رابطه نرخ دلار با بورس و تورم
چه رابطهای بین میزان رشد بورس، دلار و تورم وجود دارد؟ آیا هر ۳ این شاخصها باید نسبتا به یک اندازه رشد کنند؟ آیا درست است که بگوییم اگر در یک بازه زمانی یکی از اینها بیشتر از دیگری رشد کرد، در بازه زمانی بعدی سایر شاخصها این عقبماندگی را جبران میکنند و در بلندمدت میزان رشد دلار و تورم و بورس باید به یک اندازه باشد؟
برای پاسخ به این سوالات اجازه دهید که نگاهی دقیقتر به هر یک از آنها داشته باشیم. اول اجازه دهید بگوییم تورم چیست و با تعریف تورم شروع کنیم. در نگاه ساده تورم به معنی بیارزش شدن پول ملی است و به همان میزان که تورم داریم پس باید ریال بیارزشتر و دلار گرانتر شود. این تصور اما کاملا صحیح نیست. چرا؟ چون برای محاسبه تورم ۲ بار میانگینگیری میکنند. یک بار از بیش از ۴۰۰ کالای مختلف میانگین میگیرند و یک بار دیگر هم از ۱۲ ماه گذشته سال میانگین میگیرند. بنابراین وقتی که دلار گران میشود کالاهای وارداتی که به دلار خریداری شده و وارد کشور شدهاند اغلب بلافاصله همپای دلار گران خواهند شد اما سایر کالاها نه لزوما. البته بعضی کالاهای داخلی نیز همپای دلار بالا میروند ولی در نهایت تمام ۴۰۰ قلم کالایی که در محاسبه نرخ تورم لحاظ میشوند همه به یک اندازه و به میزان رشد دلار، رشد نمیکنند و همین عامل باعث میشود میزان نرخ تورم و میزان رشد دلار با هم مساوی نباشند. پس فرمول تورم چیست؟ فرمول تورم به میانگین قیمت حدود ۴۰۰ کالا در طی ۱۲ ماه اشاره میکند که لزوما مساوی میزان رشد دلار نخواهد بود. پس در آن زمانهایی که دلار شدیدا رشد میکند، نرخ تورم سالانه از دلار عقبتر میماند. حالا شاید بگویید در بلندمدت چطور؟ آیا در بلندمدت نرخ تورم و نرخ افزایش ارز با هم مساوی خواهند شد؟ جواب این است که نرخ ارز علاوه بر موضوع تورم، تابع فاکتورهای مختلف دیگری نیز هست، از جمله میزان مثبت یا منفی بودن تراز تجاری کشور، بدهکار بودن یا نبودن یک کشور، نرخ رشد اقتصادی، امنیت و ثبات سیاسی و اقتصادی و... . بنابراین اگرچه تورم و نرخ ارز با هم ارتباط دارند، اما ارتباط کاملا مستقیم و ۱۰۰درصد مساوی با هم ندارند.
حالا برویم سراغ رابطه دلار و بورس. برای بررسی تاثیر دلار بر بورس باید به این نکته توجه کنیم که در بورس، صنایع و شرکتهای مختلفی وجود دارند که بسیاری از آنها صادراتمحور هستند و محصولات خود را به دلار میفروشند، بنابراین افزایش نرخ تسعیر ارز یا همان نرخ دلار در برابر ریال، باعث میشود درآمد آن شرکتها بعد از تبدیل به ریال عدد بزرگتری شود. وقتی درآمد رشد کند بالطبع قیمت سهم هم رشد میکند. حالا سوال اینجاست که آیا میزان رشد قیمت سهم باید مساوی میزان رشد دلار باشد؟ جواب منفی است، چرا که میزان رشد قیمت سهم در بلندمدت فقط و فقط تابع دلار نیست. در گذر زمان شرکتها طرحهای توسعه جدیدی راه میاندازند و خط تولید خود را بزرگتر میکنند و ظرفیت فروششان افزایش پیدا میکند. مثلا اگر شرکتی قبلا سالی ۱۰هزار تن محصول میفروخت حالا ۱۵هزار تن محصول میفروشد و درآمد بیشتری از محل این رشد فروش برایش ایجاد میشود که روی افزایش قیمت سهم تاثیر دارد. از طرف دیگر شاید قبلا مثلا محصولش را تنی ۱۰۰ دلار میفروخت و الان با بالا رفتن تقاضا و قیمتهای جهانی محصولش را تنی ۴۰۰ دلار میفروشد. پس نهتنها نسبت به فروش قبلش ۵۰درصد رشد کرده بلکه قیمت محصولاتش نیز ۴ برابر شده است. چنین شرکتی حتی اگر قیمت دلار رشد نکند و تورمی هم نداشته باشیم، همچنان قیمت سهامش بسیار صعودی خواهد بود و حالا که در ایران دلار هم گران شده، مسلما قیمت سهام صعودیتر خواهد بود.
آنچه باید به آن توجه کنیم این است که رشد قیمت این سهام بسیار فراتر از رشد قیمت دلار در کشور بوده و این تحلیل که بعضی میگویند طی ۴ سال اخیر دلار فلاندرصد رشد کرده پس باید بورس هم همانقدر رشد کند، از اساس تحلیل اشتباهی است. جمعبندی اینکه میزان رشد بورس بستگی مستقیم به سودآوری شرکتها دارد که خود تابع نرخ فروش محصول، حجم فروش و... است. پس بازهم اگرچه افزایش نرخ دلار و بورس با هم رابطه دارند اما این رابطه به صورت کاملا مساوی نیست. بارها دیده شده مثلا ۳۰درصد افزایش قیمت دلار، سودآوری یک شرکتی را ۱۰۰درصد افزایش داده یا بالعکس.
این روزها بورس با دو راهی احیای برجام یا عدمآن مواجه است و عده زیادی به اشتباه فکر میکنند توافق هستهای باعث ریزش بورس میشود و دلیلش را کاهش قیمت دلار در ایران میدانند. در حالی که این صحبت به شدت سطحی و غیرعلمی است. همانطور که گفتیم، قیمت دلار فقط یکی از مولفههای تعیینکننده در قیمت سهام است. توافق هستهای میتواند کمک کند شرکتهای ایرانی که تا الان محصولاتشان را در بازار سیاه جهانی ۲۰ تا ۳۰درصد زیر قیمت میفروختند، الان بدون تخفیف و به صورت قانونی بتوانند محصولاتشان را بفروشند. یعنی همینجا ۲۰ تا ۳۰درصد درآمد دلاری بیشتر برای شرکتهای ایرانی حاصل میشود. از طرفی خیلی از شرکتها بهخاطر تحریم حجم زیادی از محصولات را نمیتوانند صادر کنند که باز احیای برجام کمک میکند حجم فروش جهانی آنها بیشتر شود. بنابراین با بالارفتن حجم فروش و قیمت جهانی فروش، شرکتهای ایرانی از توافق هستهای و برداشته شدن تحریمها سود خواهند کرد و اندکی پایین آمدن دلار در کوتاهمدت به ضرر آنها نخواهد بود و حتی اگر بورس بهخاطر توافق هستهای واکنش احساسی نشان دهد و ریزش کند، آن ریزش فرصت خیلی خوبی خواهد بود برای خرید سهمهای ارزنده.
دیدگاه تان را بنویسید