کالبد شکافی توصیه های راهبردی کیسینجر به اوکراین
کیسینجر با یادآوری ضرورت تکیه اوکراین به داشته های خود برای تصمیم گیری به رهبران این کشور توصیه می کند تا در مسیری گام بر ندارند که جنگ محدود و سیاسی را تبدیل به یک جنگ تام سرزمینی کنند.
تهاجم روسیه به اوکراین که این کشور از آن به عنوان عملیات ویژه نام می برد صرف نظر از دلایل شکل گیری آن واکنش های متفاوتی را در عرصه بینالمللی بدنبال داشته است.
برخی کارشناسان مسائل راهبردی معتقدند که روسیه برآورد دقیقی از توان مقاومت اولیه اوکراین نداشته و از این رو نتوانست تا رسیدن حمایت لجستیکی و تسلیحاتی قدرتهای اروپایی و آمریکا به اهداف خود دست یابد.
البته زمان انتخاب شده برای جنگ نیز همانقدر که برای قدرت ارتش روسیه مناسب بود برای مقاومت اکراینیها نیز زمان مناسبی بود. این جنگ در مدتی کوتاه از جنگ بین دو کشور به جنگ قدرتهای اروپایی و آمریکا با روسیه تبدیل شد تا میادین جنگ اوکراین، سلاحهای جدید دو طرف را فراتر از مانورهای نظامی تبلیغ نماید. اما این همه ماجرا نیست.
به نظر میرسد جنگ سرد جدیدی بین غرب و بویژه آمریکا و روسیه به وقوع پیوسته که طی آن درگیری منطقهای برای حفظ قدرت ژئوپلتیکی هر یک از بازیگران، گرمای ملایمی به «نبرد سرد» پیشین افزوده است.
روسیه در صدد تقویت و یا حداقل تثبیت موقعیت خود به عنوان بازیگر موثر منطقهای و تاثیر گذار بر معادلات بین المللی است و مغرب زمین نیز افزایش قدرت روسیه نزدیک به چین را موجب چالشهای جدید ژئوپلیتیک و مانعی در قبال اجرای راهبرد جدید آمریکا در قبال چین قلمداد میکند.
در این میان هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا با ۹۸ سال سن و تجربیات تلخ و شیرین سیاسی در تازهترین اظهارنظر خود در مجمع جهانی اقتصاد که در سوئیس برگزار شد؛ پیرامون این رویارویی سخنان قابل تأملی ایراد کرده است.
او با نگرانی از بروز تنشهایی که آنها را «دامنهدار» توصیف نموده، غلبه بر آنها را چندان آسان نمیداند و از همین رو توصیه کرد «هر چه زودتر مذاکره کنید».جملهای که تا حدی پر رنگ تر از امداد طلبی زلنسکی برای مقاومت شجاعانه انعکاس یافت.
کیسینجر با ادبیات مربوط به خود دادن ماهیت ایدئولوژیک به یک جنگ امتیاز خواه و محدود را غیر عقلانی توصیف کرد. او هر جنگی فراتر از رهایی اوکراین را جنگی علیه روسیه نامید و از این رو غرب را از چنین توسعه معنایی، برحذر داشت.
نگاه ژئوپلتیک کیسینجر در این زمینه قابل تامل است. او با یادآوری این نکته به غرب که روسیه قرنها بخشی از اروپا بوده است تاکید کرد: «روابط دراز مدت خود را با روسیه فراموش نکنید». کیسینجر غفلت از این موضوع را عاملی مهم برای سوق دادن روسیه به سمت چین عنوان کرد. تذکرات کیسینجر به اکراینیها اما، بیشتر قابل تامل است.
او اوکراین را علاوه بر داشتن آنچه که به «شجاعت در جنگ» تعبیر نموده، به ترکیب این صفت با «خرد» نیز فرا خوانده است. روشن است که خرد گرایی در نظام فکری کسینجر و سیاستمدارانی چون او، حداکثرسازی منافع ملی در روابط بین المللی تعریف می شود.
این روشن است که فردی چون کسینجر ترکیب فضیلت شجاعت با خرد و اندیشه را به مثابه فلاسفهی یونان باستان و از منظر دانش و فرهیختگی توصیه نمیکند. شاید اشاره او به نحوه تعاملی باشد که از قرن ۱۷ به عنوان محور اصلی سیاست در روابط بین الملل مطرح شد و آن تقسیم نبردهای رخ داده در جهان به دو بخش «جنگهای کامل یا تمام عیار» با هدف از بین بردن استقلال سیاسی یک سرزمین و کشور، و « جنگهای محدود» با هدف تعیین و اخذ امتیاز برای برقراری صلح باشد.
چنین دیدگاهی را در نوشته های کلاوزویتس نیز میتوان مشاهد کرد. او جنگ را ادامه سیاست به شیوه دیگر میخواند ، نمودی که در جنگ روسیه با اکراین در حد اعلا میتوان آن را مشاهده کرد. نکته مهم دیگر که شاید کیسنجر به آن توجه داشته این است که در زمان دفاع میتوان عاقلانه تر تصمیم گرفت.
این فرضیه با نظر کلاوزویتس هماهنگتر است که همواره دفاع را، راهکار جنگی قدرتمندتری نسبت به تهاجم و حمله میدانست. از نظر وی نگهداری اراضی پیشین همواره راحتتر از تصرف سرزمین جدید است. در دفاع امکان سازماندهیهای پی در پی ممکن است در حالیکه حمله همواره سازماندهی قبلی را بصورت غیر مترقبه برهم میریزد.
برایند توصیه کیسنجر با نگاه کلاوزویتس آن است که اکراینیها باید بدانند جنگ به علت یک وضعیت سیاسی و در امتداد آن رخ میدهد و آن را یک عمل سیاسی باید دید. ترکیب خرد با شجاعت که کیسنجر خطاب به اوکراینیها به آن اشاره کرده در واقع دعوت از اوکراین برای یافتن راه حل سیاسی است.
درگیریهای معاصر نیز نشان داده است جنگ همواره ابزار و وسیله ای برای برتری وزنی در گفتگوهای سیاسی بوده است نه اتمام کنند واقعی آن. ترجمان علل تهاجم روسیه به اوکراین ، تلاش برای تغییر رویکرد کیف نسبت به غرب است و معنای روشن آن این است که روسیه بدنبال پیشبرد یک جنگ تمام عیار برای حذف کردن اوکراین از صحنه جغرافیایی نیست بلکه به جنگ محدودی دست زده تا بتواند تغییرهایی را که آن را امتیاز تلقی میکند مدیریت نماید و دریافت آن امتیازات را با این جنگ به همسایه خود تحمیل کند.
روسیه عکس العمل غرب را دلیل موجه خود برای این حمله تفسیر کرد و شکل گیری جنگ فعلی را ناشی از ادامه سیاست گسترش ناتو به شرق معرفی نمود که از نظر مسکو موازنه قدرت در عرصه سیاست بین الملل را تحت تاثیر قرار میدهد.
اینکه هر کشور بحران زدهای بتواند به جذب امکانات برای حل بحران خود بپردازد، موضوعی پذیرفته شده است اما به نظر میرسد توصیههایی که به اوکراین از سوی افرادی چون کیسینجر شده به این کشور یادآوری میکند که باید تصور کند بدون دریافت امکانات و بدون همراهی دوستانش و با تکیه بر داشتههایش چه میتواند بکند؟
پاسخ به این سوال است که میتواند استراتژی و مسیر راه برای آینده را بگشاید. نگاه واقع بینانه به محدودیتهای قدرت چه در عرصه نظامی و چه در عرصه اقتصادی و حتی با توجه به جایگاه و وزن سیاسی کشورها در ساختار نظام بینالملل، موجب خواهد شد تا در مسیری گام بر ندارند که جنگ محدود و سیاسی را تبدیل به یک جنگ تام سرزمینی نمایند.
به نظر می رسد توصیه نهایی کیسینجر به اوکراین با این عنوان که: «به مذاکره برگردید»نگاهی واقع گرایانه و مبتنی بر تجارب زیسته کشورها در عرصه روابط و مناسبات بین الملل است. | منبع: نورنیوز
دیدگاه تان را بنویسید