داستان جالب ورشکست شدن الهام حمیدی و زندگی در برج لاکچری + عکس
مصاحبه خواندنی با الهام حمیدی درباره زندگی لاکچری و فوق لوکس او را بخوانید.
55 آنلاین به نقل از بر خط نیوز، فیلم ها و تصاویری از زندگی فوق لاکچری الهام حمیدی بازیگر زن مشهور ایرانی منتشر شده که ایشان در مصاحبه ای به ماجرای برج نشینی پاسخ داده است.
الهام حمیدی در هشتم آذر ماه سال 1356 در تهران متولد شد. او لیسانس حسابداری از دانشگاه آزاد اسلامی دارد. او دو برادر کوچکتر از خود نیز دارد.در بیست سالگی ازدواج کرده و همسرش فعالیت هنری ندارد. آشپزی اش بسیار خوب است و سعی میکند هر کاری که انجام میدهد به نحو احسن باشد.از بین بازیگران ایرانی علاقه فراوانی به عزت ا… انتظامی و اکبر عبدی دارد و از بین خانمها فاطمه معتمدآریا و گوهر خیراندیش را دوست دارد.
الهام حمیدی و شهرام قائدی
او در سال ۱۳۸۶ در فیلم سینمایی محیا به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی اکبر خواجویی به ایفای نقش پرداخت. جاوید دانشجوی پزشکی که از دیدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقی در یک مراسم ختم در گورستان با محیا(الهام حمیدی)، دختری که بعداً درمی یابد همکار او در بیمارستان است آشنا می شود و...
الهام حمیدی در سال ۱۳۹۰ در نقشی کاملا متفاوت در فیلم اخلاقتو خوب کن به ایفای نقش پرداخت. اخلاقتو خوب کن عنوان فیلمی است در ژانر کمدی اجتماعی، به تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی و کارگردانی سید مسعود اطیابی. فیلمنامهٔ این فیلم را رضا مقصودی نوشته است.
الهام حمیدی در گهواره ای برای مادر فیلمی به کارگردانی پناه بر خدا رضایی و نویسندگی حسین مهکام ساختهٔ سال ۱۳۹۱ است.
سریال یوسف پیامبر، نام یک مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی یوسف به کارگردانی فرج الله سلحشور است. این سریال به داستان پر فراز و نشیب زندگی یوسف می پردازد. دراین سریال الهام حمیدی نقش همسر حضرت یوسف را بازی میکرد.
الهام حمیدی در سریال مختارنامه نقش همسر کیان یکی از یاران مختار را بازی میکرد. مختارنامه پیرامون زندگی و قیام مختار ابوعبید ثقفی به کارگردانی داود میرباقری است. این سریال به داستان مختار ثقفی مکنی به ابواسحاق، که پس از حادثه عاشورا به خونخواهی برمی خیزد، می پردازد.
الهام حمیدی در سریال شوق پرواز نقش ملیحه حکمت همسر شهید عباس بابایی را بازی کرد. شوق پرواز نام یک مجموعه تلویزیونی است که به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران در مورد زندگی عباس بابایی یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است.
حس عذاب آور بیکاری
این روزها استراحت می کنم؛ البته قطعا این استراحت ناخواسته است وگرنه به استراحت و دوری طولانی مدت از کار علاقه ای ندارم. این مساله باعث دلگیری من شده است چون به هر حال ما بازیگران یک جورهایی با کارمان انس داشته در دوران بیکاری احساس بسیار بدی داریم. درست است که بازیگری کار سختی است اما واقعا بیکار بودن حس عذاب آوری است.
باندبازی های علنی
زمان هایی مثل حالا که مدت طولانی کار نمی کنم و به عبارتی کار خوب آنقدر ساخته نمی شود که به من هم پیشنهاداتی شود، نه تنها دلگیر می شوم که ممکن است حس نگرانی و حتی ترس هم در من ایجاد شود که چه خواهد شد؟ شما می بینید که عده ای خاص همیشه در حال کار کردن هستند؛ کاملا این حرفه تبدیل به باندبازی شده است. اینکه علت چنین رویکردی در سینما و بازیگری ما چیست را نمی توان قضاوت کرد اما کاملا همه این چند دسته بودن مشخص است. اگر در دسته ای باشید کار خواهید داشت وگرنه کاری وجود ندارد؛ مگر آنکه براساس سابقه ای که دارید، پیشنهادی به شما شود که تا آن روز باید منتظر بمانید. این انتظار هم اصلا حس خوبی به دنبال ندارد.
منتظر می مانم تا. . .
برنامه من براساس صبر برای کاری است که دوستش داشته باشم؛ یعنی یک بار امتحان کردم و باری به هر جهت جلو رفتم و به خاطر بیکاری، اولین پیشنهاد را پذیرفتم در حالی که کار خوبی نبود و دوستش نداشتم. بعد از کارم پشیمان شدم که آن حس پشیمانی خیلی بدتر از بیکاری است و تاثیرات منفی زیادی دارد. برای همین همیشه منتظر می مانم حتی اگر طول بکشد تا کاری باب میل خودم انجام دهم. این مشکل جلو رفتن شاید به لحاظ اقتصادی به ضرر ما باشد؛ به خصوص وقتی جز بازیگری کاری برای کسب درآمد نداشته باشیم اما خودم این فشار مالی را به انجام کار بد ترجیح می دهم. دوست ندارم صرفا برای پول وارد کاری شوم که بعد از پخش از تماشای آن خجالت زده باشم. از قدیم هم گفته اند گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.
یک شکست تجاری بزرگ
دوره ای تصمیم گرفتم برای ایجاد یک حاشیه امن اقتصادی کار مزون لباس را شروع کنم اما از آنجا که آدم بدشانسی هستم به محض ورودم، دلار به سه برابر قیمت خود رسید و یک دفعه من که با دلار ارزان شروع کرده بودم، متحمل ضرر مالی زیادی شدم. درواقع به جای آنکه باعث آرامش خاطر و سود شود، تبدیل به مقطعی شد که به شدت ضرر کردم و این اتفاق چنان در روحیه ام اثر گذاشت که کاملا از ریسک های مالی ترسیدم؛ حتی همین حالا هم بعضی دوستان پیشنهاد می دهند که وضعیت بازار عوض شده و خوب است که کارم را دوباره شروع کنم اما واقعا ترسیده ام و نمی توانم سمت کارهای تجاری بروم. ترجیح می دهم همان کار گاهی هست و گاهی نیست بازیگری را انجام بدهم.
زندگی در برج ۷۲ ملت
شایعات که زیاد است، بیننده و شنونده باید عاقل باشد. من خودم کلیپی که از برج ۷۲ ملت پخش شد را دیده ام. راستش من حدود پنج سالی هست که در این برج ساکن هستم و اتفاقا برعکس آنچه عنوان می شود، واحدی معمولی دارم که اتفاقا مستاجرش هستم. صاحبخانه بسیار خوبی دارم که واقعا با من راه آمده است و اگر بشود شاید سال دیگر را هم تمدید کنم وگرنه من هم مانند سال های قبل باید دنبال خانه مناسب بگردم. آن خبرهایی که عنوان می شود واقعا در این برج وجود ندارد. آن رقم های هنگفت نیست و شاید اجاره ای که من پرداخت می کنم در حد خیلی از خانه های معمولی باشد. ما گاها صاحبخانه های منصف داریم و صاحبخانه من نیز یکی از آنهاست. ایشان به من لطف دارند و با اجاره ای مناسب امکان داده که اینجا باشم.
دغدغه بزرگ اجاره خانه
من سعی می کنم طوری کار انتخاب کنم که از درآمدش بتوانم اجاره یک سالم را پرداخت کنم چون وقتی در عرصه بازیگری به زمان های بیکاری می رسید که درآمدی وجود ندارد، اجاره خانه تبدیل به دغدغه بزرگی می شود. واقعیت این است که مستاجر بودن بسیار سخت است و امیدوارم در ادامه سال با تغییراتی که در دولت و اقتصاد ایجاد شده شرایطی فراهم شود که همه بتوانند صاحب خانه شوند چون واقعا داشتن سرپناه و محلی برای زندگی خواسته بزرگی نیست.
بالا بودن مخارج زندگی
زندگی که فقط داشتن خانه نیست. خرج های دیگری هم دارد. به هر حال ما هم از راه های دیگری مثل دعوت شدن به مراسم ها و ارگان ها و برنامه های اینچنینی درآمد جانبی داریم اما واقعیت این است که این درآمدهای حاشیه ای آنقدر زیاد نیست که جوابگوی هزینه ها در شرایط اقتصادی امروز کشورمان باشد. شاید بعضی ها با دیدن کلیپ برج ۷۲ ملت بگویند ما داریم پول پارو می کنیم و. . . اما عمده صاحبخانه های این برج یا از قشر فوتبالیست ها هستند یا درآمدی خارج از حیطه بازیگری دارند. با پول بازیگری که نمی شود این خانه ها را خرید.
طبل توخالی بازیگری!
این را به تمام علاقه مندان بازیگری می گویم که هر روز می پرسند چطور می شود بازیگر شد؟ بازیگری طبل توخالی است مانند یک حباب خوش آب و رنگ و پا در هوا که هر آن می تواند بترکد، به یک مو بند هستید. بازیگر فقط باید عاشق باشد چون بازیگری یک عشق است وگرنه نمی توان روی آینده آن حساب باز کرد. شهرت آن هم مانند درآمدش گاهی هست و گاهی نیست. گاهی به خودم می گویم عاقبت من چه خواهد شد؟ آینده من چه شکلی است؟
شرمنده خودم نیستم!
در این روزهای بیکاری ضمن آنکه زندگی عادی و روزانه مثل همه آدم ها را دارم، گاهی فیلم می بینم، مهمانی می روم، موسیقی گوش می دهم و کتاب می خوانم. در فیلم سوژه های مختلف را دنبال می کنم ولی سینما نمی روم. فیلم ها را تهیه می کنم و در خانه تماشا می کنم. از کارهای خودم آرشیو کاملی ندارم چون بعضی از آنها در دوره ای بودند که باید ضبط می شد. هروقت دلم برای کارهایم تنگ شود، آنها را می بینم. خدا را شکر در کارهایم شاید کار متوسط باشد اما کاری نداشتم که بگویم به خاطرش شرمنده ام. گاهی شما کاری را به خاطر شرایط خاص می پذیرید اما من سعی کرده ام کارهای این چنینی ام خیلی کم باشد و بیشتر منتظر هستم تا کار خوبی پیشنهاد شود.
سرمایه ای برای بازیگر
آراستگی و مراقبت از خود را جزء بایدهای زندگی ام می دانم. برایم مهم نیست لباسم حتی گرانقیمت نباشد اما مهم است که لباس خاص و مناسبی بپوشم. چهره سرمایه یک بازیگر است و مرد و زن هم ندارد و برای حفظ این سرمایه باید تلاش کرد؛ البته من مخالف عمل های زیبایی هستم چون چهره طبیعی را دوست دارم اما کارهای مراقبتی را انجام می دهم و از کرم ها و لوسیون ها برای حفظ شادابی و رطوبت پوست استفاده می کنم. ترجیح می دهم چهره ام همان الهام همیشه باشد تا یک چهره عمل شده تغییر یافته.
دائم جلوی آینه نیستم!
آدم خودشیفته ای نیستم که مدام جلوی آینه بروم. حس می کنم خوشبختانه صورتم خوب مانده؛ اگرچه متوجه گذر عمر می شوم اما شکسته نشده ام. به نظرم عواملی مانند تغذیه مناسب یا خواب کافی و ورزش اهمیت دارند تا بازیگر بتواند چهره و ظاهر خودش را به خوبی حفظ کند.
اهمیت به تغذیه صحیح
رژیم غذایی خاصی ندارم؛ یعنی اینطور نیست که فلان غذا را بخورم یا نخورم. سعی می کنم مراعات کنم. از هر غذایی که دوست دارم می خورم اما متعادل و در حجم کم. اگر مثلا ناهار زیاد بخورم، شب شام نمی خورم وگرنه رژیم سفت و سختی ندارم. خودم را محدود نمی کنم. به قول معروف دوست ندارم حسرت به دل باشم؛ فقط رعایت می کنم.
ویژگی های یک آذرماهی
سفر رفتن را بسیار دوست دارم. من یک آذرماهی هستم و از ویژگی های متولدین این ماه این است که همیشه آماده سفر هستند و چمدان شان بسته است که برای من هم همین طور است. البته سفر به دشت و بیابان و طبیعت را دوست ندارم. دلم می خواهد به جاهایی بروم که ندیده ام؛ مثلا اگر روزی وضع مالی ام خوب شود، کشورهای دنیا را می گردم اما اگر نشد همین ایران خودمان کلی جاهای دیدنی دارد که آنها را ندیده ام. کلا سفر را دوست دارم چون روح مرا تازه می کند.
دوری از حواشی و شایعات
متاسفانه به خاطر همین حاشیه هاست که دوست ندارم در فضای مجازی حضور داشته باشم. خیلی از دوستان گله می کنند که چرا در اینستاگرام، لاین، وایبر، تلگرام و. . . نیستی. خدا را شکر هر روز هم یک امکان جدید می آید اما من به خاطر همین شایعات که با روح و روان آدم بازی می کند، دوست ندارم در این جمع ها باشم. اینکه صبح بیدار می شوی و نگرانی که درباره تو چه چیزی نوشته شده و. . . .درگیر شدن با این حواشی را دوست ندارم چون احساس می کنم زندگی بسیار باارزش تر از این حرف هاست که بخواهم سرم را در گوشی و لپ تاپ فروببرم و ببینم چه کسی چه کار کرده و من بیایم همان کار را بکنم یا کار دیگری انجام بدهم که توجه دیگران جلب شود.
من اصلا نیامده ام. . . !
دوست دارم از همین جا اعلام کنم که من هیچ صفحه شخصی در شبکه های مجازی و رسانه های اجتماعی ندارم. خیلی جالب است افرادی می آیند به اسم من در اینستاگرام صفحه باز می کنند و زیرش هم از قول من می نویسند که «من آمدم! ». . . خیلی دوست دارم بگویم که تو دوست ناشناس، خیلی بیجا کرده ای که آمدی. . . این صفحات همگی فیک هستند و تنها از اسم من سوءاستفاده می کنند و نوعی کلاهبرداری است چون من اصلا راضی نیستم. حتی به اسم من با دیگران صحبت می کنند و عکس می گذارند و از قول من درباره کارهایم حرف می زنند. واقعا خجالت آور است. وقتی این پست ها را می خوانم هم خنده ام می گیرد و هم لجم درمی آید. لطف کنید از قول من اعلام کنید که من اصلا نیامده ام! در هیچ صفحه مجازی حضور ندارم و هرزمان خواستم بیایم از طریق رسانه های معتبر مانند مجله شما اعلام می کنم.
دیدگاه تان را بنویسید