کد خبر: 627808
تاریخ انتشار :

۶ ماه حیاتی برای دولت سیزدهم/ خوف و رجاء ابراهیم رئیسی

بدون شک شش ماه نخست دولت رئیسی، حیاتی ترین شش ماه یک دولت در طول حیات جمهوری اسلامی ایران است. باید صبر کرد و دید دولت سیزدهم در طول این مدت چه عملکردی خواهد داشت.

۶ ماه حیاتی برای دولت سیزدهم/ خوف و رجاء ابراهیم رئیسی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

شکی نیست که حسن روحانی یک "زمین سوخته" به ابراهیم رئیسی تحویل داده است. بحران کرونا به تنهایی کافی است که یک دولت در ابتدای کارش زمین گیر شود. به این معضل بزرگ، تحریم‌ ها، تورم، برجام بی فرجام، بحران محیط زیست و اعتراضات مردم خوزستان و چند مشکل دیگر را هم اضافه کنید. سید ابراهیم رئیسی چنان در شرایط سختی قرار گرفته که حتی اگر فردا هم کابینه تشکیل دهد و در عرض 20 دقیقه، همه وزرای پیشنهادی اش رای بیاورند باز دیر شروع به کار کرده است.

با این حال، نباید گمان کرد که شرایط دولت رئیسی به معضلات بالا گره خورده است. البته تمام مشکلات فوق الذکر مهم اند اما آنچه باعث شده سید ابراهیم رئیسی روی لبه تیغ راه برود یک مساله سیاسی کلان است. در این نوشته سعی داریم نگاهی به این مساله کلان داشته باشیم؛ مساله ای که می تواند دولت رئیسی را در یک آن نجات دهد و یا در همان یک لحظه به قهقرا ببرد.

تفاوت ایده انتخاباتی و وعده انتخاباتی در 30 سال اخیر

برای فهم دقیق مساله سیاسی کلان ابتدا باید نگاهی به فرآیند انتخاب روسای جمهور اخیر (از سال 1368 تا کنون) داشته باشیم. از میان 5 رئیس جمهور اخیر (هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی) 4 رئیس جمهور در شعارهای انتخاباتی خود یک ایده داشتند و مجموعه ای از وعده ها. در واقع می توان شعارهای انتخاباتی روسای جمهور اخیر را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول که همان ایده است، شمایل و طرح کلی رئیس جمهور برای اداره کشور را نشان می دهد. دسته دوم اما مربوط به وعده های مختلفی می شود که بنا بر مناسبت های مختلف، توسط رئیس جمهور داده می شود. در واقع ایده یک ابر وعده است که وعده های مختلفی را پوشش می دهد و رئیس جمهور به خصوص روی آن مانور می دهد. در کنار این ایده و چند وعده ای که به آن مرتبط اند، یکی سری وعده های دیگری هم وجود دارند که بنا به شرایط داده می شوند.

به طور مثال، حسن روحانی با ایده ارتباط با دنیا (به خصوص غرب) وارد کارزار انتخاباتی شد. این ایده مانند ساقه درختی بود که چند شاخه اصلی به آن وصل می شد. طرح حل مساله هسته ای، بازگشت برندهای خارجی به ایران و به خصوص آرامش روانی بازار و کاهش تورم از وعده های اصلی بودند که روحانی با توجه به ایده ارتباط با کشورهای غربی آنها را ارائه داد. در کنار این ایده و وعده های اصلی مرتبط به آنها، روحانی در مناسبت های مختلف هم یک سری وعده داد که البته ارتباط زیادی به آن ایده اصلی نداشتند. رفع حصر، افزایش آزادی زنان، حقوق شهروندی، کاهش فضای امنیتی کشور، کاهش قدرت نهادهای امنیتی، ایجاد شغل، ساخت مسکن و ... از جمله وعده های او بودند.

محمود احمدی نژاد با ایده عدالت و توجه به طبقه پایین جامعه به قدرت رسید. طرح یارانه، ساخت مسکن اجتماعی و سفرهای استانی وعده های اصلی بودند که همانند شاخه اصلی به ایده عدالت محوری و توجه به طبقات ضعیف او وصل می شدند. در کنار این ایده، احمدی نژاد شعارهایی در رابطه با استقلال کشور، افزایش اشتغال، کاهش قدرت برخی نهادها و ... هم داد که البته زیاد به ایده اصلی او ربط نداشتند.

محمد خاتمی با ایده آزادی اجتماعی و سیاسی به قدرت رسید. آزادی زنان، حقوق شهروندی و ایجاد فضای باز در داخل و خارج از وعده های مرتبط با این ایده بودند. در مقابل، خاتمی شعارهای اقتصادی فراوانی هم می داد که البته به ایده اصلی او ارتباطی نداشتند و بسته به شرایط گوناگون آنها را ارائه می کرد.

اکبر هاشمی رفسنجانی هم با ایده سازندگی کشور بعد از پایان جنگ تحمیلی به قدرت رسید. با این حال، برخی شعارهای فرهنگی او که خاص فضای دهه 60 و ابتدای 70 بودند برای جلب حمایت جمعیت انقلابی آن روز ارائه شد که ارتباطی با ایده او نداشتند.

ایده انتخاباتی و طبقه طرفدار و مخالفی که پدید می آورد

اگر رک و رو راست بخواهیم در مورد 4 رئیس جمهور قبل ابراهیم رئیسی سخن بگوییم باید بگوییم که همه این روسای جمهور نان ایده خود را خوردند. روحانی حداقل در 4 سال ابتدایی دولتش به بیشتر وعده های داده شده اش عمل نکرد اما ایده ارتباط با خارج و حل مساله هسته ای را پی گرفت و همین باعث شد طرفدارانش چشم بر روی ناکارآمدی او ببندند و با همین پیگیری نسبی ایده، راضی بوده و او را دوباره رئیس جمهور کنند.

این اتفاق دقیقا برای محمود احمدی نژاد، سید محمد خاتمی و حتی اکبر هاشمی رفسنجانی رخ داد. طرفداران این افراد 8 سال را با یک ایده و شمایل کلی سر کردند. چرخ کشور در بسیاری از زمینه ها آسیب دیده بود اما ایده به اصطلاح درخشان عدالت، آزادی و عمران و آبادانی جمعیت طرفدار را راضی نگه می داشت و آنها را متحد می کرد.

در مقابل، دقیقا همین ایده باعث می شد مخالفان همیشه یک نگاه منفی به روسای جمهور داشته باشند. چه کسی می تواند منکر خدمات رفسنجانی در حوزه عمران، سدسازی یا ارتباط با کشورهای همسایه شود. با این حال، مخالفان او هرگز به این اقدامات راضی نشده و ایده سازندگی او را مروج لیبرالیسم و فساد و دوری از آرمان های عدالت خواهانه انقلاب دانسته اند. مخالفان خاتمی چشم به روی اقدامات اقتصادی دولت او بسته اند و همواره او را خادم طبقه متوسط و خائن به طبقات پایین جامعه و نیز مروج فساد فرهنگی دانسته اند. طبقات پایین جامعه هنوز به خاطر طرح هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر، احمدی نژاد را می ستایند اما مخالفان، همه این طرح ها را (به علت مخالفت با ایده اصلی او) کنار گذاشته و او و طرح هایش را نماد لمپنیسم دانسته اند.

ابراهیم رئیسی، تنها رئیس جمهوری که ایده انتخاباتی نداشته است

اگر خوب به شعارهای انتخاباتی اخیر دقت کنیم متوجه می شویم که سید ابراهیم رئیسی تنها رئیس جمهوری بود که بر خلاف 4 همتای قبلی اش هیچ ایده خاصی نداشته است. دولت او دولت شعار خاص نبوده است. او را نه می توان پیرو ایده عدالت احمدی نژادی دانست، نه سازندگی رفسنجانی و نه تعامل و اعتدال روحانی. در اینکه رئیسی گرایش های اصولگرایانه دارد شکی نیست. اما حتی در این چارچوب هم هیچ ایده اصلی که مرکز وعده های انتخاباتی اصلی اش باشد ارائه نداده است. از این رو می توان گفت که وضع او با قبلی ها فرق دارد. او نه طرفداران سفت و سختی دارد و نه مخالفان قرص و محکمی. دیگر کسی نیست که چشمش را به عملکرد او ببندد و غرق ایده انتخاباتی اش شود. او فقط و فقط با عملکردش مقایسه می شود. ابراهیم رئیسی هیچ "طبقه" طرفداری ندارد. شاید یک حزب یا جریان از او حمایت کنند اما نداشتن ایده انتخاباتی باعث شده او واجد یک طبقه طرفدار نباشد.

خوف و رجاء رئیسی؛ در انتظار 6 ماه حیاتی

این اتفاق درعین تمایز رئیسی از سایر روسای جمهور دیگر هم می تواند به نفع او باشد و هم به ضررش. به نفع او است چون با کوچکترین اقدام مثبت به خصوص در ماه های اخیر می تواند خیل مخالفانش را راضی کند. نباید فراموش کرد که نامه او بعد از پیروزی در انتخابات به برخی اصلاح طلبان و تقاضای مشاوره باعث تغییر فکر برخی اصلاح طلبان در مورد او شد و بسیاری را امیدوار کرد.

در عین حال، کارکرد منفی دولت او در همین 6 ماه اخیر به مراتب بیش از روحانی و خاتمی و احمدی نژاد و رفسنجانی خود را نشان خواهد داد. او طرفدارانی ندارد که محو ایده انتخاباتی او باشند؛ ابراهیم رئیسی حفاظی را که احمدی نژاد و روحانی و خاتمی داشتند، ندارد و از این رو می توان گفت که طبقه حامی او بعد از آغاز دولتش شکل خواهد گرفت و نه قبل از تشکیل آن.

 از این رو باید صبر کرد و دید دولت سیزدهم در طول 6 ماه (یا حتی یک سال) اخیر چه عملکردی خواهد داشت. بدون شک این 6 ماه حیاتی ترین 6 ماه یک دولت در طول حیات جمهوری اسلامی ایران است.

منبع: خبر فوری

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها