تکلیف آن شعارهای تند چه میشود؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
آفتاب یزد : حقوقیها خیلی خوب میدانند«غش در معامله» چیست و چه آثار و تبعاتی دارد و صد البته غیر حقوقیها نیز تا حدودی معنای «غش در معامله» را میدانند اما شاید تبعات حقوقی و قضائی آن را خیلی متوجه نباشند. در یک تعریف جامع:««غش در معامله» حرام است و باعث بطلان معامله میشود.» هرچند در این تعریف جامع برخی اختلافات وجود دارد و بعضی «غش در معامله» را باعث بطلان معامله نمیدانند اما همان بعضی گفته اند:« «غش در معامله»سبب میشود کسى که در معامله با وى غش شده بتواند معامله را به هم بزند. و اما، منظور از «غش در معامله» عبارت است از: فروختن جنسى که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتى که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مانند فروختن شیری که مخلوط به آب است. در همین رابطه، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسى که با مسلمانان غش در معامله کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید از ما نیست. خداوند، برکت روزى او را مىبرد و راه معاش او را مىبندد و او را به خودش واگذار مىکند». > از آن شعارها تا این به در بسته خوردن ها! برخی از کسانی که اینک روی صندلیهای سبز بهارستان تکیه زدهاند و علی رغم مشارکت بسیار پایین، به این سادگیها نیز تکیه نزده اند، طی مبارزات انتخاباتی ـ حتی برای از میدان به در کردن رقیب همفکر و هم حزب ـ شعارهایی دادهاند و وعدههایی و قولهایی که به سان شروط ضمن عقد و موارد ضروری در انجام معامله، مصداق بارز رعایت حقوق طرفین معامله است یعنی مردم و مجلس. این که فکر کنیم فلان نماینده پس از ورود به مجلس ناگهان تصمیم میگیرد برای استیضاح حسن روحانی ورقه به دست، در مجلس بگردد به دنبال امضاء، اندیشه ی درستی نمیتواند باشد که برخی نمایندگان اساساً با این شعار و وعده ی انتخاباتی وارد مجلس شدهاند که به محض انتخاب شدن، کاری کنند کارستان و دولت به تعبیر آنان بدون تدبیر و فاقد کارایی را با استیضاح وزرا و سوال از رئیس جمهور به طور کامل ساقط کنند و تاریخ را در مجلس یازدهم به نوعی تکرار! تا یک جایی نیز بر همان قرار و مدار، حرکت کردند و دیدیم که بر سر وزیر ارتباطات و امورخارجه چهها که نیاوردند اما از یک جایی به بعد وقتی واکنش منفی جامعه و توصیه و انتقاد بزرگان سر راه شان سبز شد تازه متوجه شدند مجلس جای تعقل است نه احساس و مجلس جای تدبیر است نه اسقاط دولت و کشور را در محاق حواشی ویرانکننده فرو بردن! در این موضع چند ماجرا پیش میآید که باید با مداقه بر رئوس آن، به نتایجی رسانیده شود: ـ نخست این که؛ اساساً چگونه ممکن است شعار انتخاباتی یک عده، پرخاش با دولت و وعده ی اسقاط و تلاش برای اثبات و بر کرسی نشاندن«عدم کفایت سیاسی» عالیترین مقام اجرایی است آن هم وقتی عقل و استدلال میگوید اولا چنین مسئلهای به این آسانی، میسر نیست و در ثانی، به فرض میسر بودن آیا مصلحت جامعه، کشور و شرایط زمانی و مکانی نیز ایجاب میکند و اجازه میدهد یا نه؟! ـ دو دیگر این که؛ تکلیف آن دسته از نمایندگانی که با شعار به زیر کشیدن دولت روحانی و شخصِ رئیس جمهور از موکلان خود رای گرفتهاند چه میشود؟ وعده ی خلاف واقع به شمار میآید یا شعار ناممکن به خوردِ موکلان دادن؟ یعنی در این میانه، حق الناسی، حق اللهی تضییع شده است یا نه؟ این مسئله مصداق غش در معامله میتواند تلقی شود یا خیر؟! البته که میدانیم موکلان اجازه و توان بازپسگیری آراء خود را نخواهند داشت اما بالاخره مرجعی باید باشد که به چنین مسائلی ورود پیدا کند یا خیر؟! ـ سوم آن که؛ اصلا فرض کنیم نمایندهای با این شعارها و صرفاً به دلیل همین دیدگاههایی که در جامعه به آن تندروی میگویند توانسته حائز اکثریت در حوزه انتخابیه ی خود شده و گوی سبقت را از رقیب ربوده باشد، حال که همگان دیدند و فهمیدند که اگرچه سوال و استیضاح حق مجلس است اما مصلحت جامعه و کشور در اولویتی بالاتر؛ آن نماینده دچار «یاس فلسفی» و «افسردگی» و «بیکاری» میشود یا با یک تغییر مسیر و ریلگذاری تازه، اهدافی مشابه و هم عرض که در نهایت دولت را با مشکلاتی عدیده رو در رو خواهد کرد؛ دنبال خواهد شد؟ ـ چهارمین نکته این که؛ برخی نمایندگان مجلس که با پرچم به زیر کشیدن رئیس دولت دوازدهم پای در صحن مجلس گذاشتند نه تازگی دارند و نه بینظیر، کم نبودهاند نمایندگانی که اگر 280 نماینده به یک مسیر و طرفی میرفتند آن ده تای باقیمانده در مسیری مخالف! نهایتا نتیجه چه شد؟ به قول یکی از نمایندگان جبهه ی پایداری که بعدِ مجلس نهم دیگر نتوانست راهی مجلس شود:«مردم از سر و صدای بلند ما ناراحت بودند فلذا به ما رای ندادند!» آیا همه ی هزینه و آسیب چنین حضورهایی به این نتیجه رسانیدن رای دهندگان است که همان یک بار اعتماد هم زیادی بوده یا آثار و تبعات دیگری نیز دارد؟! ـ نکته ی پنجمی نیز وجود دارد؛ هم مخاطبان روزنامه و هم بسیاری از کسانی که دستی بر آتش سیاست و اجرا دارند به خوبی میدانند نمایندهای که با شعار اسقاط دولت و استیضاح وزرا پای در بهارستان گذاشته، اگرچه حال که پای نصیحت بزرگان به میان آمده ممکن است از موضع خود عقب بنشیند و عقب نیز نشست اما ساده انگارانه است اگر فرض کنیم این عقب نشینی به معنای سکوت دائمی یا همراهی تام و تمام است! > عقلای «مجلس انقلابی» کوتاهی کرده اند؟! باهنر، چهره ی سیاسی اصولگرا که سابقه ی چندین دوره حضور در مجلس دارد در مصاحبهای به صراحت میگوید:«تصویب عدم کفایت سیاسی روحانی توهم است» از قدیم الایام گفته اند:«معما چو حل گشت آسان شود!» باهنر و امثال باهنر و نیز عقلای «مجلس انقلابی» هم در جریان برخی «شعارها» بودهاند و هم در جریان برخی«نیتها و برنامه ها»، یعنی محکم سر جای شان نشستند تا جو مجلس و جامعه دستخوش تلاطم و چالش شود و مقام معظم رهبری ناصحانه و منتقدانه مجلس نشینان را دعوت به آرامش و همراهی کنند و سپس هشدار پشت هشدار که چوب لای چرخ دولت گذاشتن در این موضع زمانی خوب نیست و اساساً ساقط کردن دولت غیر ممکن؟ از هفتم خرداد که مجلس یازدهم شروع به کار کرد و چه بسا از ماهها مانده به انتخابات مجلس مگر خیلی ها، عین همانی که در مجلس اتفاق افتاد را در شعارها و میتینگها و تلاشهای انتخاباتیِ خود لحاظ نکرده بودند؟! یکی نبود به این عده بگوید:«مجلس جای قانونگذاری و نظارت است نه دعواهای حزبی و جبههای و نحله ای؟» شاید برخی بگویند شعار است و ضمانت اجرایی ندارد! اگرچه سخن ناصحیحی است، اما قبول! اگر مردم دقیقاً به همین دست شعارها رای داده باشند آن هم به این دلیل که اوضاع اقتصادی و معیشتی خوب نیست، پاسخ آن آقا و آن خانم نماینده به موکلانش چیست؟! اصلاً همه ی این حدسها و مفروضات را به کناری خواهیم گذاشت و یک سوال دیگر مطرح خواهیم کرد:«در کجای دنیا چالشهای حاد سیاسی ـ اقتصادی را با ساقط کردن دولتی حل میکنند که اولاً یک سال بیشتر از عمرش باقی نمانده و در ثانی به خوبی از تمامی مشکلاتی که با آن دست به گریبان است باخبریم با این توضیح و تاکید که میدانیم و میپذیریم بخشهایی از معضلات اقتصادی به تحریمها بازمی گردد و برخی از این نابه سامانیها صرفاً مدیریتی و بر اساس بیتدبیری است اما سخن و نکته در این جا است که سوءمدیریتها و سوءتدبیرها همیشه بوده است حالا که دست دولت از درآمدهای ارزی کوتاه شده این نقایص عمدتاً تاریخی، خودش را نمایانتر عرضه کرده است. > تبلیغات انتخاباتی با واقعیتهای موجود فاصله دارد یک نماینده پیشین مجلس در این باره به آفتاب یزد میگوید: «آن زمان که برای نماینده ی مجلس شدن تلاش میکردم روزی عازم روستایی شدم تا به اصطلاح تبلیغات انتخاباتی کنم. چون استاد دانشگاه بودم و اشراف کامل به قوانین و وظایف نمایندگی مجلس داشتم تمام سعیام بر این بود که حرفی نزنم که از دایره توان و مسئولیت نماینده خارج است. پیرمرد روشن ضمیری که پای سخنرانی انتخاباتی من نشسته بود بعد جلسه گفت:«واقعا میخواهی نماینده شوی؟» و من گفتم آری! و او خندید و گفت:«پس اندکی تبلیغات کن، قول بده، وعده بده و...» به او گفتم پدرجان! من نمیتوانم وعدهای بدهم که نتوانم عملیاتی کنم و او گفت:«اولاً وعده ندهی کسی به تو رای نمیدهد در ثانی اسم این کار تبلیغات است نه عمل. در تبلیغات چیزی میگویند اما در موقع عمل کاری را که باید و میتوانند انجام میدهند.» این استاد دانشگاه میگوید:« به این دلیل این خاطره را گفتم تا بدانید اولاً بحث شعارهای تبلیغاتی و وعدههای انتخاباتی چندان ضمانت اجرایی ندارد دوم این که، معمولاً چون حافظه ی کوتاه مدت مردم ضعیف است کسی قرار نیست یقه ی رئیس جمهور را بگیرد یا نماینده مجلس که چنین گفتی و اما چنان کردی یا نکردی و سوم این که ذات و درونمایه تبلیغات انتخاباتی حکم میکند تهییج ایجاد کند هرچند برخی زیاده روی میکنند و گاه حاشیه سازی!» > من هم با استیضاح در این زمان مخالفم اما...! احمد بخشایش اردستانی در ادامه و در تبیین اصل ماجرای استیضاح رئیس جمهور میگوید:«موضوع اصلی سوال شما حول محور استیضاح حسن روحانی است و نمایندگانی که اقدام به جمعآوری امضاء کردند. در کل اگر بحث استیضاح حسن روحانی را مد نظر داشته باشید باید بگویم در این موقعیت من نیز با استیضاح مخالفم. خلاصه این که نماینده و رئیس جمهور هر دو مشروعیت خود را از رای مستقیم مردم به دست میآورند حال اگر نمایندگان در تنگناهای فعلی به این نتیجه رسیدهاند که با استیضاح مشکلات حل میشود قطعا اشتباه میکنند و اما در کل، چرا هر رئیس جمهوری فارغ از تواناییها و ناتوانایی ها، مدیریتها و سوء مدیریتها حتما باید بیاید و عین هشت سال بر سر کار بماند؟ مگر نه این که استیضاح و عدم کفایت سیاسی در قانون پیشبینی شده؟ چرا یک مسئله ی مهم و منطبق بر قانون را به یک تابو تبدیل کرده ایم؟ اصلا چه اشکالی دارد حسن روحانی استیضاح شود تا روسای جمهور بعدی هم حساب کار دست شان بیاید که اگر قرار باشد درست عمل نکنند با خطر استیضاح و برکناری مواجه خواهند شد؟ من اگرچه در این زمان مخالف استیضاح روحانی هستم اما معتقدم بالاخره این تابو باید شکسته شود و این حاشیه ی امن 4 ساله و 8 ساله باید برداشته شود که به نظر من نه تنها بد نیست که آثار و برکاتی نیز خواهد داشت.»
دیدگاه تان را بنویسید