یادداشت ؛
مرثیه ای برای دخترکان و مادران افغان
گویی زن افغان یک غنیمت است برای هر جنگی که سر بگیرد ، چه طرف مقابل چشم رنگی باشد و اجنبی و چه داخلی باشد و از یک قوم کوره در رفته.در افغانستان از تمام سال های قدیم به زنان افغان ظلم مضاعف شده است . یک ظلم بر آنها این بوده که مردانشان در جنگ ها جان باخته اند . جنگ هایی که یا یک طرفش اجنبی بوده که چشم طمع به این خاک داشته و یا اینکه نبردهایی بوده با طمع دخالت اجنبی که یک قومی را به جان قوم دیگر انداخته است . یک روز روس چنگال انداخته به میراث افغان ها و یک روز هم سر تفنگ آمریکایی ها روی شقیقه آنها نشانه رفته است. آن ها داغ زیاد دیده اند. خاک به خاک ، نشسته اند و فاتحه خوانده اند .
یادداشت سردبیر: دوستانی که تذکراتی داده اند ببخشنند برای این چند خطی که دربار ه زنان عفیفه افغان می نویسم. آخر مگر می شود ننوشت ، مگر می شود نگفت . مگر می شود ندید . مگر می شود روایت نکرد . سکوت چه معنا دارد درباره وضع ناجور برادران و خواهران افغان ما . این چند خط کاری به سیاست ندارد و تنها مرثیه ای کوتاه برای زنان و دخترکان افغان است .
در افغانستان از تمام سال های قدیم به زنان افغان ظلم مضاعف شده است . یک ظلم بر آنها این بوده که مردانشان در جنگ ها جان باخته اند . جنگ هایی که یا یک طرفش اجنبی بوده که چشم طمع به این خاک داشته و یا اینکه نبردهایی بوده با طمع دخالت اجنبی که یک قومی را به جان قوم دیگر انداخته است . یک روز روس چنگال انداخته به میراث افغان ها و یک روز هم سر تفنگ آمریکایی ها روی شقیقه آنها نشانه رفته است. آن ها داغ زیاد دیده اند. خاک به خاک ، نشسته اند و فاتحه خوانده اند .
ظلم دیگر که به همه آنها رفته این بوده که هر وقت زوری آمده و جنگی در گرفته ، آنها هدف اول بوده اند . تو گویی زن افغان یک غنیمت است برای هر جنگی که سر بگیرد ، چه طرف مقابل چشم رنگی باشد و اجنبی و چه داخلی باشد و از یک قوم کوره در رفته.
امروز یک ویدئو دیدم . رنگ از رخسارم پرید ، اشک تمام پهنای صورتم را پر کرد. درباره یک دخترک 13 ساله افغان بود ...
دلم برای آن دخترک افغان سوخت. دلم برای زنان افغان سوخت. دوباره باید از صفر بشمارند تا این دوران به سر آید. چقدر سخت ، چقدر تلخ . هر ماه یک چوب خط هر سال یه دسته چوب خط.
دوباره باید خاک به خاک سر قبر مردانشان بروند. دوباره باید پسرانی را که از دست می دهند بشمارند . دوباره باید به جای رویا شب ها کابوس ببینند.
دوباره باید دخترکانشان را به عقد خیره سران خیر ندیده در آوردند. چه آرزوها که برای این دخترانشان نداشتند آن وقت که موهای شان را می بافتند .
زن افغان دوباره به تاریخ بازگشته است . به سال های دور ، به زمانه تاریکی .
این روزها آن ها دلشان برای شیر دره پنج شیر بیشتر از هر کس دیگری تنگ شده است . مجاهد بزرگ افغان ، احمد شاه مسعود که اگر بود امروز زنان افغان دلشان قرص می شد که او با سربازانشان خواهد آمد . آنقدر این دنیا بی رحم شده که هیچ کس دلش برای زنان افغان نسوخته، همه پای تلویزیون ها نشسته و مسخره بازی پشتون هایی را می بینند که خودشان هم باورشان نمی شد به این سادگی بتوانند مغول وار به ارث برسند.
اما ای زن افغان ؛ فغان مکن زاری مکن . شیر زن بمان ؛ امیدوار بمان. قوی بمان؛ باز می آید روزهای خوب . ای زن افغان ؛ افغانسان هنوز مردان شجاعی دارد که آینده را پس خواهند گرفت حتی اگر امروز رو از دست بدهند . آنا صاحبان آینده خوب افغانستان خواهند بود .
ای زن افغان؛ بی مهری زمانه ، نمانه ، نمانه!
همین!
دیدگاه تان را بنویسید