چرا امریکا برای مذاکرات وین عجله دارد؟
سه علت برای اشتیاق آمریکا برای بازگشت به برجام قابل تصور است: نخست، جلوگیری از پیش رفتن منطقه به سوی مسابقه تسلیحات هسته ای؛ دوم، جلوگیری از وقوع جنگ ویرانگر منطقه ای بین ایران و متحدانش از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر که نگران تبدیل شدن ایران به قدرتی هسته ای است؛ سوم، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای.
خبرهایی پی در پی درباره از سرگیری قریب الوقوع مذاکرات وین برای نهایی کردن مسئله توافق هسته ای چه از جانب تهران و چه از جانب واشنگتن شنیده می شود و این سئوال تعجب آور را ایجاد می کند که چرا مقامات آمریکایی برای بازگشت به توافق هسته ای شتاب می کنند به ویژه که ایران با آن که با جدیت به دنبال لغو تحریم ها یا بخشی از آنهاست، کمتر از آمریکا برای بازگشت به این توافق عجله دارد.
سه علت برای اشتیاق آمریکا برای بازگشت به برجام قابل تصور است: نخست، جلوگیری از پیش رفتن منطقه به سوی مسابقه تسلیحات هسته ای؛ دوم، جلوگیری از وقوع جنگ ویرانگر منطقه ای بین ایران و متحدانش از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر که نگران تبدیل شدن ایران به قدرتی هسته ای است؛ سوم، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای.
مروری سریع بر سه هدف یاد شده نشان می دهد بازگشت به توافق هسته ای در صورتی که طبق خواسته ایران صورت بگیرد یعنی متن اولیه بدون تغییر بماند و تحریم های ایران نیز لغو شود، با اهداف اعلام شده آمریکا مطابقت ندارد.
آن گونه که گزارش منابع آمریکایی و آژانس بین المللی انرژی اتمی نشان می دهد، ایران به مرحله ای رسیده که فاصله چندانی با دستیابی به سلاح هستهای ندارد. مسئله دیگر این است که محدودیت های تعیین شده برای برنامه هسته ای ایران در توافقنامه هسته ای، حداکثر 15 ساله است و بازگشت شتابزده به برجام صرفا در حکم به تعویق انداختن مشکل است و دست نیافتن ایران به سلاح هسته ای را تضمین نمی کند بلکه فقط آن را به تعویق می اندازد.
امریکا در حالی به جلوگیری از جنگ می اندیشد که جهان عملا وارد نوعی جنگ جهانی سوم شده است که یکی از مهمترین عوامل آن، ناکامی در حل مشکل بلندپروازی های توسعه طلبانه ایران در منطقه و به راه انداختن جنگ نیابتی در شماری از کشورهاست. این جنگ ها موجب آوارگی و مهاجرت و فقر و عقب ماندگی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی شده که پیامدهای آن به منطقه محدود نخواهد ماند.
یک بار باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای آن که ایران را خشمگین نکند و موجب خروج آن از مذاکرات هسته ای نشود، از مجازات بشار اسد، متحد ایران در سوریه به علت آنچه استفاده از سلاح شیمیایی گفته می شد، خودداری کرد. اکنون نیز دولت جو بایدن با چراغ سبز نشان دادن به کشورهای عمدتا عربی که مایل به از سرگیری روابط خود با نظام بشار اسد هستند، همان رویه را پیش گرفته است. در ظاهر این تماس ها با هدف نجات سوریه از زیر سلطه ایران صورت می گیرد ولی در واقع علت تسامح واشنگتن با این کشورها این است که نمی خواهد ایران را در آستانه بازگشت به میز مذاکره درباره احیای برجام خشمگین کند.
کسانی که شعار خارج کردن نظام بشار اسد از سلطه ایران و بازگرداندن آن به آغوش کشورهای عربی را مطرح می کنند شاید فراموش کرده اند که نظام سوریه از زمان حافظ اسد تا کنون، مسئول اصلی تسهیل ورود ایران به سوریه و لبنان و ایجاد هسته های وابسته به خود در این کشور بوده و اکنون نیز ایران در حال تقویت حضور خود در جنوب سوریه و استقرار موشک های نقطه زن در سوریه و لبنان است.
بعید نیست تسامح کنونی با نظام سوریه، در آینده در عراق و لبنان نیز تکرار شود که نتیجه آن تحویل کامل این دو کشور به ایران و عواملش است. در خصوص یمن نیز خط قرمز آمریکا برای حوثی ها، تعرض نکردن به اراضی و مرزهای عربستان سعودی است.
تعامل سرد دولت جو بایدن با مسائل نگران کننده در منطقه خاورمیانه نشان دهنده خنثی بودن دیپلماسی آمریکا و کوته بینی آن است چرا که دولت بایدن در سیاست خارجی خود نیز به بازتاب آن در داخل آمریکا نظر دارد. این مسئله موجب می شود کشورهای منطقه به سمت گزینه هایی پیش بروند که عمدتا خواستار آن نیستند و به نفعشان هم نیست.
شاید متقاعد کردن مجدد واشنگتن به این که قوی ترین و مهمترین قدرت در جهان است و خاورمیانه نقشی محوری در برنامه آمریکا برای مقابله با توسعه طلبی چین دارد، پاسخ به این سئوال را تسهیل کند که آیا آمریکا واقعا می داند در ورای بازگشت به توافق هسته ای با ایران به دنبال چیست؟!
منبع: الشرق الاوسط/ دیپلماسی ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید