کد خبر: 683828
تاریخ انتشار :

شب پنجم محرم متعلق به کیست؟

در روز عاشورا، امام حسین پس از اقامه نماز صبح، یاران خود را سازماندهی نمود و زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست سپاه برگزید، که نشان از لیاقت و شایستگی نظامی او داشت.

شب پنجم محرم متعلق به کیست؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

رویداد۲۴ نوشت: نام‌گذاری شب‌های دهه محرم به صورت تعینی و به مرور زمان انجام گرفته است. این کار به پاس‌داشت حماسه‌سازان واقعه کربلا و از سوی ذاکران اهل بیت (ع)، به تقلید از شب‌های خاصی چون تاسوعا و عاشورا صورت گرفته است.

شب پنجم محرم مانند شب چهارم، میان چند شهید کربلا مشترک است و به‌نام زهیر بن ‌قین و عبدالله ‌بن ‌حسن، نام‌گذاری شده است. البته روضه حبیب ‌بن ‌مظاهر نیز به این شب منسوب است.

زهیر بن ‌قین کیست؟

«زُهَیربن‌قین»، از بزرگان قبیله بجیله بود که در کوفه می‌زیست. او ابتدا طرفدار عثمان بود، تا این‌که در سال ۶۰ هجری قمری، در راه بازگشت از مکه، هم‌زمان با کاروان امام حسین (ع) در «زرود» توقف کردند.

امام فردی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. او ابتدا درخواست امام را نپذیرفت، اما بعد به توصیه همسرش، خدمت امام رسید. این دیدار مسیر زندگی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، دستور داد تا خیمه او را به کنار خیمه امام  منتقل کنند و با همسرش وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه حسین‌بن‌علی هستم. تو با برادرت نزد خانواده‌ات برگرد.»

در روز عاشورا، امام حسین پس از اقامه نماز صبح، یاران خود را سازماندهی نمود و زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست سپاه برگزید، که نشان از لیاقت و شایستگی نظامی وی داشت.

به گزارش رویداد۲۴ در روز واقعه وقتی دو سپاه رودرروی یکدیگر قرار گرفتند، ابتدا امام حسین طی خطابه‌ای سپاهیان دشمن را نصیحت نمود، سپس زهیر به  نصیحت آنان پرداخت، اما فایده‌ای نداشت و پیکار شروع شد.

از صحنه‌های یادکردنی پیکار زهیر در روز عاشورا، زمانی است که شمر و تعدادی از دشمنان به خیمه‌های امام حسین حمله کردند و قصد آتش زدن خیمه‌ها را داشتند، در این زمان زهیر به کمک ده نفر دیگر از یاران امام به مقابله آن‌ها شتافته و آنان را از خیمه‌ها دور کردند.

پس از آن در ظهر عاشورا، زهیر و سعیدبن‌عبدالله حنفی جان خود را سپر کردند، تا امام حسین همراه جمعی از یارانش، نماز خوف به جای آوردند.

در نبرد آخر، زهیر پس از پیکار‌های کم‌نظیر و کشتن تعدادی از سپاه دشمن، سرانجام به وسیله «کثیربن‌عبدالله شعبی» و «مهاجربن‌اوس» به شهادت رسید.

عبدالله ‌بن ‌حسن کیست؟

«عبدالله‌بن‌حسن‌بن‌علی»، فرزند امام حسن مجتبی (ع)، نوجوان ۱۱ ساله‌ای بود که در شمار آخرین شهیدانی است که در ظهر عاشورا و پیش از شهادت امام حسین به شهادت رسید.

او وقتی دید امام حسین بر زمین افتاده و در محاصره دشمن است، در دفاع از عموی بزرگوارش به سوی میدان شتافت؛ امام حسین با دیدن او به زینب (س) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» حضرت زینب سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمه بازگرداند، اما او مقاومت کرد و بازنگشت و خود را به امام رساند؛ در این هنگام یکی از سپاهیان دشمن به نام «بحربن‌کعب» به سوی امام حسین آمد و قصد کشتن امام را داشت که آن کودک مانع شد و شمشیر دشمن بر دستش فرود آمد و دستش از بدن جدا شد. در همین هنگام «حرمله بن کاهل اسدی» گلوی عبدالله را هدف قرار داد و او را به شهادت رساند.

امام حسین پس از شهادت جانسوز پسر برادرش، او را در آغوش گرفت و گفت: «خدایا، اگر این بندگان ستمکار را تاکنون از نعمت‌هایت بهره‌مند کرده‌ای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.»

حبیب ‌بن ‌مظاهر کیست؟

شب پنجم محرم متعلق به کیست؟

«حبیب بن‌مظاهر»، از یاران امام علی و امام حسین بود.

صبح روز عاشورا هنگامی که امام حسین سپاه خود را سازماندهی می‌کرد، جناح راست را به زهیر و جناح چپ را به حبیب و قلب سپاه  را به برادرش حضرت ابوالفضل سپرد.

حبیب در ظهر عاشورا وارد میدان نبرد شد و در پیکاری سخت جان ۶۲ نفر از دشمنان را گرفت.

سرانجام مردی از بنی تمیم با نیزه به حبیب حمله کرد و او را بر زمین انداخت، حبیب خواست که از جای برخیزد، ولی «حصین بن تمیم» از راه رسید و با ضربه شمشیر، وی را بر زمین انداخت، سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک حبیب را از تن جدا کرد.

حصین بن تمیم با آن مرد تمیمی درباره این که کدام یک حبیب را به شهادت رسانده است مشاجره نمود. حصین به او گفت: «در کشتن او با تو شریکم، سر او را به من بده که به گردن اسبم بیاویزم تا مردم ببینند و بدانند که من در کشتن او با تو شریکم، آن‌گاه آن را بگیر و نزد عبیدالله بن زیاد ببر.»، اما او ابتدا نپذیرفت، و بعد با پادرمیانی افراد قبیله، سر حبیب را به حصین داد. او سر را به گردن اسبش آویخت و در میان لشکر دوری زد و بعد آن را به مرد تمیمی پس داد. سپس آن مرد سر مبارک حبیب را به گردن اسب خود آویزان کرد و آن را نزد ابن زیاد به کوفه برد.

در وصف حالت حبیب‌‌بن‌مظاهر آمده است که او هر چه به لحظه شهادتش نزدیک‌تر می‌شد، چهره‌اش بشاش‌تر می‌شد و با یارانش بیشتر مزاح می‌کرد، طوری‌که آنان را تعجب کرده بود.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها