی زندگی کردند و زحمت کشیدند و مجاهدت کردند، اما عاقبت آنان مخالفت و تقابل با اسلام و انقلاب اسلامی بود و با این سوءعاقبت از دنیا رفتند؟ نمونههای آن کم نیست. بسیاری از آنان به دلیل همین عصبیتها گرفتار این بلیه و فساد شدند. توجه هم داشته باشیم که عصبیت همانند همه خصلتهای خوب
یا ناروای انسانی بتدریج و آرامآرام در ما ریشه میدواند و هرچه ریشه آن مستحکمتر شد، ایمان ما کمرنگتر میشود و ما از خدا دورتر میشویم و این رشته کش پیدا میکند تا جایی که گرفتار سوءعاقبت میشویم. بنابراین از همان سرچشمه باید جلوی سیل بنیادکن عصبیت را گرفت، تا قوی نشده و قابل کنترل باشد و این مراقبت شدید از درون خودمان میخواهد. ما نباید یکلحظه هم از خود غافل شویم. راهش هم انصاف است. امام صادق علیهالسلام انصاف را ضدعصبیت و از ویژگیهای عقل میشمرند، چنانکه عصبیت جزو خصلتهای جاهلانه است.[الکافی: 1/21 ـ 22] امام صادق علیهالسلام یکی از اصول رفتار با مردم را انصاف میدانند و آن را در کنار بردباری، بخشش، تواضع، بخشش، مهربانی، خیرخواهی و رفتار عادلانه قرار میدهند: «أُصُولُ مُعامله الْخلْقِ سبْعهٌ الْحِلْمُ و الْعفْوُ و التّواضُعُ و السّخاءُ و الشّفقهُ و النُّصْحُ و الْعدْلُ و الْإِنْصاف»[مصباح الشریعه: 6] انصاف یعنی اینکه هرجا حق را دیدیم، حتی اگر به زیان ما یا خویشان و جناح و حزب و همگروههای ما بود، بر حق گردن بنهیم. جایی که خودمان اشتباه کردیم یا نزدیکان ما اشتباه و خطا رفتند، ملاحظه نکنیم و اشتباه و
خطا را جبران کنیم و تذکر بدهیم و همواره از حق دفاع و حمایت کنیم؛ هم در مقام گفتار، هم در مقام کردار و رفتار، هم داوری و هم در مقام رأیدادن. این بهترین فضیلت برای جامعه اسلامی است که آن را از اختلاف و نابودی مصون میدارد.
دیدگاه تان را بنویسید