کد خبر: 552944
تاریخ انتشار :

قسمت چهارم خاطرات در سال‌های ۶۵-۶۶؛

منتظری: اگر امام تحت فشار قرار دهند حسابم را جدا خواهم کرد / سیداحمد خمینی: آیت الله خامنه‌ای درملاقات مرحوم امام و مقامات با منتظری گریست/ ری‌شهری:پخش اعلامیه علیه وزارت اطلاعات توسط دفتر قائم مقام رهبری

منتظری: اگر امام تحت فشار قرار دهند حسابم را جدا خواهم کرد / سیداحمد خمینی: آیت الله خامنه‌ای درملاقات مرحوم امام و مقامات با منتظری گریست/ ری‌شهری:پخش اعلامیه علیه وزارت اطلاعات توسط دفتر قائم مقام رهبری
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

"اگر امام مرا تحت‌فشار قرار دهند، حساب خود را از نظام جدا خواهم کرد"

این کلامی بود که آقای منتظری پیش‌ازاین مطرح کرده بودند. این تهدید، به‌رغم خواست کریمانه امام {بخاطر جدال بر سر پرونده مهدی هاشمی} عملی شد. امام از آقای منتظری خواسته بودند که اگر به‌واسطه عذر شرعی مهدی هاشمی را به وزارت اطلاعات معرفی نکردند، دست‌کم سکوت کنند. متأسفانه عمل آقای منتظری، که البته بعداً به‌گونه‌ای دیگر توجیه شد، با نظر امام تفاوت بارز و، به بیان دقیق‌تر، تعارض آشکار داشت. پس از بازداشت مهدی هاشمی ملاقات‌های آقای منتظری قطع شد، حتی مسئولان رده اول کشور امکان ملاقات با ایشان را نداشتند. چنین اقدامی منشأ تبلیغات سوء بسیاری در داخل کشور و زمینه مناسبی برای تبلیغات دستگاه‌ها و رسانه‌های تبلیغی بیگانه شد.

اعلامیه‌های متعددی با بهره‌گیری از امکانات جمهوری اسلامی و بیت آقای منتظری تهیه و منتشر شد. این اعلامیه‌ها که در دفاع از مهدی هاشمی و ظاهراً آقای منتظری تهیه می‌شدند، تیرهای مسمومی بودند که کلیت نظام و مسئولان آن را به‌طور مستقیم و حضرت امام را به‌گونه‌ای غیرمستقیم هدف قرار داده بودند. رسانه‌های بیگانه نیز، که پس از سال‌ها تلاش و القای توهم وجود اختلاف و جنگ قدرت در بین مسئولان به موردی عینی دست‌یافته بودند، بر التهاب افکار عمومی می‌افزودند اعتصاب قائم‌مقام رهبری - فردی که تاکنون به‌عنوان نفر دوم در نظام جمهوری اسلامی شناخته می‌شد. این او را در سویی و بخشی از بدنه اجرایی نظام (و درواقع حضرت امام) را در سوی دیگر نهاده بود. عدم امکان بازگویی بسیاری از مسائل بر پیچیدگی اوضاع افزوده بود. افراد زیادی تحت تأثیر این شرایط دچار تردیدی عمیق شده بودند. این افراد که از مواضع امام و حقایق موجود در این زمینه اطلاع و تحليل روشنی نداشتند، بر سر یک‌دو راهی وحشت‌آفرین قرارگرفته بودند. آنان در یک‌سو قائم‌مقام رهبری را می‌دیدند و اعلامیه‌هایی که، با لحني حق‌به‌جانب، مطالبی تند و افتراآمیز را به‌سوی دیگر، یعنی به وزارت اطلاعات، نسبت می‌دادند. در این اعلامیه‌ها نقش و حضور حضرت امام، عامداً و حیله گرانه، حذف می‌شد.

به اعتقاد بسیاری، این واقعه، یعنی اعتصاب آقای منتظری و مبدل شدن ایشان به یکی از کانون‌های مخالفت شدیدترین بحرانی بود که تا آن زمان در کشور اتفاق افتاده بود، اخبار پراکنده در محافل گوناگون حاکی از درگرفتن اختلاف‌نظری جدی و مهم بین یکی از ارکان نظام و یکی از بازوهای آن بود. اختلاف‌نظری که ظواهر امور، ختم بی‌ضرر آن را درهرصورت پیش‌بینی نمی‌کرد. بازتاب نامطلوب اعتصاب آقای منتظری در رسانه‌های بیگانه و نیز طرح آن در محافل داخل کشور، تنها وجهی از احساس غم‌انگیز وجود یک بحران سیاسی در کشور بود. احتمال اینکه بسیاری از مسئولان و دلسوزان انقلاب، دست‌کم بغضی سخت را در این حادثه در گلوی خویش احساس نکرده باشند بسیار کم است. این واقعه، که بوی مخالفت جدی با امام را در فضای صمیمی کشور می‌پراکنده نمی‌توانست مورد بی‌توجهی قرار گیرد. تلاش مسئولان برای شکسته شدن اعتصاب به‌جایی نرسیده بود. دست‌آخر موضوع به حضرت امام واگذار شد. و ملاقاتی ترتیب یافت که در آن مسئولان رده اول کشور نیز حضور داشتند. حاج سید احمد آقای خمینی این دیدار را ، در نامه‌ای خطاب به آقای منتظری، چنين شرح کرده‌اند:

"امام باکمال بزرگواری شمارا خواستند و شما در جلسه‌ای در منزل این‌جانب که سران قوا و نخست‌وزیر بودند، شرکت کردید. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته بودند که زیر بار هیچ پیشنهادی نروید تا آقا مهدی را آزاد کند. چراکه با همه با خشونت برخورد کرد. بعد امام در این جلسه با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: آیا شما ماها را دشمن خود می‌دانید؟ یقیناً این را نمی‌توانید بگویید. بعد باحالت بسیار صمیمی و گرم فرمودند: من از شما خواهش می‌کنم که این کارها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید. قبول نکردید. فرمودند: من ارادت به شما دارم. من مخلص شما هستم، از این مرید و مخلص خود قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید. باکمال خشونت گفتند: «لا يكلف الله نفساً الا وسعها» در این هنگام من به دوستان نگاه کردم. دیدم همگی از شرم و حیا، سرهایشان را پایین انداخته‌اند و آقای خامنه‌ای اشک در چشمانشان بود. آقای رفسنجانی و من در جلو امام به شما گفتیم که شما نائل به ولایت‌فقیه هستید و به قول خودتان ۷۰۰ صفحه پیرامون آن مطلب نوشته‌اید و البته تا آن موقع چرا گوش به حرف امام نمی‌دهید؟ باز همان جمله «لا يكلف الله نفساً» را به زبان آوردند و امام با خونسردی به شما نگاه می‌کردند. تصور بسیاری این بود که پس‌ازاین ملاقات موضوع فيصله یافته است. اما با تأسف اعتصاب تا چند روز دیگر ادامه یافت. شاید ناامیدی از مؤثر واقع‌شدن این شیوه در ترک آن مؤثر افتاده باشد. آخر این اعتصاب به سبب دستگیری سید مهدی و احتمالاً به‌منظور استخلاص او برپاشده بود..."

بخش سوم خاطرات

بخش دوم خاطرات

بخش اول خاطرات

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها