کد خبر: 392805
تاریخ انتشار :

باهنر: ماجرای موسوی و کروبی حل شده باید در حصر بمانند

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

او علی رغم شایعاتی که این دوره پیرامون احتمال کاندیداتوری اش مطرح بود با قاطعیت از میان گزینه های احتمالی جریان اصولگرایی کناره گیری کرده و این روزها درگیر ایجاد اجماع در میان جناحی است که به گفته خودش همیشه به دلیل تفرقه از پیروزی در انتخابات ها بازمانده است.

به گزارش نامه نیوز، باهنر در سالهای اخیر چهره ای شناخته شده است نه به دلیل سالها فعالیتش در مجلس که به دلیل تلاش هایی که برای پر کردن جای خالی عسگراولادی در جریان اصولگرایی می کند. او با رسانه آشناست و از هیچ فرصتی برای رساندن پیامش نمی گذرد اما گفت و گوی او با «انتخاب»، این سیاست مدار کارکشته ایران را با چالش مواجه کرد.

متن کامل این گفتگو در زیر می آید:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

* الان با کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری صحبت می‌کنم یا نماینده مجلس ؟

- تکذیب می‌کنم شما هم از طرف من تکذیب کنید ، به حمدالله به اندازه کافی کاندیدا وجود دارد. حتی می‌خواهیم یک تعداد از این کاندیداها را صادر کنیم.

* به نتیجه نرسیدید هنوز نتوانسته‌اید مجاب کنید؟

- چرا ، همه خبرها را که آدم لو نمی دهد.

* آن 20 یا 30 نفر ؟چند تا شدند؟

- آن‌ها هستند ؛ به حمدالله هر روز اضافه می‌شوند ان‌شاءالله تا آخر جمع می‌شود.

* آقای مهندس بعد از 28 سال سابقه نمایندگی مجلس حالا که از مجلس بیرون آمدید فکر می‌کنید چه تصویری از محمدرضا باهنر در ذهن مردم است؛ خودتان را در ذهن مردم چطوری تفسیر می‌کنید؟

- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

قاعدتاً این سؤال را باید از مردم بپرسید، من خودم، ممکن است یک تصور دیگری داشته باشم و حتماً مردم در مورد من یک تصور دیگری دارند . شاید شما آزمایش کرده باشید و تجربه کرده باشید وقتی صدای خودتان را ضبط می‌کنید گوش می‌دهید ، اول متوجه نمی‌شوید که صدای خودتان است چون صدای خود آدم با یک تن دیگری به گوشش می‌رسد و وقتی صدای خودش را از جای دیگری می‌شنود تن دیگری دارد. این در مسائل اجتماعی خیلی پر قدرت و پرتوان است . مشکل ما آدم‌ها اصولاً این است که تصور خود ما از خودمان متفاوت‌تر از تصوری است که مردم از ما دارند ؛ برای این که در تصور را به هم بازی کنیم ، یک مقدار باید از قضاوت کردن در مورد خودمان دوری کنیم .

بالاخره 28 سال در مجلس بودم و بعد از پیروزی انقلاب در کشور ما سه نفر بودیم که هفت دوره در مجلس فعالیت کردیم. جناب آقای احمد ناطق نوری ، جناب آقای مهندس عبداللهی و بنده در خدمت مجلس بودیم و در این دوره دهم جناب آقای احمد ناطق نوری دیگر سنشان گذشته است و ایشان از 75 سال عبور کردند و دیگر نتوانستند کاندیدا شوند. من و آقای عبداللهی بدون این که با هم هماهنگ باشیم، هر دو ثبت‌نام نکردیم و الان کسی که هفت دوره نماینده مردم در مجلس باشد در مجلس و کشور نداریم. بالاخره در طول این 28 سال من احساس نکردم اما اگر تصوری در این مورد داشته باشیم شاید صد هزار تصمیم گرفتم ، آیا رأی بدهم ، رأی ندهم بروم یا نروم صحبت کنم و صحبت نکنم ، مخالفت کنم یا موافقت کنم و در مسائلی که در درون مجلس و حاشیه‌هایی که در بیرون مجلس بود حضور داشتم .

این موارد که آدم بخواهد مرور کند ممکن است بعضی از رفتارها که 20 سال قبل انجام دادم اگر الان قرار بود آن رفتارها را انجام دهم شاید متفاوت بود. بنابراین از هر چهره‌ای که رسانه‌ای باشد مردم برداشت‌های متفاوتی را کنند. مثلاً فرض کنید بنده به عنوان نمونه بیشتر اوقات فکر و ذهنم در مسائل مجلس دنبال مسائل اقتصادی بود ؛ یعنی طراحی‌های اقتصادی، مصوبات اقتصادی ، بودجه‌ها و برنامه‌های توسعه و … بود اما بیرون به نظر می‌رسیدخیلی از سیاست‌ورزان من را اول یک آدم سیاسی می‌دانند تا اینکه آدمی بدانند که در مسائل اقتصادی دخالت می‌کند.

اقتصادی که عرض می‌کنم منظور من به شخصه فعالیت در کار اقتصادی نیست و در این 28 سال فعالیت اقتصادی نداشتم و قراره من این بود . از نظر تحصیلات مهندس معمار هستم اما در طول این 28 سال شاید یک نقشه هم به عنوان نقشه ساختمانی امضا نکردم ، حق امضا داشتم و خیلی از مهندسینی که در زمانی که رونق ساخت و ساز بود این امضایی که می‌توانستند بکنند و مورد قبول شهرداری بود ، خود این امضا یک قیمتی داشته ولی من در این 28 ساله فکر می‌کردم که این کار را نباید بکنم.

* شما حتماً خیلی در این دوران چون با رسانه‌ها در ارتباط بودید خیلی این واژه را درباره خودتان شنیدید . به شما سلطان لابی ایران می‌گویند . شما را به‌عنوان آقای لابی می‌شناسند . این را تأیید می‌کنید؟

- از لابی بازی تصورات متفاوتی وجود دارد ؛ یک زمانی است که لابی‌ یعنی رفتن و موضعی را که آدم دارد با استدلال با بحث و صحبت دیگران را قانع کند این تفکر را توسعه دهد . اگر تعریف لابی این باشد من هم دنبال لابی بودم و هم هستم و فکر می‌کنم امربه‌معروف و نهی از منکر هم در اسلام یک نوع لابی‌گری است. آدمی کسی را به خیر دعوت کند یا کسی را از انجام یک کار منکر باز بدارد . قانع کند که این کار را نباید کنید یا این کار را باید انجام دهید ؛ مجلس میدان همین کارهاست . هر مخالفی که صحبت می‌کند و هر موافقی که صحبت می‌کند ، هرکس اظهار نظر می‌کند علاقه‌مند است که مخاطبین خودش را جذب نظر کند و رأی آنها را با رأی خودش هماهنگ کند .

این طبیعی است اما دوستان لابی را این‌گونه تعریف می‌کنند که طرف می‌خواهد یک عده را هم رأی خودش کند ، اگر با زور شد ، بازور و اگر تزویر شد با تزویر ، پول دادن شد با پول، این لابی است و بسیار کثیف است . این مسئله را نه شرعاً و نه عرفاً و نه اخلاقاً درست نیست. بستگی دارد که برداشت شما از لابی چه باشد . مثلاً به عنوان نمونه قدرت نفوذ فکر من در مسائل مختلف متفاوت بود، اما در مجلس بعضی وقت‌ها در بعضی از مسائل با توجه به اینکه هر نماینده در مجلس طبق قانون اساسی یک رأی بیشتر ندارد ؛

یعنی رئیس مجلس بایستی با یک نماینده که ممکن است 15000 رأی آورده باشد هر دو حقوقشان مساوی است و یک حق رأی دارند. هر کسی یک حوزه نفوذ رأی دارد ، بعضی وقت‌ها در بعضی از مسائل حوزه نفوذ رأی من شاید به 100 نفر می‌رسید . یعنی همین که متوجه می‌شدند مثلاً موضع با هنر در فلان مسئله این است هم هماهنگ می‌شوند . در بعضی از مسائل ممکن بود حوزه نفوذ رأی 20 نفر هم نباشد فرق می‌کرد. اما این حوزه نفوذ رأی است که در مجلس کار می‌کند و مؤثر است. از این جهت در مسائل لابی کردن ، همسو و همراه کردن و هم فکر کردن نمایندگان آیندگان و دیگران ، مرسوم است که می‌گویند نفوذ کلام بالایی را داشته است.

* اینکه همان‌طور که خودتان واژه لابی با یک سری تفاصیل منفی در واژگان ادبیات فارسی همراه است بایستی تفاسیر مثل رانت و رابطه را به ذهن متبادر می‌کند ، آیابه رقابت سیاسی شما تاکنون ضربه نزده است؟ فکر می‌کنید شاید این به جای اینکه شما را تقویت کند تضعیف کرده است؟

- هر دو تأثیر را داشته است ، یعنی بعضی از جریانات این واژه را در مورد من به کار می‌برند و برای اینکه به اصطلاح من را کوچک کنند ، یا تحقیر یا مذمت کنند ، بعضی‌ها هم آن را به عنوان یک قدرت مثبت از آن استفاده می‌کنند . در هر صورت می‌تواند این بحث‌ها در همه جا مطرح شود و چون ما در جریانات سیاسی هستیم بالاخره یک سری موافق و یک سری مخالف داریم . حتی بعضی وقتا من یک واژه به کار می‌برم ، صحبت می‌کنم ولی نیروهای سیاسی متفاوت برداشت‌های متضاد از آن دارند. بعضاً شده من یک مصاحبه یک کنفرانس خبری دارم . یک جمله مرا روزنامه‌هایی که کاملاً با هم تضاد مواضع دارند ، از این جمله من به نفع خودشان استفاده می‌کنند.

* کدام جمله بود خیلی به نظر شما به نفع خودشان استفاده کردند ؟

- خیلی اتفاق می‌افتد .

* اخیراً موردی نبوده است؟

- یکی دو مورد نیست . مثلاً در همین جریان اخیر که شاید مربوط به سؤالات بعدی شما باشد . مثلاً بارها و بارها از رسانه ملی اعلام کردند که هیچ وقت قصد کاندیداتوری برای ریاست جمهوری این دوره را ندارم . این را می‌نویسم بعضی از رسانه‌ها می‌گویند که حیف که نیستی ، بعضی‌ها می‌گویند که این بازی جدید اوست آخرش برای کاندیداتوری می‌آید . یک جمله بیشتر نیست ولی برداشت‌های متفاوت می‌کنند . نه این که سهواً این برداشت‌ها را کنند در مواضع خودشان سعی می‌کنند این جمله را ترجمه کنند . این هم طبیعی است و فقط ما توصیه داریم که مرزهای اخلاق را نشکنیم و اگر واقعیت قضیه را می‌دانیم که منظور گوینده چیست ؛ قلب به معنا نکنیم . بعضا عده‌ای به نفع خودشان حاشیه‌نویسی می‌کنند .

* در مورد لابی کردن شما در مجلس سؤالی که خدمت شما دارم این است ؛ کاری که شما در مجلس به خوبی در آن استاد هستید جمع آوری رای های خاکستری است ؛ یک سری رای هستند که خاستگاه رأیشان مشخص نیست فکر می‌کنم شما در جایی آن را « و غیره»نامید بودید ،ابزارهای شما برای جمع‌آوری این رأی‌های خاکستری چه بود؟چند مورد از ابزارهای تو را به طور کلی بگویید تا وارد مسائل بعدی شویم.

- یک تصور اشتباه که در بیرون در مورد مجلس وجود دارد ، آنهایی که به مجلس می‌آیند اول آن تصور اشتباه را دارند ولی بعد از سه چهار ماه که در مجلس حضور دارند متوجه می‌شوند که این تصور اشتباه است . خیلی‌ها فکر می‌کنند که تصمیمات مجلس عموماً سیاسی است . در حالی که اگر من بخواهم به مجلس سهم دهم شاید 10% تصمیمات مجلس بیشتر سیاسی نباشد.

* بیایید وارد مصادیق تصمیمات سیاسی شویم.

- مجلس کارش فقط سیاسی نیست ، مجلس تصمیم اقتصادی می‌گیرد ، ، تصمیم فرهنگی می‌گیرد ، تصمیم تشکیلاتی می‌گیرد، تصمیم سیاسی می‌گیرد این تصمیمات متفاوت است . اما اینکه چه جوری آدم می‌تواند رأی‌های خاکستری را جمع کند ، رأی‌های خاکستری در جاهای مختلف متفاوت است . یک مثال ساده می‌زنم مثلاً فرض کنید یک در مجلس وجود دارد ، این بنده خدا حالا سال اول و دومش است ، علم بالایی دارد ؛ فرض می‌کنیم پزشک و فوق تخصص ، جراح قلب کودکان است. حتی در سابقه برنامه‌هایش جراحی جنین را دارد که جنین را در رحم مادر جراحی کرده و جراحی موفقی داشته است.به مجلس آمده است و به نظر شما در مجلس از این علم خودش استفاده می‌تواند داشته باشد ، در مجلس جراحی نداریم ، در مجلس اتاق عمل نداریم . مثلاً این آقای دکتر متدین خوش‌نام و متخصص به‌یکباره می‌خواهد درباره فلان موضوع بودجه تصمیم‌گیری کند و تا به حال با این موضوع برخورد نداشته است .

ممکن است در بحث بودجه به من اعتماد داشته باشد و کافی است من یک جمله به او بگویم که رأی بده یا رأی نده. اصلاً استدلال‌ها نمی‌پرسد و فقط به دلیل اعتمادی که به رفتار من دارد عمل می‌کند. ممکن است عده‌ای عکس این قضیه عمل کنند و من بگویم رأی بده درست برعکس آن عمل کند ، این موارد را داریم . اینکه می‌گویید قدرت ، و ابزارهای لابی چیست ؟ ابزارهای لابی استدلال است . استدلال، منطق، محاسبات و معادلات ریاضی اینها را باید نشست و در مورد آن صحبت کرد . حالا کسی ممکن است متخصص باشد برای اینکه او را راضی کنیم ممکن است یک مقدار بیشتر طول بکشد چون می‌نشیند و در مورد آن بحث می‌کند . اما کسی است که واقعاً خودش می‌گوید که من تخصص ندارم و من باید به متخصص مراجعه کنم؛ همین‌طور که بنده اگر تمام علوم دنیا را هم داشته باشم اما زمانی که مریض می‌شوند دکتر می‌روم پیش پزشکی می‌روم و خودم برای خودم نسخه نمی‌نویسم.

* یک سری تصمیمات مهمی وجود داشت شما نقش مهمی در آن داشتید مثل نقشه بر جام در مجلس ، یا استیضاح وزیر کار آقای احمدی‌نژاد ، یا استیضاح آقای آخوندی ، در این‌ها شما نقش مهمی داشتید . ابزارهایتان را برای این مصادیق که خدمت شما عرض کردم بفرمایید.می‌خواهم بدانم در این مصادیق ابزار شما فلسفه بافی بوده یا براساس حساب کتاب بوده است؟

- اول خودم به یک موضع می‌رسم ، سعی می‌کنم آن موضع را اعمال کنم و همفکران خودم را تکثیر کنم. ممکن است بعضی وقتا در مذاکرات به جای اینکه من طرف‌ قانع کنم طرف مخاطب مرا قانع کند . من از موضع خودم عدول می‌کنم ، من ضمن اینکه دادن موضع اداری هستم اما از یک جهت دیگر در بین سیاست‌ورزان مشهور هستم به آدمی که به شدت واقع‌گرا هستم . یعنی من هیچ وقت در تصمیماتم سعی کردم روی ابرها قدم نزنم؛ فکر کنم که یک سری مسائل ایده‌آل است و باید راه بیفتد و کاری به واقعیت جامعه نداشته باشم . من همیشه همراه با واقعیت هستم و اصول‌گرایی را در این می‌بینم که یک استمزاجی درست کنم یک مخروطی از آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی درست کنم.

* استیضاح آقای شیخ‌الاسلام را چطور می‌بینید و ابزار شما در چه بود؟ در آن روز تمام روز در صحن بودید. در آن مصداق اگر ابزارتان را بگویید باز هم وارد مصادیق بشوید .

- ابزار فقط استدلال است و چیز دیگری نیست عموماً در زندگی خودم ، در همین فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی هیچ وقت به آدمی که افشاگری می‌کند مشهور نبودم ، مثلاً فرض کنید یک برگ برنده گیر بیاورم و آن را در صندوقچه بگذارم و سربزنگاه این برگ را رو کنم. من اصلاً این کار را قبول دارم ، زمانی که می‌گویم فرض کنید که من با یک کسی رقابت می‌کنم ، این اصطلاح را حتی به دوستان خودم در انتخابات مجلس گفتم ، می‌گویم شما زمانی که می‌خواهید انتخاب انتخاباتی انجام دهید افشاگری در زمان انتخابات دقیقاً به ضرر خودتان و ما می‌شود چون بالاخره مخاطبین شما اول دارند و می‌گویند اگر آقای باهنر این مشکل را داشته است چرا تا دیروز نگفتید.

حالا چون امروز رقیب شما شده است افشای گری می‌کنید . اگر هم نداشته چرا این پرونده را برای او درست کردید . خیلی از دوستان و سیاست‌ورزان ما اشتباه می‌کنند و در اوج رقابت فکر می‌کنم افشاگری به نفع آنهاست ، رقیب خودشان را افشا می‌کنند . بعد در همان استیضاح مثلاً فرض کنید وزیر کار ، زمانی یادم هست که مجلس دوم بود آقای سعیدی‌کیا که خیلی به ایشان علاقه دارم ، ایشان در آن زمان وزیر راه بودند ، یک هواپیما سقوط کرده بود، فردای آن روز ما او را استیضاح کردیم . البته استیضاح ایشان رأی نیاورد . اما در کارنامة من اگر بگردید، من اصلاً مقوله‌ای به نام افشاگری را قبول ندارم .

* یعنی معتقد هستید آن روز افشاگری آقای احمدی‌نژاد باعث رأی اعتماد شد؟

- اصلاً اعتقاد ندارم ، من دارم یک بحث دیگر می‌کنم شما وارد یک موضع دیگر می‌شوید . اینکه شما می‌گویید ابزارهای شما چیست ؟ یکی از ابزارهایی که من در رقابت‌های سیاسی بد نمی‌دانم مسئله افشای است. اگر می‌گویم یک نفر پاکدست نیست یا چشم پاکی ندارد ، این را در صندوقچة بایگانی زیر بغل ما نگه داریم و بخوا هیم در زمانی از آن استفاده کنیم. آقای احمدی‌نژاد یکی از بحث‌هایش این بود که یک پرونده در زیر بغلش داشت و مدام می‌گفت که بگویم یا نگویم . من است اصلا این رویه‌ها را ، نه اخلاقی می‌دانند ، نه شرعی می‌دانم . افشاگری اصلاً معنا ندارد اگر شما اطلاعی دارید که در اداره اتفاقی می‌افتد و کسی در حال سوءاستفاده از نظام و امکانات نظام است، حتی زمانی که رقیب تو نیست، حتی زمانی که دوست توست باید بروی و مسئله را افشا کنید . نه اینکه این افشا را سر بزنگاه‌ها بگذارید و بخواهید که یک رأی بیاورید یا نیاورید.

* شما یک کار که قبل از هر انتخابات و تشکیلات انجام می‌دادید این است که در دوره تبلیغات انتخاباتی ستاد تشکیل می‌دهید و لیست برای اصول‌گرایان می‌کنید . به‌هرحال همان‌طور که خودتان هم بارها گفتید تبلیغات بدون هزینه نیست . این هزینه‌ها را یک سری افراد هستند که تقبل می‌کنند . این‌ها چه کسانی هستند؟

- در مسئله ما یک مشکلی در کشور وجود دارد که هنوز هم متأسفانه حل نشده است. تبلیغات انتخاباتی خرج دارد . در کشورهای دیگر ، آنهایی که سابقه دموکراسی بالایی دارند راه‌های متفاوتی وجود دارد ، یک راهش این است که از جیب خودش خرج کند ، یک راه دیگر این است که از مسیر قانونی پولی را دربیاورد و هزینه تبلیغات خودش کند راه سوم این است که از مسیر غیرقانونی یک سری پول‌ها را خرج تبلیغات کند . در هر صورت آن هزینه نیاز است و باید انجام شود . در بعضی از کشورها یک بودجه قانونی برای این کار دارند و می‌گویند که هر حزبی که تلاش کرد و توانسته یک سری از کرسی‌های مجلس را به دست بیاورد ما هزینه‌های تبلیغاتی آن را می‌پردازیم و کاملاً ضابطه‌مند است. من فکر می‌کنم این بهترین رویه است که می‌شود این کار را انجام داد ، باید انجام شود که هنوز در مملکت ما شکل نگرفته است .

راه حلال این است که از جیب خودش برای تبلیغات خرج کند . اما کسی که می‌خواهد نماینده شود اگر قرار باشد که از طبقه متوسط جامعه باشد تقریباً هیچ کس نمی‌تواند از جیب خودش برای تبلیغات خرج کند و بتواند انتخاب شود. حالت سوم این است که یک عده طرف‌دار داشته باشد . من حتی یک زمانی در یکی از انتخابات‌ها به خاطر دارم ستادی داشتیم که یکی از دوستان آمدند ، یک مبلغ پولی را به من داد و گفت که من این را برای تبلیغات شما بدهم . من گفتم که من ستاد شخصی ندارم ، غیر از آن زمانی که در شهرستان‌ها کار می‌کردم ؛ پنج دوره در تهران انتخاب شدم و عموماً من ستاد شخصی نداشتم ، جمعی کار می‌کردم و بیشتر خود مسئول ستاد بودم.

این دوست عزیزمان می گفت که من این پول را برای انتخابات خودت دادم . من گفتم که من اصلاً ستاد شخصی ندارم ؛ هرچه تجملی برای 30 نفر داریم ولی شخصی نداریم. گفت که من این 30 نفر که شما در لیست دارید را قبول ندارم و راضی نیستم برای آنها خرج کنم . گفتم پس پولت را بردار و برو؛ من مسیری را ندارم که این پول‌ها برای تبلیغات شخص خودم هزینه کنم ؛ چنین ابزاری را ندارم ، نه ستاد دارم ، نه پوستر شخصی دارم ، نه تراکت شخصی دارم . همیشه این‌جوری نبودم . در مجلس نهم که می‌خواستیم وارد شویم در مرحله دوم برای اولین بار ستاد شخصی راه‌اندازی کردم چون رقابت یک رقابت سنگین و تندی بود . راه انداختم و یک مدت کار کردم؛

اما قبل از مجلس نهم اصلاً به خاطر ندارم که یک زمانی ، یک لامپ و یا یک ساختمان یا یک پرچم برای شخصی کار کرده باشم. این پول‌ها را یک عده که علاقه‌مند هستند کمک می‌کنند و اصولاً انتخابات کشور بدون هزینه اصلاً امکان‌پذیر نیست. بعضی وقت‌ها بعضی از نمایندگان در تهران انتخاب می‌شدند و می‌گفتند ما شخصاً 5000000 تومان بیشتر که خرج نکردیم . ما به آنها می‌گفتیم شما درست است که این مبلغ را خرج نکرده‌اید ستاد بیش‌ازاین برای شما هزینه کرده است به این هم خواست یک جریان نیست، اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان، مستقل ها هستند که تقریبا مرا می‌شناسند و در تهران اگر کسی بخواهد تصویر و اسمش را به سمع و نظر همه رأی‌دهندگان برساند، اگر امروز بخواهد انفرادی خرج کند حداقل باید 500 میلیون تومان خرج کند. اما اگر تجمعی شود، سی‌نفره شود این 500 میلیون تومان ضرب در 30 نمی‌شود و دو برابر یا سه برابر می‌شود.

* مگر در هر دوره چقدر درآمد دارند که یک فرد 500000000 تومان برای انتخابات هزینه می‌کند.

- این مسئله در اینجا یک بیزینس نیست ، اگر قرار باشد که بیزنس باشد ، کار اقتصادی باشد خیلی ساده‌انگاری است که فکر کنند 500 میلیون تومان خرج می‌کنیم که به مجلس برویم . یکی ممکن است 500 میلیون تومان خرج کند برای اینکه بخواهد فقط نماینده شود.

* دنبال چه چیزی است آیا پرستیژ می‌خواهد؟

- نه، خیلی چیزها دارد . خیلی معذرت می‌خواهم ، یک دانشجوی دکترا می‌رود جای خرج می‌کند تا دکترا بگیرد ممکن است 200000000 تومان خرج کند . برای چه این مدرک را می‌خواهد؟

* مدرک دکترا در آینده برای او درآمدزایی می‌کند .

- نه، همه مدارک تحصیلی درآمدزا نیستند . الان مدارک تحصیلی در کشور ما درآمد دارد؟

* آخر با این انگیزه وارد دانشگاه می‌شوند.

- باشد، اشتباه می‌کنند . حتماً اشتباه می‌کنند ، من اسم رشته خاصی را نمی‌خواهند ببرم، بسیاری‌از دکترا ها در کشور ما صادر می‌شود و بچه‌ها می‌روند درس می‌خوانند و واقعا هم استفاده می‌کنند ، علمشان را بالا می‌برند به درد نان شبشان نمی‌خورد.

مثلاً علوم انسانی به غیر از چند رشته‌ مثل حقوق و … نان شب نمی‌شود. مثلاً فرض کنید دوستان ما در کشور دکترای جامعه‌شناسی می‌کنند ، یا دکترای ادبیات فارسی می‌گیرند بسیار رشته و خوبی است . بسیار به این رشته علاقه دارم اما شما فرض کنید که ما هر سال 1000 نفر دکترای ادبیات در کشور ما فارغ‌التحصیل می‌شود . حداکثر این‌ها که بخواهند وارد بازار کار شوند 50 نفر را دانشگاه‌ها جذب می‌کند . اگر کسی دکترای ادبیات داشته باشد به وظیفه استاد دانشگاه شود به چه نحوی می‌خواهد از آن نان درآورد ، آیا راه دیگری وجود دارد ؟

* برابر نتیجه این است که آنها به خاطر پرستیژ نمایندگی حاضر می‌شوند که در این انتخابات شرکت کنند .

- بله. جالب است بدانید ما در مجلس این اختیار را به نمایندگان می‌دهیم ، چون هر کسی که به مجلس می‌آید در جایی استخدام است به او می‌گوییم که یا از مجلس حقوق بگیرید یا از جایی که کارمند هستید حقوق‌بگیرید.

* از دو جا نمی‌توانند حقوق بگیرند ؟

- حتماً باید از یک جا حقوق بگیرند ولی اختیار با آنهاست . می‌توانند از مجلس بگیرند یا از جایی که در آنجا کارمند هستند. جالب است که بعضی از مشاغل عموماً حاضر نیستند که از مجلس حقوق بگیرند . مثلاً قضات دادگستری ، حقوق دادگستری و قوه قضاییه بیش از حقوق مجلس است …

یا اساتید دانشگاه ، عموما عزیزانی که جز هیئت علمی دانشگاه هستند، چه علوم پزشکی و چه وزارت علوم عموماً از مجلس حقوق نمی‌گیرند چون دریافتی آنها از وزارتخانه بیش از دریافتی از مجلس است. ولی بقیه از مجلس حقوق می‌گیرند. این طور نیست که کسی که وارد مجلس می‌شود در طول چهار سال بتواند پول تبلیغات خودش را جبران کند. اصلاً از این جور چیزا خبر نیست.

* در مورد افرادی که اسپانسر مالی می‌شوند اواخر مجلس هفتم و مجلس هشتم یک اتفاقی در مجلس افتاد و آقای رحیمی در آن زمان رئیس دیوان محاسبات بودند . یک پولی برای 170 نماینده تزریق شد که از طرف آقای جابر ابدالی این پول تزریق شده بود. و آقای جابر ابدالی بعدا در حلقه فاطمی ، مجرم شناخته شدند . جریان او را خودتان بگویید .

- این مسئله ، مسائل افراد است. ایشان به دادگاه رفته و صحبت‌های لازم صورت گرفته و قوه قضاییه مفصلاً به این مسئله رسیدگی کرده است . اینکه بخواهم یک بحثی را باز کنم و صحه بگذارم که آقای ابدالی جنایتکار بوده یا نبوده ، من الان در آن منصب نیستم . اما من یک مسئله خیلی ساده‌تر می‌خواهم بگویم و آن این است که یک فردی پولی را از یک جای گرفته است و به 100 نفر از نمایندگان نفری 5 تومن داده است .

من به ضرس قاطع خدمت شما عرض می‌کنم آنهایی که در آن زمان این پول را گرفتند و نماینده شدند این حداکثر 10% از هزینه‌هایی بود که برای انتخاب شدن کردند. معدلش را باز خدمت شما عرض می‌کنم ، آن سال برای نماینده شدن هر کسی 50000000 تومان می‌بایستی خودش خرج می‌کرد یا می‌بایست کسی برایش خرج می‌کرد . از ساختمان تا ماشینی که می‌گیرد، پوستری که چاپ می‌کند و … این مبلغ را می‌طلبد .

اینکه بگوییم 100 نفر هر کدام پنج میلیون تومان گرفتند ، سؤال من این است که آنهایی که نگرفتند از کجا آورده‌اند ؟ ما الان یکی یکی نمایندگان را از این بعد پرونده برایشان تشکیل دهیم و به آن رسیدگی کنیم؟ البته در قانون در سیاست‌های کلی مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کردیم و ان‌شاءالله آن را ضابطه‌مند می‌کنیم هر نماینده و نامزد انتخابات هزینه‌هایی که می‌کند و منابعی را که تأمین می‌کند باید شفاف باشد و به ثبت برسد .

* یعنی تا الان این مسئله وجود نداشت؟ یعنی از جایی استعلام نمی‌شد ؟

- نه ، شورای نگهبان یا مجلس بررسی می‌کند آنهایی که بی‌حساب‌وکتاب خرج می‌کردند آنها را تا اصل صلاحیتشان ممکن بود تأثیر بگذارند اما اینکه دادگاه‌ها و قوه قضاییه یا یک مرکزی مکلف باشد که منابع و هزینه‌های هر نامزد انتخاباتی را بررسی کند نداشتیم. الان جزء سیاست‌های کلی تصویب شده است که قانوناً شود و ان‌شاءالله پیگیری شود. عرض من این است که در اینجا یک مورد پیشامد و گفتیم 100 نفر ، هر کدام 5 میلیون تومان گرفتند.

سؤال من این است اگر در آن سال 3000 نفر کاندیدا بودند ، آن 2900 نفری که 5 میلیون تومان را نگرفتند از کجا پول گرفتند؟همین‌ها که 5000000 تومان گرفتند همان طور که قبلاً گفتم 10% از هزینه‌های شان بوده است. بالاخره دوست و آشنا زیاد است و در آن زمان آقای رحیمی که پول داده رئیس دیوان محاسبات و یک آدم معتبری بوده و آن کسی که پول گرفته خیالش راحت بود . مگر اینکه ثابت شود آن کسی که این پول را از آقای رحیمی گرفته ، مطلع بود که این پول منبع و مخزنش پاک نبوده است …

* در یک دوره‌ای می‌گفتند شما به عنوان یکی از افرادی مطلع بودید که این پول را گرفتید و دست کم یک مقداری از آن بخش را شما انجام دادید.

- یک نکته را خدمت شما عرض می‌کنم بی‌گمان در زمان انتخابات به همه پول دادیم، اما از کسی پول نگرفتیم؛ خیالتان راحت باشد.

این پول را شما خودتان بارها گفتید بین نماینده‌ها پخش شود نه اینکه خودتان پول را بگیرید. آیا کسی بود که واسطه باشد ؟

- نه کسی نبود که واسطه باشد. واسطه نبودم و پولی هم نگرفتم ؛ عرض کردم اگر قرار باشد بده بستونی باشد بیشتر من به کاندیداها کمک کردم که بتوانند انتخابات‌شان را انجام دهند.

* اگر کل این مجموعه از نظر شما عاری از مشکل بود چرا شما جزء کسانی بودید که مانع از افشای نام این 170 نماینده شدید؟

- من اصلاً مانع این قضیه نشدم. من می‌گویم هیچ کس حق ندارد افشاگری کند. زمانی است که دادگاه تشکیل می‌شود و یک سری محکوم می‌شوند ، در آن زمان اعلام می‌شود ، عرض من این است که این 100 نفر که پول را گرفتند آن 2900 نفر و چرا سؤال نمی‌کنیم؟ بله الان اگر قانون تصویب کند که ان‌شاءالله در حال تصویب شدن است و مجمع آن را پیگیری می‌کند ، مشخص شود همان طور که ما از 142 داریم ، می‌گوید که تمام وزرا و رئیس‌جمهور و معاونین رئیس‌جمهور و رهبر باید قبل از انتصاب به مسئولیت مایملک خودشان را به قوه قضاییه اعلام کنند و بعد از پایان مسئولیت میزان دارای خودشان را نیز اعلام کنند.

اگر این دو اعلامی که می‌شود تفاوت معناداری پیدا کرده در آن زمان قوه قضاییه می‌تواند رسیدگی کند. اما الان فرض کنید کسی یک شرکتی می‌زند بعد از پنج ساله ممکن است ثروتش 1000 برابر شود . اگر کسی شاکی نداشته باشد ، اگر تخلفی نباشد کسی حق ندارد که از او سؤال کند که چرا ثروت شما 1000 برابر شده است . رفته کار کرده و ثروتش 1000 برابر شده است. اینکه شما می‌گویید مانع شدید من اصلاً ربطی به این مسئله نداشتم . الان ما میلیون‌ها پرونده در دادگاه داریم ، هر متهمی که اسمش در پرونده‌ها وجود دارد هیچ سیستمی حق دارد که افشاگری کند.

* بحث اینجاست که از نظر شما این اتهام نیست و یک پروسة عادی بود که مسیر خودش را طی کرد و باز هم می‌گویید آن 170 نفر نباید اسمشان افشا شود.

- بله حتماً نباید بشود ، مگر اینکه دادگاهی تشکیل شود ؛ از آن‌ها سؤالی بپرسد ، محاکمه شوند و محکوم شوند و رسانه‌ها اعلام کنند.

* سؤال دیگر که خدمت شما باشم ، شما جز افرادی بود که در شهر دار شدن آقای احمدی‌نژاد نقش بسزایی داشتید. یک خاطره آقای یونسی وزیر اطلاعات وقت تعریف‌کردند که بعدا خودتان هم آن را بازگو کردید ، این بود که می‌گفتند در آن دوره آقای احمدی‌نژاد یک مشکلاتی در پروژه نفتی اردبیل داشتند که شما رفتید و میانجیگری کردید و گفتید که این مشکل یک چیز روتینی بود و مسئله‌ای نیست که شما به خاطر آن آقای احمدی‌نژاد را رد صلاحیت می‌کنید. چه پروسه‌ای طی شده از آقای محمدرضا باهنر که حامی آقای احمدی‌نژاد برای شهردار شدن بود تا محمدرضا باهنری که در یکی از گفتگوهایتان گفتید آقای احمدی‌نژاد به جایی رسیده بود که می‌خواست چشمان مرا از کاسه در بیاورد. چه تحولی در این میان طی شد؟

- آن زمانی که آقای احمدی‌نژاد می‌خواست شهردار تهران شود دولت اصلاحات روی کار بود و وزارت اطلاعات پیغام داد که ایشان مشکلاتی دارد من رفتم با وزیر اطلاعات صحبت کردم که چه مشکلی وجود دارد ؟ گفتند که ایشان در زمان استانداری شان در اردبیل یک سری مبادلات مرزی داشته است. من گفتم یکی از استاندارهای آقای هاشمی که در زمان ایشان بودند اسم ببرید که از این مبادلات نداشته ، این‌ها اختیار و اجازه داشتند از طرف دولت می‌رفتند و این مبادلات مرزی را انجام می‌دادند و کار عمرانی را پیش می‌بردند.

اگر آقای احمدی‌نژاد از این پول استفاده شخصی کرده است و در جیبش گذاشت است بله او متهم است و باید به دادگاه برود و محاکمه شود . گفتند نه چنین چیزی وجود ندارد . عرض کردم که بنابراین این اتهام وارد نیست و برخورد شما الان سیاسی است . ایشان می‌تواند شهردار شود و هیچ مشکلی وجود ندارد. الان هم معتقد هستم که ایشان می‌توانست شهردار شود . آقای احمدی‌نژاد زمانی که کاندیدای ریاست جمهوری شدند کاندیدای ما نبودند و ما از کسی دیگری حمایت می‌کردیم . بنده خودم در آن سال رئیس ستاد آقای لاریجانی بودم . با اینکه دوستی ما با آقای احمدی‌نژاد 20 سال قبل از این که رئیس‌جمهور کشور شود وجود داشت .

ایشان جز جامعه اسلامی مهندسین بودند ، ایشان رئیس‌جمهور شدند و زمانی که به این سمت رسیدند ما گفتیم در این راستا به او کمک کنیم تا موفق شود . اختلافات ما ابتدائاً از مسائل کاملاً کارشناسی شروع شد، مسائل کارشناسی ساده شروع شد و اولین بودجه‌ای که ایشان به عنوان دولت نهم تقدیم مجلس کرد ما دیدم مثلاً به‌یکباره بودجه عمرانی ایشان 70% رشد دادند . ما نشستیم و صحبت کردیم که بودجه عمرانی در کار عمرانی در کشور فقط پول نیست ، امکانات، نیروی انسانی، تجهیزات، مصالح و … می‌خواهد . اگر ما تولید سیمانمان در کشور 10 میلیون تن است ، ما نمی‌توانیم 20 میلیون تن پروژه تعریف کنیم که به این مقدار سیمان لازم داشته باشیم . سیمان را دیگر آفریقا، آمریکا و چین نمی‌توانیم وارد کنیم .

سیمان یک فاصله حمله اقتصادی دارد و حداکثر تا 100 یا 150 کیلومتر می‌توانیم حمل کنیم 1000 کیلومتر که نمی‌توانیم منتقل کنیم. گفتیم بنابراین اگر بودجه عمرانی شما زیاد باشد نه اینکه می‌توانید کار عمرانی بیشتری انجام دهید قیمت مصالح و نیروی انسانی افزایش پیدا می‌کند یعنی همان سیمان را باید دو برابر بفروشید . اختلاف نظر از کارشناسی ما شروع شد ، در رسانه‌هایی که مباحث وجود دارد و می‌توان سرچ کرد و پیدا کرده که در آن زمان گفتیم این اتفاق می‌افتد که ارز اضافی داشته باشیم تبدیل به ریال کنیم و ریال را بخواهیم خرج کنیم تا پروژه‌های عمرانی ما را بیفتد. در بحث‌های کارشناسی به این نحو اختلافات ما شروع شد تا اینکه آخر به مباحث انتقادی و فرهنگی و … رسید. آقای احمدی‌نژاد خیلی تغییر نکرده بودند ولی در ظرف این 7 یا 8 اطلاعاتم در مورد آقای احمدی‌نژاد افزایش پیدا کرد و یک جاهایی است که نتوانستم با ایشان کار کنم.

* من فکر می‌کنم در جایی گفته بودید آقای احمدی‌نژاد از مسائل شرعی برداشت خودشان را دارند و می‌گویید مسائل اعتقادی خودشان را دارند.

- من در مسائل شرعی ایشان وارد نمی‌شوم، عرض من این است ، خیلی لازم نیست الان راجع جناب دکتر احمدی‌نژاد صحبت کنیم ، نمی‌دانم شما چرا بحث را به این طرف کشیدید ، ایشان نه مورد بحث است و نه در اینجا حضور دارد . آقای احمدی‌نژاد تصور ما این است که به خرد جمعی اعتقاد نداشت و بیشتر به فهم خودش تصمیمی گرفته و می‌خواست کار کند.

در حالی که ما معتقد هستیم اگر کسی در کشور رئیس‌جمهور هم شود و مقام بالایی داشته باشد باید از خرد جمعی استفاده کند . یک فرد یا خود بنده اگر نماینده باشم فرض کنید اگر 500000 رأی می‌آورم است و نباید تصور کنند چون این میزان رأی آوردم به اندازه 500000 نفر آدم می‌فهمم ، یا اگر کسی رئیس‌جمهور شد و 20 میلیون رای آورد ، نباید تصور کند به اندازه 20 میلیون جمعیت فهم، شعور، علمش بالا رفته است. حتماً باید در سیستم کار کند و با مجموعه سازمان کار کند . آقای احمدی‌نژاد بیشتر اتکایش به مواضع و فهم شخصی خودش بود و این مهم نبود که چه فهمی باشد به این مسئله اشکال داشت.

* مقصود شما از فهم اعتقادی متفاوت پیدا شد اعتقاد تشکیل بود؟تا به حال ما در نظام جمهوری اسلامی انتخابات رقابتی یا دو قطبی داشته‌ایم ؟ شما خودتان این مسئله را مطرح کردید .

- عموماً انتخابات دوقطبی می‌شود . در شهرهای کوچک چون آدم‌ها با یکدیگر رقابت دارند ، افراد با هم رقابت می‌کنند و ممکن است 10 قطبی یا 15 قطبی شود ولی در شهرهای بزرگ مثل تهران ممکن است ، مثلاً الان ما در مجلس دهم هستیم تهران تا به حال 300 نماینده ظرف 10 دوره و در هر دوره 30 نماینده داشته است . اگرنماینده‌های تکراری را کنار بگذاریم «مثل خود من که در پنج دور بودم» تا به حال 150 نماینده و از انقلاب عنوان تهران انتخاب شدند و به مجلس رفتند ، من از این 150 نماینده به ضرس قاطع خدمت شما عرض می‌کنم شاید پنج نفر از این‌ها خارج از دو لیست اساسی بودند و به مجلس آمدند.

* بنابراین انتخابات دو قطبی همیشه صحبت کردید و چرا گفتید که در انتخابات اخیر آقای احمدی‌نژاد برای جلوگیری از دوقطبی شدن انتخابات از ورود به دوره انتخاباتی منع شدند.

- دو قطبی ، بالاخره رقابت نهایی در ریاست جمهوری دو نفر است . مسئله دو قطبی را بعضی‌ها بد تفسیر کردند، دو قطبی همیشه وجود دارد و زمانی هست که این دو قطبی خیلی خشن می‌شود . یعنی آقای احمدی‌نژاد که فلسفه های زیادی داشت. یکی از دوستان از من سؤال کرد کنار رفتن آقای احمدی‌نژاد به نفع اصلاح‌طلبان شد یا به نفع اصولگرایان شد؟ من پاسخ دادم که به نفع مملکت شد . تصور ما این بود که اگر آقای احمدی‌نژاد می‌آمد رقابت خشن می‌شد ، چون طرف‌داران آقای احمدی‌نژاد خیلی متعصب، تندوتیز بودند ، هم مخالفین آقای احمدی‌نژاد هم این طور بودند . یک عده که همین الان هم در مملکت هستند می‌گویند فقط آقای احمدی‌نژاد نشود هر چه خواست بشود . یک عده می‌گویند هیچ کس نشود فقط آقای احمدی‌نژاد شود .

* منظور شما از دو قطبی تکرار حوادث سال 88 است.

- مثلاً ما می‌گفتیم شاید ممکن است آن اتفاقات دوباره تکرار شود . یعنی رقابت رقابت خشن خارج از عرف شود.

* اگر آقای احمدی‌نژاد برای عدم تکرار حوادث 88 از ورود به انتخابات منع شدند معنی این این است که یک پای حوادث سال 88 آقای احمدی‌نژاد بوده است؟ آقای مطهری گفتند و همیشه می‌گویند که آقای احمدی‌نژاد در جریان حوادث 88 باید محاکمه می‌شدند .نظر شخصی خودتان در این مورد چیست؟

- برای سال 88 برای آنها بحث محاکمه نداریم ، تصمیم‌گیری در این است و این طوری پیش می‌رود و اینکه آقای احمدی‌نژاد به خاطر عدم تکرار سال 88 منع شده است این مسئله جزمی نیست ، شما خودتان برداشت گردید . من گفتم که رقابت رقابت خشنی می‌شد ، اینکه برداشت شما این بود اگر 88 تکرار می‌شد ، تکرار نمی‌شد ؛

اگر قرار باشد زمانی محاکمه یا دادگاهی صورت بگیرد الان به نفع هیچ طرفی نیست . بنده معتقد هستم همان سران فتنه که الان در حصر هستند این بار با ملاطفت نظام هستند و اگر قرار باشد زمانی محاکمه صورت بگیرد حرف‌های ناگفتنی و حرف‌هایی که می‌شود گفت خیلی زیاد است. همه نظام‌ها این طور هستند ، فرض کنید وزارت خارجه الان بعضی از اسناد را افشا می‌کند که مربوط به 40 سال قبل است . همه خبرها همیشه برای بازگوکردن در جامعه ضرورت ندارد. بعضی وقتها تهدید امنیت ملی است، بنابراین در حاکمیت طبیعی است که بعضی بحث‌ها محرمانه بماند و بعضی از بحث‌ها طبقه‌بندی شود.

* در کشورهای توسعه یافته یک‌سری قوانین دارند مثلاً فرانسه بدست 50 یا 30 سال اگر اهمیتش را از دست داده باشد تصمیماتی گرفته می‌شود.

- تصمیمات شورای عالی امنیت ملی، تصمیمات دفاعی و تصمیمات امنیتی ، تصمیمات سیاست خارجی ، نه اینکه تصمیمات وزارت خارجه بعد از 40 سال افشا شود بعضی از این سیاست‌ها همان روز روی آنتن می‌رود و مشکلی ندارد ولی بعضی وقت‌ها بعضی از تصمیمات است که در پروتکل‌های بین‌المللی طبقه‌بندی‌شده می‌مانند.

* ماجرا چه می شود، در اخر قرار است چه شود ؟ آیا قرار است که حل شود ؟

- الان این مسئله حل شده است . باید در حصر باشند .

* آقای مطهری دو سال پیش تقریباً می‌گفتند، امکان رفع حصر ایجاد شد است.

- از خود آقای مطهری سؤال کنید

* می‌خواستم بدانم چه خبر دارید که آقای روحانی کاری در این زمینه کردند ؟

- از آقای روحانی سؤال کنید. از آقای مطهری سؤال کنید . از خودشان بپرسید.

* دو سال پیش حتماً شما در جریان هستید آقای مطهری گفتند در حال حل شدن است.

- شما چرا اصرار می‌فرمایید ؟ من فارسی می‌گویم از آقای مطهری سؤال کنید.

* شما با نحوه سیاست‌ورزی که خودتان دارید و شناختی که از خودتان دارید فکر می‌کنید برای کدامیک از این مناصب مناسب هستید؟ برای شهرداری تهران ، دبیری مجمع تشخیص مثبت نظام ، یا برای ریاست جمهوری؟

- من داوطلب هیچ مسئولیتی نیستم . امیدوارم که تا آخرین لحظات حیات ان‌شاءالله به انجام وظیفه بپردازم و وظایفم را به خوبی بشناسم و در جهت حصول اهداف کیفی و کمی نظام ان‌شاءالله همه تلاش خودم را خواهم کرد . اصولاً کدهای زیادی وجود دارد ؛ آدمی نیستم که دنبال مسئولیت در سطح بالا باشند و بعضی وقت‌ها این را به عنوان سیاست‌ورز دوستان ما به عیب می‌گیرند و می‌گویند که تو می‌توانستی رئیس مجلس شوید چرا نشدید .

می‌توانستی در فلان جا فلان کار را انجام دهید و چرا انجام ندادید . البته تعارف‌ خیلی‌ها می‌کنند ولی بالاخره کدهایی در زندگی و فعالیت سیاسی دارم و جاهایی ، احساس کردم که اگر در فلان جا نباشم بهتر است. بنابراین برای هیچ مسئولیتی نه قبایی برای خودم دوختم و نه آمادگی برای آن دارم. ولی سعی می‌کنم به وظیفة خودم عمل کنم خیلی آرزو دارم که ان‌شاءالله ما در آینده رئیس‌جمهور های خیلی خوب و نمایندگان مجلس مفید و کارآمد داشته باشیم . در مسئولیت‌ها و پست‌ها و نشانه‌ها فکر می‌کنم هرچه که دست می‌آید آمده است به این که آرزویی داشته باشم در آینده به مقامات بالاتری برسم ، الحمدالله این آرزوها را ندارم.

* به سئول اول برمی‌گردم اگر پیروان جبهه خط امام و رهبری به نتیجه برسند که بر سر شما برای کاندیداتوری این دوره اجماع کنند آیا شما این کاندیداتوری را می‌پذیرید ؟

- این جبهه پیروان خط امام و رهبری بخشی از اصول‌گرایان کشور هستند . من خودم دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین هستم که یکی از اعضای حقوقی پیروان است . جبهه پیروان خط امام و رهبری خدا ان‌شاءالله درجات مرحوم عسگراولادی را متعالی بگرداند. بعد از فوت ایشان بنده عنوان مسئول این بخش شدم، کل جبهه پیروان خط امام و رهبری بخشی از جامعه بزرگ اصول‌گرای کشور است . خط مشی ما این است که این جامعه اصول‌گرایی باید به یک وحدت برسد و در این وحدت ما به عنوان جبهه هیچ سهم‌الارثی را طلب نمی‌کنیم.

به همین دلیل که مطرح شده بود اخیراً جبهه پیروان کاندیداتوری بنده را به چیزهای دیگری اصرار کند ، بحث نشده است و پیروان خط امام و رهبری به‌هیچ‌وجه الان کاندیدایی را ندارد و ما ترجیح می‌دهیم که کاندیدای ما یک کاندیدای مشترک با کل جامعه اصول‌گرایان باشد . آن را رایزنی می‌کنیم ، خودم عرض کردم که نامزد نیستم و ان‌شاءالله نخواهم بود.

* یک شایعاتی حول محور رد صلاحیت آقای روحانی وجود دارد، آیا این شایعات را شما شنیدید ؟

- من فکر می‌کنم اینها یک مقدار دوستان کم فهم و حتی دوستان کم فهم خود آقای روحانی ، نمی‌خواهم توهینی به آنها داشته باشم ، من هیچ وقت این مسئله را تأیید نمی‌کنم و از همه فضاها و اطلاعات و چیزهایی که دارم این‌طور به نظر می‌رسد . البته ما در این منصب نیستیم و وظیفه شورای نگهبان است . اما با تحلیل سیاسی که دارم و اطلاعاتی که دارم ، این اتفاق نمی‌افتد . ممکن است بعضی از دوستان کم فهم و طرف‌دار آقای روحانی بخواهند آن را به عنوان یک مظلوم نمایی در جامعه مطرح کنند . من خواهش می‌کنم که آنها این حرف‌ها را نزنند .

* برای شما که نیامدید و وارد مجلس نشدید گفتن که شایعاتی بود .آیا این هم برای مظلوم نمایی بود که دوستان شما ارائه دادند .

- من ثبت‌نام نکردم و از اینکه ایشان یعنی بنده عزمش جزم است که رئیس‌جمهور شود شایعه بود تا اینکه بخواهد در دولت آقای روحانی برود و مسئولیت سطح بالایی را بگیرد ، این شایعه بود . تا اینکه کسی که ترسید رأی نیاورد بود، تا این که ترسیده ردصلاحیت شود بود . همه این شایعات بود اما هیچ کدام از این شایعات درست نبود فقط یک حرف درست بود هر کس به ما می‌گفت که چرا کاندیدا نشدید . از او خواهش می‌کردم و می‌گفتم که و 28 سالی که راهی را بیا و برو و اگر حوصله کردید که در سال بیست و نهم بروی به من توصیه کند که من باز آن راه را بروم .

منبع: انتخاب

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها