رابطه پیچیده ایران و افغانستان/ آیا جمهوری اسلامی به طالبان باج میدهد؟
رابطه جمهوری اسلامی و طالبان به معنای واقعی کلمه سرشار از فراز و نشیب بوده است. گروه خشنی که یک زمان دشمن درجه یک ایران به حساب میآمد، امروز با صفاتی نظیر «جنبش اصیل منطقه» و «واقعیت افغانستان» و «واقعیت موجود» و ... توجیه میشود. سوال اینجاست که چرا جریانی در ایران، طالبان را تهدید نمیدانند؟
رویداد۲۴ نوشت: در درگیری که ظهر شنبه در مرز مشترک سیستان و بلوچستان ایران و ولایت نیمروز افغانستان رخ داد، دو تن از سربازان وظیفه ایران به دست نیروهای طالبان به شهادت رسیدند. این تنها درگیری مرگبار ایران و طالبان در روزهای اخیر هم نبوده است. هفته گذشته فرمانده پاسگاه ساسولی در مرز بین ایران و افغانستان هم به دست طالبان به شهادت رسیده، اما در مورد خبر شهادت او دروغ گفتهاند.
۲۶ اردیبهشت ماه خبرگزاریهای دولتی و حاکمیتی از جمله صداوسیما خبر شهادت قربانعلی پیری فرمانده پاسگاه ساسولی هنگ مرزی زابل را منتشر کردند و مدعی شدند او در یک درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت رسیده است. بعد از درگیری روز شنبه، خبرگزاری ایرنا پایگاه خبری دولت ناگهان دست به افشاگری زد و نوشت «هفته گذشته فرمانده پاسگاه مرزی ساسولی نیز در اثر تیراندازی طالبان به شهادت رسیده است.»
خبرسازی درباره حملات به مرزهای ایران را باید در قالب مناسبات پیچیده جمهوری اسلامی با طالبان تحلیل کرد. محمود احمدینژاد رئیسجمهور اسبق ایران و عضو کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام مرداد ۱۴۰۰ در اظهارنظری گفته بود طالبان برای عدهای در نهاد امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بطور معکوس دارای اهمیت است.
سیر تاریخی رابطه پیچیده جمهوری اسلامی ایران با طالبان و رویکرد اخیر حاکمیت در قبال این گروه نشان میدهد اظهارنظر احمدینژاد درست است و عدهای در جمهوری اسلامی، طالبان را تهدید قلمداد نمیکنند.
حمایت از احمدشاه مسعود برای نابودی طالبان
بیست و پنج سال پیش، طالبان یازده دیپلمات و یک خبرنگار ایران را در کنسولگری جمهوری اسلامی در مزارشریف به شهادت رساند و همین اتفاق جرقه جنگ بین ایران و طالبان را زد. ایران حامی جنبش ضد طالبان به رهبری احمدشاه مسعود در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ بود. چندین دهه، تهران حامی هزارههای شیعه افغانستان بوده است. گروه اقلیتی که مورد نفرت طالبانند و چه به لحاظ سیاسی، چه اقتصادی و چه امنیتی همواره تحت فشار و خشونت طالبان در دهههای گذشته بودهاند.
بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افعانستان، ایران یکی از معدود همکاریهای امنیتیش را با آمریکا کلید زد. «رایان کراکر» دیپلمات بلندپایه آمریکایی و سفیر پیشین این کشور در عراق، یک هفته پس از حملات یازده سپتامبر برای مذاکره با دیپلماتهای ایرانی راهی ژنو میشود، فرستادگانی که به گفته کراکر مستقیم به «حاج قاسم» جواب پس میدادند.
کراکر روایت میکند که در مقطعی از گفتگوها، مذاکرهکننده ارشد ایرانی نقشهای حاوی آرایش و محل استقرار نیروهای طالبان را به کراکر نشان میدهد و میگوید: «به نظر ما بهتر است اول اینجا را بزنید، و بعد هم اینجا و اینجا. دلیلش هم اینجاست.» کراکر میپرسد که آیا میتواند از این اطلاعات یادداشت بردارد، و مذاکرهکننده ایرانی جواب میدهد: «میتوانی نقشه را با خودت ببری». آمریکاییها هم در مقابل، محل اختفای یکی از همدستان القاعده در مشهد را به طرف ایرانی اطلاع میدهند. دیپلمات ایرانی به کراکر میگوید: «حاج قاسم از همکاریمان خیلی راضی است.»
سخنرانی جرج بوش و تغییر رویه ایران
روند همکاریهای نزدیک میان ایران و آمریکا در افغانستان که از طریق سپاه قدس انجام میشد، در ماههای نخست پس از سقوط طالبان هم ادامه پیدا کرد. اما سخنرانی جرج بوش در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ که در آن از ایران در کنار عراق و کرهشمالی به عنوان جزیی از «محور شرارت» نام برد، همه چیز را زیر و رو میکند.
به تازگی فایلی صوتی از احمدشاه مسعود فرمانده ائتلاف ضد طالبان منتشر شده است که در آن از جمهوری اسلامی با صفاتی، چون «ضعیف، منافق و دو دل» یاد میکرد. احمدشاه مسعود که از اعضای برجسته حزب جمعیت اسلامی افغانستان بود در این فایل صوتی میگوید یکی از نقاط ضعف حزب، «نداشتن دوست و متحدی محکم» در سطح بینالمللی است.
او با اشاره به این انزوا، از جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها کشور دوست برای این حزب یاد میکند، اما بلافاصله میگوید: «آن هم بسیار ضعیف و منافق و دو دل است؛ [چراکه] دولت ایران گاهی آری میگوید و گاهی نه.» هر چند زمان دقیق ضبط این فایل صوتی معلوم نیست، اما به نظر میرسد این فایل در جریان سالهای مقاومت علیه رژیم اول طالبان در بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ ضبط شده باشد.
بعد از سخنرانی جرج بوش، ایران ناگهان رویکردش را در قبال طالبان عوض کرد و به طالبان به عنوان ابزار موثری برای مقابله با نفوذ آمریکا بر مرزهای مشترک ایران و افغانستان نگاه کرد. دولت اشرف غنی و کرزای همواره مدعی بودند ایران به نیروهای طالبان تجهیزات نظامی میدهد تا آمریکا را تحت فشار قرار دهد، اما این تجهیزات به اندازهای نباید میبودند که اقدامات انتقام جویانه آمریکا را بر بیانگیزند.
سال ۱۳۹۵ فرمانداران استانهای جنوبی و غربی افغانستان مدعی شدند که ایران از روابط نزدیک با طالبان افغانستان برای هدف قرار دادن پروژههای برق و آب استفاده میکند. «حیاتالله حیات» والی جنوب استان هلمند در آن سال با استناد به گزارشهای محرمانه استخبارات افغانستان مدعی شده بود که ایران از طالبان میخواهد برخی از سدهای افغانستان را از کار بیندازد تا تهران بتواند سهم بیشتری از آب رودخانه هیرمند به دست آورد.
سال ۲۰۱۶ «ملا اختر منصور» رهبر طالبان در حالی که از یک سفر محرمانه در ایران به سمت پاکستان در حرکت بود، توسط پهپادهای آمریکایی مورد هدف قرار گرفت و کشته شد. مرگ منصور پرده از یک رابطه نزدیک و مخفیانه میان تهران و طالبان برداشت.
بازی ایران با افغانستان پشت دست روسیه و چین
سال ۲۰۱۷ واشنگتنپست گزارشی منتشر کرد و در آن از رابطه ایران و روسیه با طالبان با هدف تضعیف دولتهای مورد حمایت غرب در افغانستان خبر داد. در همین گزارش از تلاشهای روسیه برای مشروعیت بخشی عمومی به طالبان پردهبرداری شد. «ژنرال جان نیکلسون» فرمانده ارشد نیروهای آمریکا در افغانستان اعلام کرد ایران و روسیه در تلاش برای حمایت از طالبان هستند و روسیه در یک سال گذشته در این مسیر تلاشهای زیادی کرده است. او وجود مذاکراتی محرمانه میان ایران، روسیه و طالبان را افشا کرد و گفت ما میدانیم که بین این سه رابطهای وجود دارد. ایران مرزهای طولانی با افغانستان دارد و در غرب افغانستان از طالبان حمایت میکند.
«گل احمد اعظمی» سناتور افغان از استان فراه افغانستان که یکی از استانهای مرزی ایران و افغانستان است، گزارش مفصلی خطاب به مقامات اطلاعاتی افغانستان نوشت و در آن از انتقال سلاح از ایران برای فرماندهان طالبان خبر داد. استاندار هلمند هم فهرستی از سلاحهایی که از ایران و روسیه به دست طالبان رسیده بود منتشر کرد. این فهرست شامل اقلامی نظیر مین، تفنگهای تک تیرانداز، نارنجکهای راکتی و گلولههای خمپاره ۸۲ میلی متری بود.
به ادعای والی هلمند، ایران مستشار نظامی هم برای کمک به طالبان اعزام میکرده است. هم ایران و هم روسیه در آن سال رابطه با طالبان را تکذیب کردند، اما تحولات بعدی نشان داد این رابطه چقدر جدی بوده است.
دوران جدید روابط ایران و افغانستان
بهمن ۱۳۹۹، شش ماه قبل از تصرف کابل توسط طالبان، تهران میزبان «ملاعبدالغنی برادر» معاون سیاسی طالبان و هیات همراهش بود. پیش از این دیدار رسمی هم بارها خبر سفرهای محرمانه هیاتهای طالبان به تهران در جریان مذاکرات صلح بینالافغانی در دوحه منتشر شده بود.
در خلال پیشرویهای طالبان در افغانستان، جنبش ضد طالبان در پنجشیر به رهبری «احمد مسعود» پسر احمدشاه مسعود شکل گرفت. افکار عمومی ایران و برخی مسئولان انتظار داشت جمهوری اسلامی از این جنبش علیه طالبان حمایت کند، اما نتیجه جلسه غیرعلنی فرمانده سپاه قدس با نمایندگان مجلس نشان داد ایران قرار نیست از احمد مسعود حمایت کند.
بعد از این نشست علی علیزاده دبیر کمیسیون امنیت ملی مجلس به سایت خبری مشرق، متعلق به سپاه گفت «پسر مسعود را تحریک کردهاند» و «طالبان ضمانت داده است.» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس بعد از نشست با سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس اعلام کرد «گروه طالبان به جمهوری اسلامی ایران وعدههایی داده است؛ ازجمله آنکه به شیعیان تعرضی نداشته باشد؛ ظلمی به گروهی نکند و از همه مهمتر که آنها دائم میگویند ما تغییر کردهایم و اصلاحشدهایم.»
رسانههای دست راستی ایران در آن زمان گزارشهای متعددی از ارتباط احمد مسعود با برخی چهرههای اطلاعاتی غربی منتشر کردند و او را دستنشانده غرب معرفی میکردند. این رویکرد ایران در ابتدا واقعگرایانه به نظر میرسید. حسن کاظمی قمی نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، طالبان را واقعیت موجود در منطقه خواند، سعید خطیبزاده سخنگوی وقت وزارت خارجه طالبان را بخشی از واقعیت افغانستان نامید و احمد نادری نماینده مجلس لقب «جنبش اصیل منطقه» را به این گروه داد.
اگرچه تنها سه کشور پاکستان، عربستان و امارات به طور رسمی حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت شناختهاند، اما ایران در کنار روسیه و چین جزو معدود کشورهایی است که سفارت افغانستان را در اختیار دیپلماتهای طالبان قرار داده است.
در طول یک دهه گذشته جمهوری اسلامی تلاش عجیبی برای تغییر برند طالبان کرده است. در این مدت توصیهنامههای مکرر شورای عالی امنیت ملی و وزارت ارشاد، از رسانهها درخواست کردهاند که از طالبان به عنوان یک «گروه تروریستی» یاد نشود. از سوی دیگر بارها اخبار منفی در مورد طالبان توسط حاکمیت سانسور شده است؛ از خبر دورغین باز کردن دریچههای سد کمالخان توسط طالبان و جاری شدن آب هیرمند به سوی ایران گرفته تا لاپوشانی خبر شهادت فرمانده پاسگاه مرزی ایران توسط نیروهای طالبان.
با وجود آغاز درگیریها بین ایران و طالبان هم بر سر حقابه ایران از رود هیرمند و هم درگیری نظامی در مرز، نشانهای دال بر تغییر این رویکرد پیچیده ایران وجود ندارد. سیدرسول موسوی دستیار وزیر و مدیرکل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه در توییتر خود درگیری با طالبان را «ادامه توطئه استعمارگران» خوانده است.
روزنامه جام جم، چاپ یکشنبه هیچ خبری از درگیری مرگبار نیروهای طالبان با سربازان ایران در مرز منتشر نکرده است. روزنامه کیهان به سردبیری حسین شریعتمداری تنها تیتر بسیار کوچکی از ستون خود را به این خبر اختصاص داد که تنها به مقوله شهادت «یک مرزبان در درگیری مسلحانه با طالبان» اشاره کرده بود. روزنامه همشهری متعلق به شهرداری هم در گزارش کوتاهی رسانهها را به بزرگنمایی واقعه متهم کرده و مدعی شده «پس از وقوع درگیریها تماسی از سوی سفارت ایران در افغانستان با وزارت دفاع طالبان گرفته شد و ماجرا فیصله یافت و آتش تمام شد.»
در حالی که به اذعان وزیر خارجه ایران، طالبان اجازه ورود کارشناسان ایرانی برای وضعیت سدهای رود هیرمند را نمیدهد، رسانههای نزدیک به سپاه از اعزام هیات حقیقت یاب مشترک ایران و طالبان به مناطق مرزی برای روشن شدن ابعاد ماجرا خبر دادهاند.
دیدگاه تان را بنویسید