عقلانيت ديني امام خمینی (ره)
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
حجت الاسلام علی عسگری : عقلانيت در مكتب فكري امام خميني بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران نقش اثرگذاري در ساحت و ساخت انسان در دوران معاصر داشته و دارد. آن يار سفر كرده انقلاب آفريني بود كه با خصيصه منحصر به فرد فكري و فرهنگي خودش غرب را عاجز، شرق را متحير و انسانهاي تشنه حقيقت و طالب آزادي در ايران را از قيد اسارت طاغوت و نفس رهايي بخشيد و در عمل ثابت كرد كه رشد فردي، اجتماعي و كمال جويي انسانها از راه عقلانيت كه نقطه مقابل جهالت است امكان پذير است.
از نظر او بي بهره بودن از عقل و عدم برخورداري از استدلال و منطق مساوي با سردرگمي و تباهي است زيرا كه بنا به نص صريح قرآن كريم بدترين جنبندگان در نزد خدا، كرها و لالهايي هستند كه تعقل نميكنند.
فراموش نميكنيم كه آن وجود ذي وجود به عنوان يك عالم عاقل و عامل در يك خطابه و سخنراني با استناد به قول پيامبر اكرم(ص) اعلام كرد: نخستين موجود مخلوق خدا، عقل است و چون عقل در نهاد انسان قرار گرفت، خداوند با خلقت او به خودش آفرين گفت.« و تبارك الله احسن الخالقين». نگارنده به عنوان يك طلبه ناچيز و طالب علم در روايتي ديدم كه از امام علي(ع) نقل شده، روزي جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اي آدم من مأمورم كه تو را در انتخاب يكي از سه چيز مخير سازم، پس يكي را برگزين و دو تا راواگذار. آدم گفت آن سه چيزي را كه منظور نظر داري، و من بايد يكي را برگزينم چه چيزهايي هستند؟ گفت: عقل، حيا و دين. آدم گفت من عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت: شما بازگرديد و او را واگذاريد. حيا و دين گفتند: اي جبرئيل هرجا كه عقل باشد ما هم با او هستيم. بين ما و عقل نبايد تفكيكي وجود داشته باشد. روي همين جهت است كه ملازمه بين عقل و شرع، اصلي روشن و غير قابل انكار است و همه عالمان و بزرگان ديني به آن التزام دارند. نكته جالب توجه در اين رابطه اين است كه در طول تاريخ ثابت شده است، تمدن ديني تا وقتي پابرجا و نقش آفرين است كه به منطق عقل و استدلال استواري داشته باشد و آن هنگام كه از اين اصل جامعه بيبهره شود و سطحي نگري و ظاهر گرايي گمراه كننده امان جامعه را ربوده باشد، تمدن ديني بطور طبيعي سقوط و انحطاط پيدا ميكند. شكست تمدن ديني در حوزه كليساي كاتوليك نمونه بارز و روشن اين مسئله است. همچنان كه تقدس گرايي زياده از حد وغير عقلاني از راه توسل به تفكر جبري و ظاهر گرايي هاي خشن و غير مستدل در ميان مسلمانان باعث پديداري نظامهاي ستم پيشه و منحرف در طول تاريخ شده است. با اين مقدمه گويا و با تاكيد به روشهاي علمي و فرهنگي مطلوب و نه كاريكاتوري لازم است عرض كنم كه سخن دلسوزانه و مشفقانه مسئولان عالي و فرهنگي وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامي به عزيزان منتقد در كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي كه همدلي داشتهاند و همزباني آنها متفاوت مينمود. اين بود كه عقلانيت ديني و فرهنگي چه در حوزه تئوريك و چه در حوزه عمل با روشهاي فكري و عملي دگم و برخوردار از خشونت و ظاهرگرايي همخواني ندارد اين رفتارهاي سلبي در گذشته اثربخش نبوده و باعث شده دين گريزي در ميان جوانان به عنوان يك چالش، بسياري از خدمات دلسوزان فرهنگي را هدر بدهد و فرصت سوزيها در حوزههاي فكري و فرهنگي مشهود و غيرقابل انكار باشد. رفتارها و روشهاي نارسا و غير علمي در سالهاي اخير و افراط در شعارگرايي همراه با لجبازي و انتقام گيريها بنام دين، عقلانيت و رحمانيت دين را در مخاطره قرار داده و مثبت انديشي ديني را در فكر و ذهن بسياري از جوانان و دانشجويان دچار آسيب نموده است.
در چنين شرايطي بنا بر آنچه كه رهبري در سالروز ارتحال امام(ره) فرمود راه امام(ره) و التزام عملي به انديشه و منش آن رهبر فقيد راهگشا و تعيين كننده است. دين و آرمانهاي ديني مبتني بر عقلانيت بصيرت آفرين است. مهمترين سلاح امام عظيم الشان و رهبر معظم انقلاب اسلامي در برابر قدرتها و مكاتب مادي و الحادي در همين است كه يك راهبر اثرگذاري بوده و هست. نبايد سعي شود بنام تفكر ديني آرامش و اعتدال جامعه بويژه جوانان دچار رخوت و ركود گردد. و تحريف در افكار عمومي كه يأس و نااميدي از آثار بارز آن است شكل بگيرد. احياء اصول و ارزشها با انجام طرحهاي فاخر فكري و فرهنگي اثر بخش ميسور است. تمركز بر روي خرد جمعي در كنار خودساختگيهاي باطني و همافزاييهاي معنوي و بويژه حق الناس دانستن امور علاج و دواي درد است. مچگيريها راه به جايي نبرده، اخوت ايماني به مصداق انماالمومنون اخو ة بايد مبناي كار باشد. نبايد در تقابل بين جريان ديني با غيرديني در پازل دشمن عمل كرد. تقدسگرايي غيرعقلاني و خشونت به نام دين ابزار دست دشمن است. توصيه امام علي(ع) در حكمت 9 نهجالبلاغه به ما اين است كه در اختلاط و همراه شدن با مردم چنان باشيم كه در مرگمان گريه كنند و در حال زنده بودنمان مجذوب و شيفته ما باشند. امام(ره) اينگونه بود. شاگردان دلسوز و كارآمد مكتب فكريش اينگونه بودند. بايد مثل شهيد مطهري باشيم كه بنا به تصوير زيباي يكي از دوستداران جوانش، مردي از ديار خورشيد بود. به سادگي آب قدم ميزد و به روشني آفتاب، قلم. بر شانهاش بار امانت بود و در نگاه نافذش، روشنايي كرامت. سرنوشتش گفتن و نوشتن. و سرگذشتش، از سرگذشتن.
دیدگاه تان را بنویسید