نامه نیوز بررسی میکند؛
چهار سکانس متفاوت از کارگزاران سازندگی؛ افت و خیزهای انتخاباتی نئولیبرالهای مسلمان
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
نامه نیوز- گروه سیاست: حزب کارگزاران سازندگی ایران اسلامی ازجمله جریانات اصلاحطلبی است که از دل کابینه دولت هاشمی رفسنجانی خارج شد؛ شاید هم همین مسئله بود که بسیاری از مخالفان و منتقدان داخلی و خارجی، این حزب نوپا در دهه هفتاد را «حزب دولت ساخته» نامیدند. اما شواهد نشان از این دارد که هاشمی رفسنجانی هرگز شخصاً کمکی به ایجاد این حزب نکرد و مشی عمومی کابینه او همسو با این حزب بوده است؛ چنانچه محمد هاشمی از اعضای این حزب که برادر او بود نیز هشت سال قبل در گفتگویی این وابستگی را انکار کرده و حزب کارگزاران را حزبی با «مبنای مردمی» خواند. اما در طول سالها، مواضع سیاسی و انتخاباتی این حزب فراز و نشیب بسیاری داشته است. این حزب گاهی رویکردی تند اخذ کرده و گاهی محافظهکار شده و گاهی نیز چراغ خاموش در گوشه رینگ سیاست به حرکت خود ادامه داده است.
نهال نوپای کارگزاران و مشی ایدئولوژیک آننام «سازندگی» و شعار «توسعه» که اصلیترین شاخصه حزب کارگزاران سازندگی بود، همواره این برچسب را به این حزب چسباند که این حزب با آن 16 عضو هیئت دولت و تیم دولت سازندگی، قطعاً نیرویی «تکنوکرات» و «فنسالار» است. اما حزبی که در آذرماه سال 1374 تأسیس شد، ادعای دیگری داشت. اردیبهشت 88 حسین مرعشی در دانشگاه باهنر کرمان رسماً مشی این حزب را خوانشی جدید از لیبرالیسم معرفی و الگوی شخصیتی حزب را «لیبرال دموکرات مسلمان» خواند. این مشی بعدها در نشریات مربوط به این حزب نیز منعکس شد.
حزب اصفهانیها و کرمانیهاهرچند «راست مدرن» نوعی دستهبندی خاص برای این حزب تلقی میشود، ولی از برخی جنبهها این حزب ساختاری خانوادگی و قومیتی نیز داشت. محسن و فائزه هاشمی، اسحاق جهانگیری، حسین مرعشی، محمد هاشمی برادر رئیسجمهور وقت و رضا امراللهی، همگی از رهبران کرمانی این حزب هستند. شخص مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی که مخالفان حزب او را «پدرخوانده کارگزاران» معرفی میکنند، فردی پرنفوذ در این استان بود که فرزندان وی جملگی در حزب کارگزاران فعال بودند. البته سهم اصفهانیها را نیز نباید در حزب نادیده گرفت، چنانکه عطریانفر و کرباسچی از چهرههای مهم حزب، هردو اصفهانی بودند.
در ابتدای تأسیس بیانیهای بانام «عزت اسلامی، تداوم سازندگی، آبادانی ایران» منتشر شد که بخشی از اعضای کابینه مرحوم هاشمی آن را امضاء کردند. افرادی چون نجفی، نوربخش، شوشتری، کلانتری، ترکان، زنگنه، غرضی، فروزش، محمدرضا نعمت زاده، محمدخان و شافعی از این جمله بودند.
انتخابات مجلس پنجم و ششمحزب کارگزاران گویا اساساً برای انتخابات مجلس پنجم تأسیسشده بود. تقریباً سه ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس، مجوز این حزب صادر شد و اعضاء فوراً برای کسب کرسیهای مجلس اقدام کردند. کسانی مانند عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی نیز در صف قرار گرفتند. بنا بر برخی گزاراشات، نزدیک 80نفر از کاندیداهای پیروز این انتخابات «عضو» یا نزدیک به حزب کارگزاران بودند، ولی وجود این اقلیت قوی در بین 270نماینده مجلس، چندان راه بهجایی نمیبرد. همان اکثریت مقتدر اصولگرا که به جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و سایر نیروهای اصولگرا نزدیک بودند، بهراحتی توانستند علیرغم تشتت آراء موجود در انتخابات هیئترئیسه، عبدالله نوری را از سد راه خود برداشته و ناطق نوری را در سمت ریاست مجلس بگمارند.
آرایش مجلس پنجم البته مقدمه ظهور مجلس اصلاحطلب ششم بود، ولی همان مجلس توانست عبدالله نوری را در دولت سید محمد خاتمی برکنار کرده و عطاءالله مهاجرانی را در چشم به هم زدنی استیضاح کند. کارنامه نا مؤثر و ضعیف کارگزاران در مجلس پنجم به همراه عملکرد اقتصادی ضعیف دولت هاشمی موجبات روی کار آمدن قدرتمند اصلاحطلبان در مجلس ششم را باعث شد، بهطوریکه حزب کارگزاران باوجود همراهی برخی چهرههای اصلاحطلب، تنها توانست نیمی از آن کرسیهایی که در دوره قبل داشت را کسب کند. حالا کمتر از 40نماینده مجلس نزدیک به حزب کارگزاران بودند و عمده این نمایندگان نیز در درون گفتمان توسعه سیاسی اصلاحطلبان هضم شده بودند، کما اینکه چهرههایی مانند عبدالله نوری و مهاجرانی در گفتمان توسعه سیاسی حل شدند.
انتخابات 88؛ تشتت و تکثریکی از جلوههای پراکندگی و تشتت نظر در حزب کارگزاران سازندگی، موضع این حزب در انتخابات سال 1388 بود. این حزب که در دو انتخابات مجلس هفتم در سال 1382 و ریاست جمهوری 1384 ناکام صحنه را ترک کرده بود، در سال 1388 با چهره دیگری در انتخابات ریاست جمهوری ظاهر شد. در شرایطی که این حزب رسماً خود را یک حزب لیبرال اقتصادی و مدافع شدید بازار آزاد معرفی میکرد و نشریات آن اولین سخنگویان جریان آزادسازی اقتصادی بودند، ناگهان اکثریت قاطع حزب از میرحسین موسوی که از چپگراترین چهرههای اصلاحطلب موجود در عرصه اقتصادی محسوب میشد، حمایت قاطع انجام داد. این حمایت البته یکپارچه نبود و موسوی که مشی «تنشزدایی در سیاست خارجی» کارگزاران را چندان نمیپسندید، از سوی برخی چهرههای برجسته این روزهای حزب مانند «کرباسچی» و «قوچانی» مورد اقبال قرار نگرفت. کرباسچی و قوچانی هردو در ستاد «مهدی کروبی» فعال شدند و مانند سایر نیروهای حزب حمایتی از ستاد موسوی انجام ندادند.
این حزب در آن دوره چنان در مشی اعتراض به نتایج انتخابات صریح عمل کرد که بسیاری از اعضای آن بازداشتشده و تصاویرشان در دادگاه علنی سال 88 منتشر شد. کارگزاران که تا مرز انحلال پیش رفت، اما چهرههایی مانند کرباسچی و مرعشی و محسن هاشمی رفسنجانی، بهعنوان عناصر خارج از زندان، بقایای حزب را دوباره از زیر آوار 88 بیرون کشیده و در انتخابات 1392 با سازماندهی دوباره وارد عرصه انتخابات کردند. اما ماجرای 92 با 88 کمی فرق داشت، زیرا یک چرخش آشکار در مشی حزب کارگزاران رخداده بود. کارگزاران سازندگی که خود را حزبی اصلاحطلب و دارای اصول خدشهناپذیر اصلاحطلبی میدانست، از چهرهای باسابقه اصولگرایی در انتخابات حمایت کرد. حسن روحانی برخلاف میرحسین موسوی، چهرهای محافظهکار و اهل تعامل محسوب شده و با شعار اعتدال به میدان آمده بود.
کمیته هفتنفره و طرد عارفیکی از جلوههای فروکاست ضربآهنگ سیاسی حزب کارگزاران علیرغم وجود چهرههای رادیکالی مانند فائزه هاشمی، ماجرای تشکیل کمیته هفت نفره و نقش دبیر کل آن بود. در یک کمیته هفت نفره قبل از کناره گیری محمدرضا عارف از صحنه انتخابات سال 92، قرار بود هر دو کاندید جناح اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری در کمیته بررسی و یکی بنابر مصالح سیاسی به نفع دیگری از صحنه (به تشخیص کمیته) کنار رود.
در همان سالها این بحث مطرح شد که اصلاحطلبان کمیتهای هفتنفره تشکیل دادند و در آن کمیته کرباسچی دبیر کل کارگزاران سازندگی نقش ویژهای در انتخاب حسن روحانی و درخواست کنارهگیری محمدرضا عارف از صحنه انتخابات را داشت. شاید همین مسئله باعث شده تا این روزها کلکل معروف کرباسچی-عارف به سر زبانها بیفتد.
البته در هفتههای گذشته حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران با گلایه از دبیر کل خود اعلام کرد «تضعیف عارف مشکل ما را حل نمیکند» و «موتورهایی که کرباسچی پایین میآورد من باید دوباره بالا ببرم». حزبی که دبیر کل آن مقابل دبیر سیاسی و سخنگوی حزب قرار میگیرد، البته دچار چنددستگی و چندپارگی است، ولی ماجرای مجادله این روزهای عارف و کرباسچی، کل مجادلات میان اصلاحطلبان را تحت شعاع خود قرار داده است. مجادلهای که در آن شاید بیشتر جوانان اصلاح طلب، اتفاقا حق را به غلامرضا کرباسچی بدهند.
جدال بر سر مجلس بعدیدر شرایطی که بسیاری از نزدیکان محمدرضا عارف و اصلاحطلبان اعلام کردند که وی قصدی برای حضور دوباره در انتخابات مجلس ندارد، گلایههای صریح عارف از مشی تعاملگرایانه حزب کارگزاران با اصولگرایان و اصیل نبودن مواضع آن حزب، آتشی افروخت که تاکنون ادامه دارد. عارف که در گفتگوها و اظهارنظرهای خود تلویحاً «روحانی را نانی که کارگزاران در سفره اصلاحطلبان گذاشت» نامیده و از ضرورت بازگشت به اصالت اصلاحطلبی و انتخاب فهرستهای یکدست اصلاحطلب سخن گفته است. این مشی که اخیراً موردپذیرش سید محمد خاتمی نیز قرارگرفته، بهطور مشخص کلیت حزب کارگزاران را هدف قرار داده است. کارگزارانی که چهره شاخص آن (عطریانفر) از حمایت کاملش از چهره اصولگرایی مانند علی لاریجانی صراحتاً صحبت کرده و تعامل خوبی با برخی اصولگرایان معتدل دارد، این روزها سیبل برخی اصلاحطلبان است؛ اصلاحطلبانی که پس از فروریختن بخش زیادی از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در ماجرای دیماه 96 و خروج ترامپ از برجام، به دنبال بازسازی وجهه خود با شکاندن همه کاسه و کوزهها بر سر حسن روحانی هستند.
چه کسی اصلاحطلبتر است؟حملات سنگین عارف به کرباسچی باعث شد که دبیر کل کارگزاران در چند نوبت به او پاسخ دهد. آخرین پاسخ مربوط به مصاحبه کرباسچی با روزنامه اعتماد در روزهای گذشته اساس اصلاحطلب بودن فردی چون محمدرضا عارف را زیر سؤال برده و او را رئیس دانشگاه منفعلی نامیده که حتی اجازه حضور عبدالکریم سروش به دانشگاه تهران را نداده و باعث اخراج سید جواد طباطبایی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز شده است. حملات کرباسچی به عارف البته موردتکذیب لیدرهای انجمن اسلامی دانشگاه تهران در آن زمان (ازجمله ابوالفضل فاتح) قرار گرفت، ولی عملکرد عارف در مجلس نیز آنقدری ضعیف است که کرباسچی درباره ادعای «اصلاحطلبتر بودن» بتواند ادعایی در مقابلش داشته باشد. بههرحال در آینده باید دید، آیا علیرغم ادعاهای رادیکال، کارگزاران همچنان در عمل کندتر ازآنچه مینماید عمل میکند، یا مانند 88 دست به یک سیاست انفجاری میزند؟
دیدگاه تان را بنویسید