کد خبر: 646531
تاریخ انتشار :

در امواج شبهه مطرح شد ؛

هدف پویش آواز خوانی در میراث فرهنگی تضعیف هویت ملی است

آنچه که در پویش های فرهنگی توسط رسانه های معاند دنبال می شود کاهش اثر اماکن فرهنگی و تاریخی بر هویت ملی ایرانیان است.

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

اخیرا شاهدیم رسانه بی بی سی وابسته به ملکه انگلیس ، در به راه انداختن پویش آواز خوانی در اماکن بسیار قدیمی میراث فرهنگی کشور اهتمام ورزیده است . این اقدام در پی آن است تا با یک هجمه فرهنگی به بهت شکنی برخی مبادی عرف و شریعت بپردازد ، هم کارکرد اماکن فرهنگی را مخدوش کند و سلامتی و ماندگاری این آثار را به خطر بیاندازد.

برنامه « امواج شبهه » که در رادیو گفت‌وگو با مشارکت فرهنگسرای اندیشه تهیه شد ، دکتر علی محمدی ، پژوهشگر رسانه ، مدرس دانشگاه و مدیرعامل ادبستان سواد رسانه و دکتر محمدحسین ضمیریان ، معاون اندیشگاه بیانه گام دوم انقلاب و کارشناس رسانه حضور داشتند.

نفوذ رسانه های معاند در تمام زمینه ها قابل مشاهده است و در برنامه امروز تلاش می شود ابعاد مختلف این رفتار رسانه های معاند مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

***آقای محمدی ، ترویج آواز خوانی زنان که چندی پیش از سوی بی بی سی آغاز شده است به دنبال چیست و از نظر شما هدف این رسانه معاند از برگزاری چنین پویشی چیست؟

از واقعیت های تلخ جامعه فرهنگی ما ، فاصله گرفتن ارزش های رسمی از ارزش های غیر رسمی است یعنی ما شاهد شکل گیری ارزش هایی در زیست بوم فرهنگی جامعه هستیم که با هنجارهای رسمی سازگاری ندارد و یک شکاف دیده می شود. به باور من یکی از اهداف رسانه ها در این موضوع حفظ ، تقویت و ایجاد شکافت های نو میان ارزش های رسمی و ارزش های غیر رسمی است ، این که در حال حاضر این جریان در فضای میراث فرهنگی دنبال می شود ، چند هدف پیگیری می شود.

یکی از کارکردهای میراث فرهنگی تولید و بازتولید هویت ملی و ایرانی است و طبیعتا هویت ایرانی و ملی  افرادی که در فضای میراث فرهنگی تنفس و رفت و آمد می کنند با دیدن این میراث تقویت می شود و از این رهگذر سرمایه فرهنگی افزایش می یابد. هدف رسانه ها از به راه انداختن این دست پویش ها ، ایجاد خدشه در فرآیند تولید و بازتولید هویت ملی است یعنی به جای این که افراد در این اماکن تاریخی سرمایه هویتی و فرهنگی خود را تقویت کنند ، در بستر این پویش ها به سمت تجلی ارزش های غرب روی آورند یعنی در فضای ایجاد شده شاهد کاهش اثربخشی کارکرد میراث فرهنگی ایرانی در بین مردم و گردشگران باشیم.

*سهم ایران در فرآیند جهانی شدن

***ازنظر شما نقش ایران در فرآیند جهانی شدن چیست؟

محمدی : به هرحال انسان زمانه ما فرآیند جهانی شدن را تجربه می کند ، هرچند خاستگاه آن مدرنیته بود ، چندسال است که پا در پسا مدرن گذاشته است . در فضای پست مدرن همه فرهنگ ها و هویت ها امکان ارائه دارند ، مسلما در این فضا ، ایران به دلیل سابقه تاریخ فرهنگی غنی می تواند سهم خود را در جهانی شدن فرهنگی داشته باشد .

 

***آقای ضمیریان ، از تلاش برای تغییر زیست بومی فرهنگی ایران سخن گفته شد ، این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر می رسد در این گفتگو جای یکی از مسئولان میراث فرهنگی خالی است چراکه اگر ادعایی درباره اماکن فرهنگی و تاریخی وجود دارد باید از این نهاد پاسخگو باشند .

آنچه که آقای محمدی در خصوص ارزش های رسمی و غیررسمی عنوان کردند را متوجه نمی شوم و از نظر من معنادار نیست . درواقع آنچه که ارزش است رسمی و غیررسمی ندارد و چیزی که ضد ارزش است هم همین گونه است.

***آقای محمدی آیا شما توضیحی برای این بحث دارید؟

بله ، بخش رسمی در جمهوری اسلامی ایران ، آن دسته از ارزش هایی است که تریبون های رسمی آن را بیان می کنند و ارزش های غیر رسمی در کف جامعه مشاهده می شود. به عنوان مثال ما از تقوا به عنوان یک ارزش رسمی ، دیرینه و دیرپا یاد می کنیم و عوامل به وجود آورنده طلاق که در حال حاضر به بیش از ۳۰درصد رسیده یا تعداد پرونده های قضایی که ۱۶میلیون برآورد شده است ، به دلیل از بین رفتن ارزش های غیررسمی بوده است.

*رسانه ها در پی خدشه دار کردن معروف ها هستند

***آقای ضمیریان ، از آنجایی که بحث امروز پیرامون این موضوع نیست ، درخواست می کنم ادامه گفتگو درباره عنوان برنامه باشد.

از آنجایی که نظرات من بر فضا و مکان استوار است ابتدا این دو مفهوم را از هم تفکیک می کنم.مکان یا محیط یک جای از پیش موجود است اما فضا محصول کنش و عاملیت سوژه و کسی که کنش را انجام می دهد (خواه حاکمیت باشد ، خواه افراد جامعه) ، است ، بنابراین تولیدات و فضاهای متفاوتی وجود دارد.

اماکن میراث فرهنگی جدای از این که مکان از پیش موجود هستند ، یک فضای مخصوص به خود دارند یعنی هریک از این اماکن تاریخی یک آداب و روش مخصوص برای حضور دارند . برخی از آنها مانند موزه ها انباشت زمان را در خود دارند که نمی توان هر طور که می خواهیم در آنجا حاضر شویم یا ضد فضایی که در آنجا وجود دارد ، فضای خودمان را تولید کنیم. به بیان دیگر ، جامعه ایرانی به نوبه خود عرفی دارد و برای ورود انسان ها به عرصه اجتماعی آدابی وجود دارد ، از این رو عرصه اجتماعی ، خود ، مکان از پیش موجودی است که فضاهایی در آن شکل گرفته که همان "هویت " است. درواقع رسانه های معاند در پی خدشه وارد کردن به معروف ها هستند تا هویت را دچار چالش کنند.

*تعریف الگوهای جدید هویتی در میراث فرهنگی

***آقای محمدی ، شما درباره موضوع مهم یعنی تلاش برای از بین بردن زیست بوم ایرانی و جایگزینی با نمونه های دیگر سخن گفتید . براساس گفته های شما ایران به واسطه تاریخ غنی خود می تواند سهم بسزایی در فرآیند جهانی شدن داشته باشد ، سوال این است که چرا این رسانه ها از تاثیرگذاری ایران هراس دارند ؟

اگر مولفه هویت یا امنیت فرهنگی را روش زندگی ، وحدت و انسجام فرهنگی ، هویت و ایدئولوژی  مشروعیت بخش به نظام تلقی کنیم ، طبیعتا آنها برای مخدوش کردن امنیت فرهنگی ما که اساسا خاکریز ماجراست تلاش خواهند کرد. آنها به خوبی دریافته اند اگر جامعه ای از نقطه نظر فرهنگی دچار خدشه شود ، راحت تر می توان اهداف فرهنگی و غیرفرهنگی را دنبال کرد.

سبک زندگی یکی از مولفه های امنیت فرهنگی است ، از این رو یکی از راهکارهای خدشه در امنیت فرهنگی دست کاری روش زندگی جامعه هدف است.

ما برای بازدید و بهره برداری از میراث فرهنگی کشورمان یک الگوی نانوشته داریم و به دلیل تاثیر معنی داری که حضور ما در مکان و فضای میراث فرهنگی بر تقویت هویت ایرانی و ملی دارد ،  برای ایجاد شکاف در این فضا ، رفتار و رویکردهای این چنینی دنبال می شود . درواقع نه تنها تلاش می شود اثرپذیری هویتی این فضا و مکان به صفر برسد بلکه شاهد معرفی الگوهای جدیدی برای حضور در این مکانها هستیم. کارکرد الگوی جدید شکاف در ارزش های رسمی و غیر رسمی است .

 

*امنیت ضامن تولید تمدنی است

***آقای ضمیریان ، مخدوش کردن امنیت فرهنگی کشور موضوع مهمی است. برهم زدن عرف ها و معروف ها برای رسیدن به این منظور چگونه صورت می گیرد ؟

از نظر تاریخی هرگاه ایران ، امنیت تضمین شده ای داشته ، دست به تولید تمدنی زده است. به عنوان مثال دوره صفویه نمونه شاخص آن است که اسناد و مدارک آن موجود است. همان گونه که بیان شد ، مکان های از پیش موجود مانند آثار باستانی ، فضاهایی در خود دارند ، در حقیقت یک تضاد به شکل ضد مکان با برخی از جاهایی که از معروف ها عدول کرده باشد یا ضد ارزش شده باشد ایجاد می کنند . یکی از این جاها امکان تاریخی و امامزاده های عظیم الشان هستند. این فضاها با فضاهای امروز در تضاد هستند . برای درک بهتر می توان تضاد میان مکان تعطیلات و کار را در نظر گرفت . اساسا تعطیلات آداب گریز و مانند پیری است و انسان ها کمی از آداب رسمی که دارند عدول می کنند و گاهی رفتارهایی را به نمایش می گذارند که متفاوت است.

 

* پویش ها دعوت به تولید اگزوتیک در مکان های تاریخی است

*** ارتباط میان جهانی شدن و موضوع برنامه را چگونه توصیف می کنید؟

ضمیریان : یکی از تعاریف جهانی شدن که به روزتر و مقبول تر است این است که یک فرآیند قلمرو زدایی است که باعث می شود کنشگران ، تولیدگران و سوژه هایی که در خارج از ساختار هستند  یا با ادبیات و روش های خارج از ساختار مکانی و معروف های مکانی خود ، دست به تولید بزنند. این تولید اساسا بیگانه است و اصطلاحا تولید اگزوتیک نامیده می شود. به عنوان مثال یک مجسمه تولید می شود که از فرهنگ و فرم ملی خارج شده است. بسیاری از این آواز خوانی ها ، کمپین و پویش ها دعوت به تولید اگزوتیک در مکان های تاریخی است. به معنای دیگر هدف آنها از بین بردن فرم ملی و در پله بالاتر و حساس تر ناخودآگاه ملی همه معروف های ماست که سال های طولانی بر اساس آن تولید صورت گرفته است.

 

*نفوذ دشمن دلیل بر ضعف اوست

***آقای ضمیریان ، مطمئنا اقداماتی شبیه این پویش به جایی نمی رسد اما تاثیراتی بر جامعه دارد . با توجه به این که شما در اندیشگاه گام دوم هستید ، منویات رهبری پیرامون نفوذ فرهنگی و اقدامات لازم برای مقابله با تهاجمات را به خوبی می دانید. از نظر شما این اقدامات و هجمه های فرهنگی چه تاثیراتی دارد ؟

یک فیلسوف چینی عنوان می کند ، اگر از دشمن قوی تر بودید به او حمله کنید ، اگر با او برابر بودی استحکامات خود را محکم تر کن و اگر ضعیف تر بودی بخشی از نیروی خود را برای نفوذ به سپاه دشمن بفرست . از نظر من نفوذی که مدنظر رهبری است دلیل بر ضعف دشمن است. از سوی دیگر ادبیات مقام معظم رهبری در گام دوم مشخص است . ایشان فرمودند ما چهل سال نخست انقلاب را بدون خیانت به آرمان های امام طی کردیم  یعنی مسئله اصلی آرمان هاست و مردم دست از آن بر نمی دارند. موضوع دیگر  این است که طرح هایی مانند خاورمیانه بزرگ که برای منطقه غرب آسیا تدوین شده است ، چند موضوع برجسته سازی شده است که از جمله آن می توان به موضوع جوانان ، زنان ، خصوصی سازی و شبکه تجار اشاره کرد و بر دو قشر زنان و جوانان به صورت ویژه سرمایه گذاری می کند.

ابزار نفوذ غربی ها رسانه است و از این ابزار ذهن مخاطبان را برای تغذیه فکری آماده می کند . این رسانه ها بسته ای را آماده می کنند و به خورد مخاطب می دهند و او را نسبت به آن موضوع سیراب می کنند و به همین دلیل دچار اشتباهات راهبردی و تحلیلی می شود . اینجاست که اهمیت سواد رسانه ای مشخص می شود چرا که این دانش زیر مجموعه ادبیات انتقادی است و مخاطب هر موضوعی را نمی پذیرد و سیراب نمی شود . از این رو رهبری در بیانیه گام دوم موضوع خودسازی را مطرح کردند که یک وجه آن ، مسلح شدن به نقد و سواد رسانه ای است.

 

* مدیریت فرهنگی به سواد بیشتری نیاز دارد

*** آقای محمدی ، اقدامات این چنینی هزینه های هنگفتی به ما تحمیل می کند ، چگونه می توان این هزینه ها را کاهش داد و با آن ها مواجه شد؟

ما اساسا در مدیریت فرهنگی باید مسیر را عالمانه و کارشناسانه دنبال کنیم یعنی این درست نیست که ما منتظر باشیم تا دشمن و رسانه های وابسته اش حرکتی انجام دهند و سپس ما رفتار آنها تحلیل کنیم واکنش نشان دهیم چرا ما نباید تهاجم و ابتکار عمل داشته باشیم . من فکر می کنم جریان مدیریت فرهنگی در کشور ما ، به سواد بیشتری نیاز دارد .

برخی معتقدند فرهنگ به دلیل ماهیت غیرمادی خود ، مدیریت پذیر نیست اما بعضی بر این باورند که می توان مدیریت فعالیت های فرهنگی بخش قابل توجهی از فرهنگ را مدیریت کرد که مقام معظم رهبری در دسته دوم قرار می گیرند. درواقع دغدغه ها و رهنمودهای ایشان حکایت از این دارد که فرهنگ را مدیریت پذیر می دانند. افرادی که در دسته دوم قرار دارند هم باورهای متفاوتی دارند ، برخی از آنها مخاطب را منفعل می دانند یعنی فرض آنها این است که افراد مانند مومی در اختیار مدیران هستند و هر وعده و دعوت را می پذیرند اما جماعتی از این افراد ، مخاطب فرهنگ را فعال می پندارند و معتقدند افراد بر اساس سلیقه ، باور ، اختیار و ذائقه فرهنگی با پیان ارتباط می گیرند .

از نظر من در مسئله کلان مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی به سواد بیشتری نیاز داریم . نقطه عزیمت یک جریان سازی فرهنگی ، شناخت مخاطب است . اگر مخاطب را فعال و دارای اراده و باور تلقی کنیم که بر اساس عقلانیت رفتار می کند ، حتما نقطه عزیمت برنامه ریزی فرهنگی ، شناخت مخاطب است .  بنابراین خوب است که میراث فرهنگی یک پروتکل و الگو برای گرشگری فعال تعریف کند تا افراد هنگام ورود به آثار فرهنگی و باستانی آداب مورد نظر هر مکان را بدانند. در صورت نبود مقررات امکان آوزا خوانی یا هر ناهنجاری دیگری وجود دارد.

 

 

برنامه امواج شبهه که گفت و گوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه های معاند فارسی زبان است ، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز می رود  و در این قسمت به نفوذ رسانه های معاند در فرهنگ ایرانی علیه میراث فرهنگی پرداخت .

 این برنامه به تهیه کنندگی سیده فاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتم سازی بی بی الهه مصطفوی ، گویندگی فاطمه عباسی و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان می شود. 

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها