کد خبر: 665009
تاریخ انتشار :

جنگ جهانی سوم آغاز شده است!

گرم شدن سیاره زمین، جنگ و تورم: به نظر می‌رسد جهان در حال حاضر در وضعیت بحرانی دائمی قرار دارد. «نوریل روبینی» اقتصاددان برجسته ۱۰ تهدید بزرگ را که با آن مواجه هستیم و نحوه برخورد با آن تهدیدات را مورد ارزیابی قرار داده است.

جنگ جهانی سوم آغاز شده است!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

نوریل روبینی متولد سال ۱۹۵۸ میلادی از مشهورترین اقتصاددانان جهان است که عمدتا نگاهی «بدبینانه» به تحولات در حال وقوع در جهان دارد هر چند که خود معتقد است بدبین نیست و تنها با واقع بینی به مسائل می‌نگرد. او استاد بازنشسته در مدرسه کسب و کار اشترن دانشگاه نیویورک است. روبینی ترکیدن حباب بازار مسکن امریکا در فاصله سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی، بحران مالی سال ۲۰۰۹ میلادی و سقوط اقتصاد جهانی در آستانه آغاز بحران کووید -۱۹ را پیش بینی کرده بود. او در ترکیه، ایران، اسرائیل و ایتالیا بزرگ شد و اکنون شهروند ایالات متحده است. خانواده او کلیمی و ایرانی الاصل بودند. او در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون» اقتصاددان ارشد شورای مشاوران اقتصادی بود و بعدا به عنوان مشاور ارشد «تیموتی گیتنر» که در زمان باراک اوباما وزیر خزانه داری بود به وزارت خزانه داری ایالات متحده نقل مکان کرد. روبینی در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی شایسته دریافت جایزه مجمع جهانی اندیشمندان شد. پیش از این او عضو شورای روابط خارجی امریکا و مجمع جهانی اقتصاد در داووس شده بود.

به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل، من در کتاب تازه‌ام از ده تهدید بزرگ که جهان را تهدید می‌کند سخن گفته‌ام تهدیداتی که آینده‌مان را به خطر می‌اندازند. به من گفته می‌شود بدبین هستم، اما واقعیت آن است که من یک «رئالیست» (واقع گرا) هستند. من به تهدیداتی اشاره می‌کنم که واقعی هستند و هیچ کس وجود آن را انکار نمی‌کند. من در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در ایتالیا بزرگ شدم. در آن زمان، من هرگز نگران جنگ بین قدرت‌های بزرگ یا زمستان هسته‌ای نبودم، زیرا بین شوروی و غرب تنش‌زدایی وجود داشت.

در آن زمان هرگز واژه تغییرات آب و هوایی و یا یک بیماری پاندمی جهانی را نشنیده بودم. هیچ کس نگران این نبود که ربات‌ها اکثر مشاغل انسانی را در دست بگیرند. ما تجارتی آزادتر و روند جهانی شدن را داشتیم و در دموکراسی‌های با ثبات زندگی می‌کردیم حتی اگر کامل نبودند. بدهی‌ها بسیار کم‌تر از امروز بودند. جمعیت کهنسال نبود و هنوز از سیستم‌های بازنشستگی و مراقبت‌های بهداشتی حمایت صورت می‌گرفت. این دنیایی بود که من در آن بزرگ شدم و اکنون باید نگران همه این موارد باشم و سایرین نیز باید نگران باشند.

در نشست صندوق بین المللی پول در واشنگتن حضور داشتم. «نایل فرگوسن» مورخ اقتصادی در سخنرانی‌ای در آنجا گفت اگر مانند دهه ۱۹۷۰ میلادی دچار بحران اقتصادی شویم خوش شانس خواهیم بود و نه دچار جنگی مانند دهه ۱۹۴۰ میلادی. مشاوران امنیت ملی نگران درگیر شدن ناتو در جنگ بین روسیه و اوکراین بودند و ایران و اسرائیل در مسیر برخورد با یکدیگر قرار دارند. امروز صبح خواندم که دولت بایدن انتظار دارد چین زودتر از زمان پیش بینی شده به تایوان حمله کند. راست‌اش را بخواهید جنگ جهانی سوم به طور موثر در اوکراین و فضا مجازی آغاز شده است.

سیاستمداران جهان باید پیش از آن که مراقب وضعیت چین، ایران و اسرائیل باشند به موضوع روسیه و اوکراین توجه داشته باشند. با این وجود، آنان باید به تورم و رکود تورمی نیز فکر کنند. منطقه یورو در حال حاضر در رکود به سر می‌برد و من فکر می‌کنم رکودی طولانی مدت و بد منظره خواهد بود.

وضعیت بریتانیا از این نیز بدتر است. به نظر می‌رسد پاندمی کووید -۱۹ مهار شده، اما سویه‌های جدیدی از کووید ممکن است به زودی ظاهر شوند. تغییرات آب و هوایی یک فاجعه آهسته است که در حال شتاب گرفتن می‌باشد و برای هر یک از ده تهدیدی که در کتاب‌ام توضیح داده‌ام می‌توانم ده نمونه برای‌تان ذکر کنم که امروز در حال صحبت کردن از آن هستیم و مربوط به آینده‌ای دور نیستند.

برای مثال، در مورد تغییرات آب و هوایی در تابستان سال جاری خشکسالی در سراسر جهان از جمله در ایالات متحده رخ داده است. در نزدیکی لاس وگاس خشکسالی به قدری شدید بود که اجساد باند‌های تهبکار دهه ۱۹۵۰ میلادی در دریاچه‌های خشک شده ظاهر شده اند.

در کالیفرنیا کشاورزان اکنون حق آب خود را می‌فروشند، زیرا سودآورتر از زیر کشت بردن هر محصول دیگری می‌باشد. در فلوریدا دیگر نمی‌توانید برای خانه‌های ساحلی بیمه دریافت کنید. نیمی از آمریکایی‌ها باید در نهایت به غرب میانه یا کانادا نقل مکان کنند. این موضوعی علمی است و نه صرفا حدس و گمان.

تهدید دیگر آن است که ایالات متحده می‌تواند کشور‌های اروپایی را تحت فشار قرار دهد تا روابط تجاری خود با چین را محدود کند تا حضور نظامی ایالات متحده در قاره اروپا متوجه خطری نشود. این سناریو در حال حاضر رخ داده است. ایالات متحده به تازگی مقررات جدیدی را تصویب کرده که صادرات نیمه هادی‌ها را به شرکت‌های چینی برای هوش مصنوعی یا محاسبات کوانتومی یا استفاده نظامی ممنوع می‌کند. اروپایی‌ها مایل هستند به تجارت با ایالات متحده و چین ادامه دهند، اما به دلیل مسائل مرتبط با امنیت ملی این خواسته امکان‌پذیر نخواهد بود. همه چیز به دو قسمت تقسیم می‌شود: تجارت، امور مالی، فناوری، اینترنت.

من در کتابم اشاره کرده‌ام که روسیه و چین در حال تلاش برای ایجاد جایگزینی برای دلار و سیستم سوئیفت هستند. این تلاش تنها مربوط به سیستم‌های پرداخت نیست. چین برای فروش فناوری‌های اینترنت نسل پنجم در سراسر جهان اقدامات حمایتی را انجام داده و می‌تواند از آن اینترنت برای فعالیت‌های جاسوسی استفاده کند.

از رئیس جمهور یک کشور آفریقایی پرسیدم که چرا فناوری اینترنت نسل پنجم را نه از کشور‌های غربی بلکه از چین دریافت می‌کند. او به من گفت: «ما کشور کوچکی هستیم به هر حال یکی از ما جاسوسی می‌کند. در نتیجه، ممکن است فناوری چینی را نیز استفاده کنم، زیرا ارزان‌تر است». چین در حال افزایش قدرت اقتصادی، مالی و تجاری خود در بسیاری از نقاط جهان است.

شاید بپرسید آیا رنمینبی چین واقعا در بلند مدت جایگزین دلار خواهد شد؟ این موضوعی زمان بر می‌باشد، اما واقعیت آن است که چینی‌ها به بلند مدت فکر می‌کنند. آنان به سعودی‌ها پیشنهاد داده‌اند که نفتی را که به آن کشور می‌فروشد قیمت‌گذاری کنند و هزینه آن را به رنمینبی دریافت نمایند. آنان سیستم پرداخت پیچیده‌تری در مقایسه با سایر کشور‌های جهان دارند. پرداخت Alipay و WeChat توسط یک میلیاردر چینی به صورت روزانه برای میلیارد‌ها تراکنش مورد استفاده قرار می‌گیرد. شما در پاریس می‌توانید از لویی ویتون با پرداخت از طریق وی چت خرید کنید.

هم چنین، در دهه ۱۹۷۰ میلادی ما یک بحران انرژی، تورم بالا و رشد راکد داشتیم که اصطلاحا «رکود تورمی» نامیده می‌شود. امروز از این نظر وضعیت بدتری را تجربه می‌کنیم. در آن زمان ما به اندازه امروز بدهی عمومی و خصوصی نداشتیم. اگر بانک‌های مرکزی نرخ بهره را برای مبارزه با تورم افزایش دهند منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکت‌ها زامبی وار، بانک‌های سایه و موسسات دولتی خواهد شد.

علاوه بر این، در آن زمان بحران نفت ناشی از چند شوک ژئوپولیتیکی بود و امروز فزاینده‌تر است. تنها تاثیر حمله احتمالی چین علیه تایوان را تصور کنید که ۵۰ درصد از تمام نیمه هادی‌های جهان و ۸۰ درصد از نیمه هادی‌های پیشرفته را تولید می‌کند. این یک شوک جهانی خواهد بود. ما امروزه بیش‌تر از نفت به نیمه هادی‌ها وابسته هستیم.

من از منتقدان بانک‌های مرکزی و سیاستگذاری‌ای پولی آن بانک‌ها هستم. بانک‌های مرکزی جهان نفرین شده‌اند چرا که از طریق سیاستگذاری با تعیین نرخ‌های بالای بهره با تورم مبارزه می‌کنند و باعث فرود سختی برای اقتصاد واقعی و بازار‌های مالی می‌شوند و یا صرفا نظاره‌گر هستند و نرخ‌های بهره را افزایش نمی‌دهند و تورم به طور مداوم افزایش می‌یابد.

شاید افزایش نرخ تورم برای بدهی‌ها مفید به نظر برسد، اما بدهی‌های تازه را نیز گران‌تر می‌سازد. زیرا زمانی که تورم افزایش می‌یابد وام دهندگان نرخ‌های بهره بیش‌تری را دریافت می‌کنند. برای مثال، اگر تورم از ۲ به ۶ درصد برسد نرخ اوراق قرضه دولت ایالات متحده باید از ۴ به ۸ درصد افزایش یابد تا به همان بازده ادامه دهد و هزینه‌های استقراض خصوصی برای وام مسکن و وام‌های تجاری حتی بالاتر خواهد بود.

این وضعیت هزینه استقراض را برای شرکت‌ها بسیار گران‌تر می‌کند، زیرا آنان باید نرخ‌های بهره بسیار بالاتری را نسبت به اوراق قرضه دولتی که امن تلقی می‌شوند ارائه دهند. ما در حال حاضر به قدری بدهی داریم که چنین رخدادی می‌تواند منجر به فروپاشی کلی اقتصادی، مالی و پولی شود. ما در مورد تورم فوق العاده مانند دوره جمهوری وایمار صحبت نمی‌کنیم بلکه صرفا درباره نرخ تورمی تک رقمی سخن می‌گوییم.

ما باید همزمان نگران همه چیز باشیم، زیرا تمام این تهدیدات بزرگ به یکدیگر مرتبط هستند. برای مثال، در حال حاضر هیچ راهی به منظور کاهش قابل توجه انتشار گاز دی اکسید کربن بدون کوچک شدن اقتصاد وجود ندارد. اگرچه سال ۲۰۲۰ میلادی بدترین رکود در ۶۰ سال گذشته بود انتشار گاز‌های گلخانه‌ای تنها ۹ درصد کاهش یافت. با این وجود، بدون رشد اقتصادی نمی‌توانیم مشکل بدهی را حل کنیم. بنابراین، ما باید راه‌هایی برای رشد بدون انتشار دی اکسید کربن پیدا کنیم.

به دلیل وجود این حجم از بحران‌های موازی درباره شانس بقای دموکراسی در برابر نظام‌های اقتدارگرایی مانند چین و روسیه نگران هستم. دموکراسی‌ها زمانی شکننده هستند که شوک‌های بزرگی وجود داشته باشند. همواره یک آدم وجود دارد که می‌گوید «من کشور را نجات می‌دهم» و همه چیز را گردن خارجی‌ها می‌اندازد. این دقیقا همان کاری است که پوتین با اوکراین انجام داد. اردوغان می‌تواند سال آینده همین کار را با یونان انجام دهد و سعی کند بحران ایجاد کند، زیرا در غیر این صورت ممکن است در انتخابات متحمل شکست شود.

اگر دونالد ترامپ دوباره نامزد شده و در انتخابات با شکست مواجه شود می‌تواند آشکار از برتری طلبان سفید پوست بخواهد که بار دیگر به ساختمان کنگره حمله کنند. در آلمان می‌توانیم شاهد خشونت و در امریکا می‌توانیم شاهد یک جنگ داخلی واقعی باشیم. در حال حاضر اوضاع نسبتا خوب به نظر می‌رسد. با این وجود، اگر اوضاع از نظر اقتصادی خراب شود و رای دهندگان بیش‌تری به اپوزیسیون راستگرا رای دهند باید پرسید چه رخ خواهد داد؟ ما باید از زندگی لذت ببریم، اما برای نجات جهان نیز باید تلاش کنیم.

برای مثال، من همزمان از ۲۰ نفر برای شام شبات (مراسم یهودیان) با موسیقی زنده دعوت می‌کنم. در آن مراسم یک پرسش جدی مطرح می‌کنم که همگان باید به آن پاسخ دهند. به طور کلی گفتگو‌هایی عمیق در مورد زندگی و جهان و نه سخنان مهمل و بیهوده.

ردپای انتشار کربن بسیار بزرگ است. بخش قابل توجهی از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای به تنهایی از دامپروری ناشی می‌شود. به همین دلیل من یک حشره خوار شدم و گوشت از جمله مرغ را کنار گذاشتم. بسیاری می‌گویند من سه چهارم سال را در جاده‌ها و در سفر به سر می‌برم. من هنوز نیز بی‌وقفه سفر می‌کنم، اما در طول پاندمی کرونا در نیویورک ماندم و برخلاف بسیاری دیگر به میامی فرار نکردم.

در اینجا ماندن و تظاهرات حمایت از حقوق و جان سیاه پوستان را دیدم. داوطلب شدم تا به بی‌خانمان‌ها کمک کنم. من هر روز استیصال بسیاری از دوستان هنرمند را می‌دیدم که شغل و درآمد خود را از دست می‌دادند و نمی‌توانستند اجاره خانه خود را بپردازند.

حتی اگر طوفان دیگری مانند سندی در نیویورک رخ دهد که می‌تواند منجر به خشونت و هرج و مرج شود من در نیویورک خواهم ماند. ما باید با دنیا همان طور که هست روبرو شویم. حتی اگر یک رویارویی هسته‌ای وجود داشته باشد. زیرا در آن صورت اولین بمب بر روی نیویورک و بمب بعدی روی مسکو خواهد افتاد.

منبع: فرارو

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها