بیاعتمادی مردم به رسانه های رسمی/ چرا هر چه صداوسیما می گوید مردم باور نمی کنند؟
مخاطبان ایرانی با انبوهی از روایت ها مواجه اند اما به عقیده برخی تحلیلگران، آنها به علت بی اعتمادی به صدا و سیما و رسانه های رسمی، آن دسته از روایت هایی را می پذیرند که بر خلاف نظر رسمی رسانه های وابسته باشد.
خبر فوری نوشت: برخی جامعه شناسان معتقدند هرگونه تغییر اجتماعی بزرگ در جامعه حاصل نوعی «شیفت روایتی» است. بر اساس این نظر، هر اتفاق مهمی که در جامعه رخ می دهد از طریق یک سری روایت ها در جامعه پخش شده و مورد پذیرش مردم قرار می گیرد. این روایت ها آنقدر مهم هستند که گاهی جای حقایق را می گیرند.
به طور مثال، اگر من بین دوستانم نشسته باشم و ناگهان دوستانم یک صدا فریاد بزنند و بگویند یک شبح پشت سر تو است، حتی اگر من آن شبح را نبینم و در واقع هم چنین شبحی وجود نداشته باشد، باز تحت تاثیر قدرت کلام و روایت آنها قرار گرفته و احتمالا ترسیده و از جای خودم بلند می شوم. در این مثال، "روایت" جای "حقیقت" را گرفته و از امری که رخ نداده و وجود ندارد یک باور و واقعیت به وجود می آورد.
بازی روایت ها و قواعدی که دارد
روایت ها همیشه یک صدا و یک شکل نیستند. بیشتر روایت ها از چند منبع مختلف شنیده شده و با هم در تناقض هستند.
به طور مثال، بعد از یک انفجار در یک معدن ممکن است چند روایت به گوش فردی که دور از ماجرا است برسد. ممکن است برخی بگویند این انفجار عمدی بوده و کار یک گروه تروریستی است. برخی دیگر ممکن است ادعا کنند که این حادثه سهوی بوده و صرفا یک اتفاق تلخ بوده است. گروهی دیگر می توانند مدعی شوند که اتفاق رخ داده در معدن نه یک انفجار بلکه ریزش دیواره های معدن بوده است. ممکن است برخی تعداد کشته ها را 10 و برخی دیگر بیش از 50 نفر بدانند و ... . تحلیل این موضوع که یک مخاطب کدام یک از این روایت ها را می پذیرد در بیشتر موارد سخت و حتی ناممکن است چرا که خود مخاطب هم در مورد پذیرش روایت درست مردد است چون معمولا دور از حادثه بوده و دسترسی مستقیمی به رخداد اصلی ندارد.
در تحولات و رویدادهای مهم اجتماعی معمولا روایت ها از طریق رسانه های به اصطلاح رسمی بیان شده و معمولا هم توسط مخاطبان و مردم پذیرفته می شود. به طور مثال، در شرایط عادی اخبار مربوط به یک زلزله، یک تصادف زنجیره ای، مذاکرات هسته ای، بازار بورس و سهام، اخبار جشنواره کن و ... توسط صدا و سیما یا رسانه های رسمی کشور منتشر شده و مردم نیز آن را می پذیرند. در حالت عادی بعید است که یک مخاطب خبر مربوط به سقوط بورس را از یک رسانه گمنام یا یک حساب توییتری بشنود و آن را باور کند. او ترجیح می دهد خبر موثق را از منابع رسمی مانند سازمان بورس یا پایگاه های رسمی اقتصادی و یا اخبار اقتصادی صدا و سیما بشنود و بر اساس آن تحلیل کرده و یا تصمیم بگیرد.
اولین گام در تحولات یا حتی انقلاب های اجتماعی زمانی به وقوع می پیوندد که اعتماد مخاطبان به روایت های رسمی کم می شود و آنها شروع به پذیرش روایت های جایگزین می کنند. این بی اعتمادی به روایت های رسمی نیز معمولا به علت عدم شفافیت و عدم صداقت مصلحتاندیشانه روایت های رسمی است.
زمانی که سازمان بورس چندین و چند بار از پوشش اخبار مربوط به بورس طفره می رود و یا سقوط بازار سهام را به مردم اعلام نمی کند، در حال بی اعتماد سازی مردم است. تکرار این روند باعث می شود مخاطبان شروع به دوری از سازمان بورس و اخبارش کرده و خبرهای خود را از سایر منابع خبری بگیرند.
شبیه چنین روندی، در بسیاری دیگر از وقایع تکرار میشود؛ مهمترین مثال آن، داستان سقوط هواپیمای اوکراینی.
بحران روایت در اعتراضات اخیر
اتفاقات و اعتراضات اخیر به خوبی نشان داد مردم در وضعیت «شیفت روایتی» قرار دارند. عدم شفافیت عمده رسانه های رسمی کشور به خصوص صدا و سیما در چند سال اخیر به حدی زیاد بوده که مردم ترجیح دادهاند دل به روایت های دیگر بسپرند و اتفاقا روایت هایی را که بر عکس روایت رسمی است بپذیرند.
در حوادث اخیر هر خبری که در انتقاد به وضع موجود بود پذیرفته شد و جالب اینکه خود رسانه های رسمی نیز هیچ اقدامی برای جلوگیری از این «شیفت» و تغییر موضع نکرده و عملا این مرجعزدایی رسانهای را پذیرفتند.
چنانکه اشاره شد، بی اعتمادی به صدا و سیما و منابع خبری رسمی کشور از زمان فاجعه هواپیمای اوکراینی شدت گرفت. تا پیش از اعلام جزئیات مربوط به این حادثه، بسیاری از منابع خبری رسمی از پذیرش این واقعیت که سقوط هواپیما به علت اشتباه طرف ایرانی بوده طفره رفتند و با روایت های عجیب و غریب سعی در پوشش این حادثه داشتند. با مشخص شدن واقعیت ماجرا جامعه با یک شوک عجیب و بزرگ مواجه شد. این شوک نتایجی داشت. بزرگترین نتیجه این شوک، بی اعتمادی به رسانه های بزرگ و کوچک رسمی بود.
از بعد این حادثه تا امروز این بی اعتمادی و شکاف بیشتر و بیشتر شده است. علت اصلی این فرایند هم عدم شفافیت عجیب حوادث در صدا و سیما و سایر رسانه های رسمی است. شلوغی ها و اتفاقات یک ماه اخیر در صدا و سیما پوشش داده نمی شود. فضای رسانه ملی به شدت یکسویه و تحت تاثیر ملاحظات امنیتی است و هر خبری در چارچوب این فضا قرار می گیرد. رسانه های رسمی هم دست کمی از صدا و سیما ندارند. وابستگی حرفهای آنها به منابع رسمی و روایتهای نهادهای مستقر در کشور باعث نوعی عدم شفافیت ناگزیر شده تاجایی که عدم پرداخت این رسانهها به مهم ترین موضوع سیاسی و اجتماعی کشور در یک ماه اخیر باعث شده طیفی گسترده از مخاطبان شروع به شنیدن و پذیرش روایت های مخالف آنان کنند.
این اتفاقی است که معمولا در «بحران ها» به وقوع می پیوندد. در حال حاضر مخاطبان ایرانی با انبوهی از روایت ها مواجه اند و به علت بی اعتمادی بخشی از افکارعمومی به صدا و سیما و رسانه های رسمی، آن دسته از روایت هایی را می پذیرند که بر خلاف نظر رسمی رسانه های حکومتی باشد. این شکاف به اوج خود رسیده است. به نظر می رسد بین بخشی از مردم و رسانه های رسمی یک بن بست ارتباطی به وجود آمده و هیچ ارتباطی بین آنها وجود ندارد. این امر، فرصت هرگونه گفتگو و تلطیف فضای فکری را ناممکن میکند.
این عدم ارتباط می تواند فاجعه بار باشد و در سایر زمینه ها نیز به کشور آسیب وارد کند منتها آنچه مشخص است این است که بن بست فعلی فقط توسط حکومت و رسانه های رسمی آن از بین می رود. رسانه های رسمی باید شروع به شفافیت بیشتر، ذکر وقایع، پوشش اخبار مهم و روز، پوشش اعتراضات اخیر و تحلیل آنها بکنند تا بتوانند آرام آرام آب رفته را به جوی بازگردانده و اعتماد از بین رفته را بازیابی کنند.
اما ادامه سیاست فیلترینگ، عملا دست رسانههای داخلی را در رقابت با انبوه رسانههای کوچک مجازی خالی کرده است. نتیجه یک پژوهش که به تازگی منتشر شده، نشان میدهد در تلگرام، رسانههای داخلی نسبت به رسانههای فارسی زبان بیرون ایران دست بالا را دارند (اینجا بخوانید)، با این وجود، فیلتر تلگرام، این مزیت رسانهای را بشدت تهدید کرده است. گویی هوادادان فیلترینگ، به عمد میکوشند تا میدان را برای رقبای خارجی باز کنند!
شاید اگر در میانه رسانههای معاند و رسانههای حکومتی که بودجههای مستقیم از نهادهای رسمی دارند، فضایی برای شکل گیری رسانههای خصوصی و مستقل فراهم شود، این رسانهها بتوانند گسست ارتباطی میان بخشی از افکارعمومی و منابع رسمی کشور را ترمیم کنند.
دیدگاه تان را بنویسید