مشروح کامل آئین رونمایی و معرفی کتاب «خفتگان آستان علوی»
آئین رونمایی و معرفی کتاب «خفتگان آستان علوی (درآمدی بر تاریخ نجف و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام)» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آئین رونمایی و معرفی کتاب «خفتگان آستان علوی (درآمدی بر تاریخ نجف و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام)» با حضور آیتالله سید هاشم حسینی بوشهری رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری، آیتالله شیخ علی کورانی استاد ممتاز حوزه علمیه قم، آیتالله مرتضی اشرفی شاهرودی، آیتالله مسلم داوری استاد ممتاز حوزه قم، حجج اسلام مصطفی پورمحمدی رئیس هیئت امناء و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سید حامد حسینی مسئول دفتر آیتالله العظمی حکیم در قم، محمدمهدی تسخیری معاون امور بینالملل دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی قم، محمدحسین فروغی رئیس دفتر اسناد و تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی (قم)، شیخ قیس الطائی نماینده آیتالله العظمی یعقوبی در قم، شیخ حسن جهانگیری مسئول امور بینالملل حرم حضرت معصومه(س)، سید محمد دینپرور رئیس بنیاد نهج البلاغه، شیخ مهدی انصاری مسئول امور بینالملل دفتر آیتالله العظمی مکارم شیرازی، دکتر فخر روحانی عضو هیئت علمی دانشگاه قم، مهندس علی الازیرجاوی نماینده حزب فضیلت عراق در ایران، دکتر عصام العماد اندیشمند و نویسنده برجسته یمنی مقیم حوزه قم، جمعی از فضلا و اهالی فرهنگ و رسانه، در بنیاد فرهنگی امامت واقع در شهر مقدس قم برگزار شد.
حجت الاسلاموالمسلمین مصطفی پورمحمدی رئیس هیئت امناء و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در ابتدای صحبتهای خود ضمن تبریک به مناسبت ایام شعبانیه گفت: از همه عزیزان، بزرگواران، علما و فضلا که لطف فرمودند و در این مراسم شرکت کردند تقدیر و تشکر میکنم.
بشریت، اسیر چنگال «جاهلیت مدرن»
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اشاره به جنایت آل سعود در اعدام جمعی از شیعیان مظلوم این سرزمین گفت: دیشب خبر بسیاری بدی درباره اعدام گروهی از شیعیان در عربستان شنیدیم. این جنایت، به شکلی وقیحانه و با قساوت تمام صورت گرفته و در آن صحنههای بسیار ناهنجار و رقتآور به چشم میخورد. این شهداء، مظلومانی هستند که قربانی مطامع شیطانی میشوند و این رخدادها، در این دنیای رذل و پست و دنی، با قساوت تمام اتفاق میافتد. این سرنوشت شومی است که بر امت اسلام و انسانیت رقم میخورد.
وی خاطرنشان کرد: این وقایع و همچنین اتفاقاتی که در نقاطی مثل اوکراین و سایر مناطق جهان درحال وقوع است، به تعبیر حضرت آقا (مدظلهالعالی)، محصول جاهلیت مدرن است. در نقاطی مثل اوکراین، این اتفاقات، سر و صدا میکند، اما در مناطقی مثل یمن، افغانستان، عراق، سوریه و ... هزاران نفر به خاک و خون کشیده میشوند ولی صدایی از مدعیان حقوق بشر درنمیآید. قساوت، قساوت است؛ ولی متاسفانه گاهی بزرگنمایی میشود و گاهی پنهانکاری صورت میگیرد. این خوی سبوعانه و حیوانی و شیطانی است که بر جهان امروز حکمفرما شده است. از خدا میخواهیم فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان(عج) را نزدیک کند تا جهان از این مظالم بیکرانی که بر انسان و بشریت میرود، نجات یابد.
نقش تاریخ در تعالی انسان
پورمحمدی در باب اهمیت تاریخ یادآور شد: تاریخ، مسیر زندگی بشر و بستر اتفاقاتی است که در زمانها و مکانهای مختلف روی داده است. تاریخ پر است از فرازها و فرودها، تلخیها و شیرینیها، شکستها و پیروزیها؛ قرار است انسان، سیر کمال خود را داشته باشد و به تعالی و رشد برسد. اگر تاریخ را خوب بفهمیم، خوب تحلیل کنیم و سرانجام آن را به درستی ارائه نمائیم، می توانیم بستر رشد و تعالی انسان را فراهم کنیم. این که در قرآن به تاریخ توجه فراوان شده، نشانگر نقش پراهمیت تاریخ در کمال و بلوغ انسان است.
انتقال تاریخ به اندازه فهم آن مهم است
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان این که انتقال تاریخ به اندازه فهم آن مهم و حیاتی است، یادآور شد: عدهای تلاش میکنند تاریخ را جور دیگری بنویسند، صفحات آن را خط خطی کنند و حقیقت را تحریف نمایند. در دوره اسلامی نیز، شاهد تلاش این گروهها هستیم؛ این افراد می کوشیدند جلوی روایت احادیث را بگیرند، آنها اجازه نمیدادند لحظات تاریخی ثبت، و تاریخ بازگو شود. آنان حتی اجازه نمیدادند تا شخصیتهایی چون امیرالمومنین(ع) شناسانده شوند؛ بطوری که قبر مبارک حضرت امیر(ع) سالها از دیدگان پنهان بود.
وی خطاب به طلاب علوم دین و روحانیت گفت: رسالت ما به عنوان مبلغان دینی، بازتاب دقیق و عمیق تاریخ است. متاسفانه ما از تاریخ غافل شدهایم؛ همین موضوع موجب شده تا اشتباهات گذشته تکرار شود. منشاء بسیاری از انحرافات و خطوط القائی، ناآگاهی تاریخی است. اگر بخواهیم جامعه را هدایت کنیم و آن را به سمت تعالی ببریم، باید از تاریخ کمک بگیریم. حقیقت این است که ما نسبت به تاریخشناسی، تاریخدانی، بازگویی و انتقال آن کم کاری کردهایم. یکی از رسالتهای مهم روحانیت، فهم تاریخ و سپس انتقال صحیح آن است. تاریخ برای همه ما یک ابزار اولیه تبلیغی، تربیتی و ترویجی محسوب میشود و ما بدون آگاهی تاریحی نمیتوانیم مبلغان خوبی باشیم. لذا کمترین کاری که میتوان انجام داد، تدریس تاریخ در حوزههای علیمه است.
رخداد بزرگی که صدساله شد!
حجت الاسلاموالمسلمین پورمحمدی با اشاره به صدسالگی حوزه علمیه قم گفت: همانطور که میدانید، اول فرودین 1401، صدسال از ورود حضرت آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائرییزدی(ره) به قم میگذرد. هنگامی که ایشان در اول فروردینماه 1301 به قم مشرف شدند، با درخواست علما و بزرگان قم مبنی بر اقامت در این شهر مواجه میشوند. لذا حاج شیخ در قم اقامت میکنند و این سرآغاز یک تحول بزرگ و تاریخی میشود.
وی با بیان این که حوزه علمیه قم سابقه دیرینهای در تاریخ اسلام دارد، به احیای این حوزه شریف توسط حضرت آیتالله حائرییزدی(ره) اشاره کرد و یادآور شد: حوزه قم اتفاقات بزرگی را در تاریخ ایران رقم زده که هنوز بسیاری از این آثار به خوبی بازگو نشده است. در طول این دوره صدساله، حوزه قم، مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان تشیع را دگرگون کرد و حدود 5 دهه بعد، با وقوع انقلاب اسلامی، مناسبات منطقهای و جهانی را تحت تاثیر قرار داد.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی ادامه داد: آغاز قرن جدید برای ما یک مطلع روشن و گویا دارد که همان احیای حوزه علمیه قم توسط حاج شیخ است. این اتفاق، رخداد عظیمی است که امروزه آثار و برکاتش را لمس میکنیم، ما وظیفه داریم قم را نه به عنوان یک شهر و نه به عنوان یک حوزه، بلکه به عنوان یک «پایگاه تحرک انقلابی اجتماعی، سیاسی و تربیتی» که ابعاد گستردهای دارد، معرفی کنیم.
وی با اشاره به ضرورت «جهاد تبیین» یادآور شد: قرآن میفرماید: «جهاداً کبیرا»؛ این همان جهاد فرهنگی و جهاد تبلیغ و استدلال و برهان و مجادله است. امروز نیز حضرت آقا(مدظلهالعالی) بر «جهاد تبیین» تاکید میکنند؛ معرفی صحیح و انتقال درست تاریخ یکصد ساله ایران، یکی از نمودهای جهاد تبیین است. در این تاریخ صدساله، قم محور مهمی بوده است؛ لذا برماست که این تاریخ یکصدساله را به درستی تبیین کنیم.
پورمحمدی با ذکر روایتی از تاریخ معاصر تصریح کرد: نقل میشود مرحوم میرزای بزرگ بعد از فتوای تنباکو، گریه کردند. به ایشان گفتند چرا گریه میکنید؟ ایشان فرمودند: امروز دشمن قدرت مرجعیت را شناخت. حالا نیز دشمن میداند که قدرت حوزه علمیه قم، این پایگاه تبلیغی هوشمند، آگاه، مستقل و برومند چقدر است؛ این پایگاه، نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته و اکنون نیز همه چشمها خیره به آن است؛ همه گوشها حساس شده و همه سنسورها لحظه به لحظه فعالیتهای آن را رصد میکند.
وی خاطرنشان کرد: به لطف و همت بزرگواران در قم، جامعه مدرسین، شورای مدیریت و موسسات پژوهشی، قرار شد، تاریخ صد ساله حوزه علمیه قم معرفی شود. در تهران موسسات تاریخنگاری کار مشترکی را آغاز کردهاند؛ قرار است به همت ستاد یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم، شمار قابل توجهی کتاب منتشر شود. دوستان و بزرگواران در مدیریت حوزه قم و موسسات پژوهشی، به این مناسبت، طرحها و موضوعات متنوعی تنظیم کردهاند که انشاءالله عملی خواهد شد. دبیرخانه بزرگداشت یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم نیز فعالیت خود را آغاز کرده و مجموعه کارهای گستردهای نیز شروع شده است.
پورمحمدی ادامه داد: موسساتی که در تهران برای این منظور گرد آمدهاند، در حوزه اجتماعی، تاریخی و سیاسی، این موضوع را رضد خواهند کرد و دوستان قم، بیشتر کارهای علمی و حوزوی انجام خواهند داد. این تقسیم کار صورت گرفته است. البته به صورت مشترک هم کارهایی انجام خواهد شد. تاکنون چند جلد کتاب، با لوگوی یکصدمین سال منتشر شده است؛ مقالاتی سفارش داده شده و سایت صدسالگی نیز فعالیت خود را آغاز کرده است. این سایت، یک پایگاه اینترنتی تخصصی است. علاوه بر این، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در سال جدید، تقویم خود را نیز به موضوع صدسالگی حوزه قم اختصاص داده است.
وی با تاکید بر لزوم همراهی موسسات و نهادها در تبیین تاریخ صدساله حوزه قم تصریح کرد: ما از دیگر بزرگواران نیز دعوت میکنیم در این امر ما را همراهی کنند تا انشاءالله بتوانیم این حرکت را به خوبی انجام دهیم.
تجلیل از همت نویسنده کتاب «خفتگان آستان علوی»
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی سپس با تقدیر از نویسنده کتاب «خفتگان آستان علوی» گفت: جناب آقای دکتر تبرائیان، نویسنده این کتاب همت خوبی دارند؛ ایشان یک تعصب عراقی و نجفی دارند و ما این را مغتنم میدانیم. ما در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بخشی از تاریخ عراق و نجف را عمیق، کارشناسانه و محققانه بررسی میکنیم. آقای تبرائیان اکنون نیز مشغول انجام تحقیقی درباره زندگی حضرت آیتالله العظمی خوئی هستند. این کار، کار قابل توجهی است. خود ایشان کارهای زیادی در رابطه با علمای نجف انجام دادهاند و کتاب «خفتگان آستان علوی» نیز یک دایره المعارف ارزشمند است.
حجتالاسلام پورمحمدی با اشاره به کسب رتبه کتاب «ناگفته های جنگ 33 روزه» در نوزدهمین دوره کتاب سال دفاع مقدس گفت: اخیرا یکی از آثار مرکز اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «ناگفتههای جنگ 33 روزه» که توسط آقای تبرائیان ترجمه شده است، در جشنواره کتاب سال دفاع مقدس، برگزیده شد. این اثر مراودات محرمانه حضرت آقای سید حسن نصرالله و آقای نبیه بری در طول این جنگ 33 روزه است؛ چهره سیاسی آقای نبیه بری و چهره عملیاتی سید حسن نصرالله در این کتاب به خوبی بازنمایی شده است. کتاب برجستهای است که خود آقای نبیه بری برای آن مقدمه نوشته است. از نظر من این کتاب نشاندهنده بلوغ عقلانی تشیع است. اوج انقلابی بودن، اوج مقاومت، اوج جهاد و از جانگذشتگی و عمق عقلانیت و تدبیر را انسان درک میکند.
وی در پایان تصریح کرد: در آخر بر تربیتشدگان حوزهها و از جمله حضرت آیتالله موسی صدر - که انشاءالله اگر زنده هستند خداوند ایشان را به ما برگرداند - درود می فرستیم. آقای سیدحسن نصرالله هم تربیت شده قم هستند. انسان اوج ایثار و تعقل و تدبیر و گذشت را در این کتاب میبیند و برای من که خیلی درگیر جزییات این مسائل بودم، مطالعه این اثر، فوقالعاده بود.
تجلیل از شهید مقاومت
آیتالله شیخ علی کورانی استاد ممتاز حوزه علمیه قم، دیگر سخنران این برنامه بود. وی گفت: سخنان ما درباره حوزه نجف و قم زیاد و گسترده است.
وی با اشاره به کتاب «ناگفته های جنگ 33 روزه» گفت: آقای دکتر تبرائیان در کتاب خود از مقاومت و نقش شهید حاج قاسم سلیمانی صحبت کرده اند. نقش و مقام شهید سلیمانی بسیار برجسته بود، سید حسن میگوید که نقش شهید حاج قاسم برجسته تر و پر رنگ تر از من بوده است. به نظر من اگر درصدد نوشتن کتاب هستید، خوب است یک کتاب مستقل و جامع درباره شرح خدمات و مجاهدت های حاج قاسم سلیمانی بنویسید. آن شهید، مجاهدی بزرگ برای مقاومت اسلامی بود. نقش او در جنگ 33 روزه بسیار برجسته بود.
وی درباره تاریخچه حوزه علمیه قم گفت: نکته هایی راجع به قم ذکر می کنم؛ من معتقدم که موسس و بنیانگذار حوزه قم امام زین العابدین(ع) است. قم یک منطقه بین چند راه بود. کسی که از عراق و ماوراءالنهر میآمد و همچنین کسی که از حجاز و مدینه میآمد باید در قم پیاده میشد. ائمه اطهار علیهم السلام امر کردند که در آن مکان که به چند راه منتهی میگردد سکونت کنند؛ از این رو قم خیلی زود رشد کرد و گسترده شد. علتش این بود که موسسش امامان بودند.
این استاد حوزه ادامه داد: سخن ما راجع به قم و ساکنان قم زیاد است. از قشنگترین سخنان این است که برای خدا خانه و حرمی است و آن هم در مکه قرار دارد؛ برای پیغمبر خانه و حرمی است که در در مدینه واقع شده و برای حضرت علی حرمی است که همان کوفه است؛ و برای ما اهل بیت حرمی است که همانا قم است که تا ظهور حکومت حضرت مهدی(عج) استمرار دارد. به این دلیل قم نام گذاری شده که مردمانش با حضرت مهدی(عج ) قیام میکنند. عدهای از مردم نزد امام هادی(ع) آمدند. امام به آنها گفتند: خوش آمدید ای اهل قم. اینها گفتند آقا ما از قم نیامدیم، ما از شهرری آمدیم. امام گفتند: بله، بله از قم آمده اید. امام هادی(ع) به کل سرزمین ایران، قم میگویند.
محوریت قم در جهان تشیع
آیت الله کورانی ادامه داد: هرچه ظلم و ستم در نجف و کوفه زیاد میشد، بزرگان و علماء به سوی قم هجرت میکردند. قم در ایران محوریت و مرکزیت بزرگی گرفت. در زمان متوکل عباسی اهالی قم علیه متوکل قیام کردند و همچنین در زمان مأمون قمی ها علیه مأمون قیام کردند. احمدبناسحاق که در قم زندگی میکرد وکیل ائمه در کل ایران بود. شیخ صدوق، در قم درس خواندند و شکوفا شدند. شیخ صدوق از قم به سوی نیشابور حرکتکردند. بعد به مشهد میرود و مدت زمانی هم در مشهد میماند؛ سپس از مشهد به بلخ میروند و کتاب من لایحضره الفقیه را تألیف میکند. پس از آن به سوی عراق رفت و در آنجا مجالس برگزار کرد.
وی با بیان این که قم مرکز پایتخت شیعه است گفت: ما سند داریم که وقتی کوفه و نجف ضعیف و ناتوان میشوند، قم در زمان غیبت مقام رفیعی برای مردم دارد.
این استاد برجسته حوزه ادامه داد: شهر قم فقط در خود قم منحصر نمیشود. همینطور که جناب شیخ پورمحمدی میگویند: الان قم زیر ذره بین است. یک دانشجو در قم در سایت مطلبی را منتشر میکند؛ آن مطلب را زیر ذره بین میگذارند و همه چیز را رصد میکنند.
وی گفت: قیام امام خمینی، انفجار نور بود؛ تابش نور این قیام به کل جهان رسید. قیام امام خمینی شیعه را به کل جهان معرفی کرد. خدا را شاکریم که بعد از انقلاب امام خمینی، قم تبدیل به قدرتی دربرابر کل جهان و استکبار جهانی شده است. شهادت میدهم که رهبر انقلاب آقای سید علی خامنهای، قم را از جهان سوم به جهان اول منتقل کردند.
آیت الله کورانی ادامه داد: الان قم (ایران) به هرجا که رسیده، ثمرهی فکر امام خمینی و شاگردش آقای سید علی خامنهای است. وزیردفاع آمریکا اعتراف میکند که ایران در زمینهی پهپاد و هواپیماهای کنترل از راه دور از ما پیشی گرفت. الان ایران به واسطه موشکهای پیشرفتهای که دارد یک قدرت جهانی شده است. خدا به این سرزمین فارس، اهل مشرق قوم سلمان یا هر چیزی که مینامید، نبوغ علمی داده؛ اینها با این علمی که دارند رو به روی کل جهان ایستادهاند.
وی در پایان تصریح کرد: برادر دکتر تبرائیان کاری ارزشمند انجام داده است. حوزه علمیه نجف مملو از ایرانی و عرب است. حوزه های علمی در جهان تابع حوزه علمیه مادر هستند. حوزه های قم و نجف حوزه های مادر در کل جهان شیعه به شمار می آیند. از خداوند متعال خواستارم که سعی و تلاش و کتب برادر دکتر تبرائیان را مبارک کند. انشااله بتوانیم ارزش و مقام تشیع را نشان بدهیم.
آیتالله کاشف الغطاء؛ بنیانگذار گردانهای مدافع حرم در تاریخ سیاسی معاصر مرجعیت شیعه
دکتر صفاءالدین تبرائیان نویسنده کتاب «خفتگان آستان علوی»، دیگر سخنران این مراسم بود. وی گفت: انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، مهم ترین رخداد تاریخ معاصر ایران است. تاریخ سیاسی معاصر عراق هم مملو از فراز و فرودهای تاریخی میباشد. یعنی اگر شما به حدود دویست سال پیش بازگردید و مقطع 1216 قمری را در نظر بگیرید، هجوم جریان تکفری، وهابی، الحادی و ارهابی در 18 ذی الحجه به شهر کربلا را ملاحظه میکنید که خود یک پیچ مهم تاریخی در تاریخ این کشور است.
وی افزود: همانطور که اطلاع دارید از 1216 تا 1225 نه بار این جریان به شهر نجف اشرف حمله کرد و البته این یورش ها بی نتیجه ماند. مجاهدات و تکاپوی حضرت آیتالله شیخ جعفر کاشف الغطاء در خنثی کردن این یورش بسیار مثمرثمر بود. ایشان اولین عالم شیعی بود که امر تصدی گری را با حضور میدانی معنی داد. ایشان بنیان گذار گردانهای مدافع حرم شهر نجف تلقی میشود. فتحعلی شاه قاجار به نمایندگی از مرحوم کاشفالقطاء بر تخت پادشاهی جلوس کرده بود. شاه قاجار از او برای لشگرکشی اذن میگرفت. مرحوم کاشف الغطاء با اینکه با مرحوم علامه سید محمدمهدی بحرالعلوم در کلاس آقای وحید بهبهانی شرکت میکردند اما ایشان همیشه در محضر علامه بحرالعلوم تواضع به خرج میداد و ایشان را احترام میکرد و با تحت الحنک عمامه گرد و خاک نعلین ایشان را تبرکا پاک می کرد.
مرجعیت شیعه، مرکز ثقل رخدادهای تاریخی
تبرائیان با بیان این که هر چه به جلوتر میآییم ملاحظه میکنیم که مرکز ثقل تمامی اتفاقات مهم تاریخی در این منطقه، مرجعیت شیعه است ادامه داد: حدود 105 سال پیش، جمعیتی در نجف به رهبری دو مجتهد برجسته شیعه یعنی شیخ محمد جواد جزایری و سید محمد علی بحرالعلوم پیدایش یافت. این گروه هم تبلیغ مسلحانه و هم مبارزه مسلحانه بر ضد نیروهای اشغالگر انگلیسی انجام میدادند.
حضور مرجعیت در میدان جهاد با استعمار بریتانیا
این نویسنده و محقق ادامه داد: در سال 1918 ما قیام نجف را میبینیم که چگونه ظهور و بروز پیدا میکند. در سال 1914 جنگ جهانی اول شروع شد. صد روز بعد از شروع جنگ جهانی اول، عراق مورد هجوم بریتانیا قرار گرفت. در این مقطع مراجع عالیقدر نه تنها به صدور فتوا اکتفا نکردند، بلکه خودشان نیز وارد محورهای عملیاتی جنگ شدند. بعنوان مثال در محور شعیبه آیتالله سید محسن حکیم به همراه استادش آیتالله سید محمدسعید حبوبی درگیر جنگ شدند. در محورهای عملیاتی دیگر هم همین طور بود. بدین ترتیب، نیروهای بریتانیا مدت 9 ماه زمین گیر شدند. این نکته بسیار مهمی است. در این مقطع علمای شیعی برای اینکه عزت خود را از دست ندهند و ناخالصی در عملشان بوجود نیاید، حاضر نشدند کمک های حکومت عثمانی را قبول کنند. با وجود آن که حاکمیت عثمانی مذهب شیعه را به رسمیت نمی شناخت اما مرجعیت با آنان بزرگوارانه رفتار کرد.
چرا آیت الله حکیم از سفر به ایران منصرف شد؟
نویسنده کتاب «احیاگر حوزه نجف» خاطرنشان کرد: مرجعیت شیعه همواره هر جا که احساس کرد ممکن است از اعتبارش سوءاستفاده شود سریعا آن عمل را متوقف کرد. نمونه ای از این موارد، عدم سفر زیارتی آیتالله سید محسن حکیم به مشهد مقدس بود. من این مطلب را از مرحوم سید محمد سعید حکیم پرسیدم. ایشان گفتند: آیتالله سید محسن حکیم به شدت به سفر به ایران علاقه داشتند اما چون احساس میکردند که ممکن است محمدرضا پهلوی از سفر ایشان به ایران سوءاستفاده کند این کار را انجام نداد.
مرجعیت در کنار مردم
تبرائیان ادامه داد: من وقتی در مورد زندگی حضرت آیتالله خویی تحقیق می کردم، سوالی برایم پیش آمد که در فاصله زمانی 1914 تا 1920 چگونه در حوزه ها درس میخواندند؟ خیلی جالب است. نقل میکنند در سال 1917 یک سری از علمای میانی نجف ورود عساکر اجنبی را تبریک گفتند. بلافاصله بعد از قتل مارشال انگلیسی توسط نیروهای شیعی، به سید محمدکاظم طباطبایی یزدی پیشنهاد میدهند که از شهر نجف خارج شوند. ایشان میگوید من اصلا چنین کاری را انجام نمیدهم؛ اهالی نجف خانواده من هستند؛ من آنها را تنها نمیگذارم. 73 سال بعد در جریان انتفاضه شعبانیه به سید ابوالقاسم خویی (رحمت الله علیه) نیز همین پیشنهاد شد، ایشان نیز گفتند من جواب مولای خودم را چه بدهم؟! من نمیتوانم این کار را انجام بدهم.
توطئه انگلیس علیه مرجعیت شیعه
این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: در کتاب یکی از مأموران امنیتی برجسته استعمار انگلیس، خانم گرترودبیل که مامور سازمان اطلاعات بریتانیا بود و زیر عنوان کاوشگر و باستان شناس تحرکاتی داشت و سال 1917 نشان شوالیه گرفت و البته سنواتی بعد در بغداد به طرز مشکوکی خودکشی کرد میخوانیم؛ ما باید کاری را با مرجعیت شیعه بکنیم که با پاپ کردیم. ما پاپ را تبدیل به یک «پیرمرد مسخره» (عجوز سخیف) کردیم. کاردینال ها جمع میشوند و پاپ را انتخاب میکنند، پاپ هم خود را مدیون آن کسانی میداند که او را برگزیده اند. اما مرجعیت شیعه اینگونه نیست. مرجعیت شیعه مستقل و آزاده است. امروز بیش از 312 رسانه فارسی زبان علیه مقام معظم رهبری و نهادهای وابسته به ایشان سخن پراکنی میکنند. در جای دیگر میآیند بحث مرجعیت صامته را مطرح میکنند؛ کجا مرجعیت با سمت و سوی جناح بندی شده عمل کرده و مواضعی اتخاذ نکرده است؟
تبرائیان افزود: در سال 1917 وقتی شمار اندکی از عالمنمایان به پادشاه انگلیس ورود عساکرشان را به منطقه تبریک گفتند، جمعی آمدند و از سید صاحب عروه سوال کردند: آیا مسلمان جایز است به فرد مسیحی که عتبات را اشغال کرده تبریک بگوید؟ حضرت سید کاظم یزدی فرمود: فردی که مبادرت به چنین اقدام زشتی کرده فاسق و فاجر است و دفن او در گورستان مسلمین جایز نیست.
حضور مرجعیت شیعه در عرصه سیاسی
این تاریخنگار با اشاره به حضور مرجعیت شیعه در عرصه سیاسی گفت: در قضیه تحریم انتخابات زمانه فیصل اول، حضرت سید ابوالحسن اصفهانی فرمود: هر کس که با علم به حرمت انتخابات در آن شرکت کند، زنش بر او حرام می گردد و پاسخ سلام وی جایز نیست و حق ورود به حمام مسلمانان را ندارد؛ و در جای دیگر تاکید میکند هر فردی که وارد انتخابات شود و مشارکت نماید در حکم محارب با خدا و رسول خداست.
وی ادامه داد: بعثی ها که در عراق سر کار آمدند با تعلیمات میشل عفلق در صدد کوبیدن مرجعیت بر آمدند. اخذ اعتراف به جاسوسی برای بیگانگان، حمایت از آخوندهای قلابی، طرح ترور امام موسی صدر، بزرگ کردن شیخ علی کاشف الغطاء، جلوگیری از رسیدن وجوهات شرعی به مراجع، به حاشیه راندن علماء، توزیع پول میان نفوذی های خود در حوزه بخشی از دسیسه های آنان بود.
تبرائیان افزود: خیرالله طلفاح دایی صدام و پدر همسرش که بعد از کودتای بعثی ها به عنوان استاندار بغداد انتخاب شد و حدود 18 سال بعد در سانحه هوایی طرح ریزی شده کشته شد، کتابچه ای نوشت با عنوان «سه چیز که خدا نباید آنها را خلق می کرد: ایرانی ها، یهودی ها و مگس». و این جزوه در مراکز نظامی و امنیتی بعثی تدریس می شد. در زمانه اینان 5 مرجع عالیقدر شیعه به شهادت رسیدند. سیدمحمدباقر صدر (1358)، سید مرتضی خلخالی (1370)، حضرت غروی (1376)، حضرت بروجردی (1377)، سید محمد صدر (1377).
این نویسنده کتاب با بیان این که مرجعیت شیعه همواره در برابر تعدی و تجاوز ایستادگی کرده است یادآور شد: گفته شده در ملاقات ملک عبدالله پادشاه اردن و پدربزرگ ملک عبدالله فعلی که شاه اردن است، با سید ابوالحسن اصفهانی، حضرت سید تبعیت او از انگلیس را نکوهش کرد و پادشاه گفت در مضیقه مالی هستیم، چه کنیم؟ سید فرمود: می خواهی من بنویسم مقلدینم کمک مالی جمع کنند برای شما؟ این بهتر نیست تا این که به کفار اجنبی پناه ببرید؟ شاه اردن خیلی شرمنده شد. این استقلال و عزت حوزه و مرجعیت شیعه است.
هوشیاری مرجعیت شیعه در بزنگاه های تاریخی
وی ادامه داد: موقوفه اود، خیریه سادات شیعه در حکومت محلی اود بود و مدتی اموال آن برای طلاب نجف و حتی زیرنظر صاحب جواهر خرج می شد؛ اما پس از سلطه انگلیس بر آن ناحیه، مرجعیت شیعه جانب احتیاط گرفت و از صرف آن در حوزه خودداری شد تا مبادا انگلیس خبیث سوءاستفاده کند.
تبرائیان گفت: حوزه قم و نجف و تمامی حوزه های شیعه با الازهر مصر، الزیتونه تونس و سازمان دیانت ترکیه و دیوان وقف اهل سنت عراق و مراکز سعودی و ... تفاوت بنیادین دارد؛ گاه بر مرجعیت فشارها افزون می شد که شاهد جلوه هایی از معذوریت هستیم. پس از قلع و قمع انتفاضه شعبانیه، ماموران امنیتی به موذن حرم علوی دستور دادند پس از اذان، صدام را دعا کند. موذن در خاتمه اذان می گفت: اللهم احفظ قائدنا! و منظورش امام زمان(عج) بود. وی را صدا زدند و گفتند: من بعد می گویی اللهم احفظ سید الرئیس صدام! اوضاع اینطور شد.
نویسنده کتاب «احیاگر حوزه نجف» ادامه داد: در واقعه بازداشت 72 تن از خاندان حکیم آن هم در یک شب، عمامه آیتالله سید ریاض حکیم را از سرش برداشتند و آن را تکه تکه کردند و با تکه های آن چشم بند درست کردند و سادارت را اینطور مدت 8 سال و 4ماه به اسارت بردند. صدام با محمدرضا پهلوی و رضاخان تفاوت داشت؛ بله، زمانه رضاخان علما و فضلا و طلاب برای ورود به حرم رضوی باید کفش و عمامه خود را توامان تحویل کفشداری می دادند و این اهانت و جسارت بزرگی بود، اما صدام یک سوم این بازداشت شدگان را به طرز فجیعی به قتل رساند. زمانه صدام کتاب بیع امام خمینی را که فقه استدلالی و از آثار فوق العاده امام بود چنانچه در خانه کسی یافت می شد، درجا او را اعدام می کردند، مثل الان که حاکمیت ستمگر و جنایتکار سعودی نوجوانان و جوانان بیگناه را فقط بخاطر داشتن عکس آیت الله سیدحسن نصرالله می کشد، آن هم به طرز وحشیانه قطع سر با شمشیر.
وی تصریح کرد: آنهایی که بر روی تانک های خود که جهت سرکوب اهالی کربلا و نجف اعزام شده بودند، نوشتند: لا شیعه بعد الیوم، حالا کجایند؟! این داستان همه گردنکشان تاریخ است که به جنگ با اتباع اهل بیت (ع) آمدند و سزای اقدامات زشت خودشان را دیدند.
تعابیر تند آیت الله خویی علیه حاکمیت پهلوی دوم
وی با اشاره به تحریف حقایق تاریخی توسط مغرضان و اتهام به نهاد مرجعیت، با ذکر مثالی از تاریخ معاصر گفت: مسائلی را پیرامون رابطه آیتالله خویی و شاه مطرح می کردند. من خودم بارها جزوه «التصریحات الخطیره» ایشان را به عربی و فارسی خواندهام. ایشان چندین مرتبه شاه و حکومت وی را با این الفاظ خطاب کرده: شاه طغیان گر، رژیم منحرف و خائن، حکومتی با گذشته سیاه چهل ساله، حاکمیتی ننگین و همراه با خفقان، شاه دشمن دین و ملت، شاه منحرف در عقیده، شاه دست نشانده و... کمتر کسی اطلاع دارد که بعد از رخداد عظیم 15 خرداد، آیتالله خویی به دنبال ضرورت محاکمه محمدرضا پهلوی بود. آقای خویی دکتر محمد علی آل یاسین استاد حقوق را بعد از واقعه 15 خرداد شبانه از بغداد به نجف فراخوانده بود. آقای خویی به آل یاسین گفته بود که من از شما خواهشی دارم، از شما میخواهم علیه شاه در دادگاه لاهه اقامه دعوی کنید و تمام هزینههایش را هم خودم پرداخت میکنم. آل یاسین در جواب گفته بود مولانا! در دیوان لاهه شخص نمی تواند علیه شخصی شکایت کند؛ دولت ها علیه یکدیگر میتوانند شکایت کنند. ایشان خیلی متاثر شده بود. حضرت خوئی تا پای تکفیر شاه جلو رفت. حضرت خویی بود که پس از بازداشت امام خمینی، آقا سید موسی صدر را به واتیکان اعزام کرد تا رایزنی و پادرمیانی کند رهبر نهضت اسلامی آزاد شود. مرجعیت و حوزه های شیعه در ادوار مختلف تاریخ همواره سربلند بودند.
«خفتگان آستان علوی» یک دانشنامه غنی است
در بخش دیگری از این برنامه حجتالاسلام فروغی، رئیس دفتر اسناد و تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی (قم)، کتاب «خفتگان آستان علوی» را یک دانشنامه غنی توصیف کرد و گفت: ما امروز، مبحث گورشناسی را داریم که بسیار بحث مهمی است. گرچه این مقوله در کشور ما تاحدودی ناشناخته است؛ اما در خارج از کشور کارهای تخصصی زیادی در این زمینه انجام شده است.
وی افزود: اهمیت این کتاب صرفاً اهمیت دانشنامهای نیست؛ در حقیقت مدخلی برای ورود به این بحث است و امیدوارم با تلاش و پشتکار آقای تبرائیان، کارهای دیگری نیز صورت بگیرد.
فروغی ادامه داد: در محافل علمی غرب این مساله، موضوع روز است که در بحث سفرنامهها و بحثهای نظری مورد توجه قرار میگیرد. در دنیا درباره دستهبندی سنگ قبرها و شخصیتشناسی مدفونین، حتی پایاننامه تعریف میکنند تا گورهای مختلف را شناسایی و مورد مطالعه قرار دهند.
در انتهای این مراسم نیز، از کتاب «خفتگان آستان علوی (درآمدی بر تاریخ نجف و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام)» که توسط دکتر صفاءالدین تبرائیان به رشته تحریر درآمده و از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، رونمایی شد.
دیدگاه تان را بنویسید