سیاستبازی خاتمی؛ با دستانی زیر میز و دستانی روی میز
خاتمی به نظام ظلم میکند؛ او از یک سو مردم را علیه نظام و انتخابات تحریک میکند و از سوی دیگر با همه چهرههای اصلاحطلب و حتی برخی اصولگرایان درباره انتخابات سخن میگوید.
فردا نوشت: سخنان اخیر سید محمد خاتمی برای بسیاری عجیب بود زیرا او به نوعی همگام جریاناتی شده است که در خفا طرح عبور از نظام را پیش میبرند؛ نیروهایی که آشکارا میگویند باید قانون اساسی تازهای نوشت یا اصل انتخابات در جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرند. حتی فراتر از اینها، افرادی که اصل ولایت فقیه را زیر سوال میبرند اما در همه این احوال ژست اصلاحطلبی به خود میگیرند تا ابعاد براندازی بر آنها حاکم نشود.
حالا خاتمی که تا پیش از این چهرهای نسبتا میانهرو میان اصلاحطلبان بود؛ در قامت یک فرد رادیکال علیه همه چیز و همهکس سخن میگوید اما برای فرار از قضاوتهای متفاوت ادعا میکند که جمهوری اسلامی را رد نمیکند.
خاتمی در سخنان تازه خود سعی کرده که مردم را از انتخابات مأیوس و نسبت به نهادهای جمهوری اسلامی از جمله شورای نگهبان بدبین کند؛ همچنین نگاه مردم نسبت به آینده نظام را تیره و تار کند.
او نظام را متهم میکند که شیوه انسدادگرایانهای در پیش گرفته است و اصل عدالت را رعایت نمیکند. او میگوید شرکت در انتخابات مانند شناکردن فردی دستوپا بسته است. خاتمی به نوعی همان حرفهایی را تکرار میکند که همواره از فردی مانند مصطفی تاجزاده میشنیدیم.
اصلاحطلبان رادیکال در سالهای اخیر کوشیدهاند تا با زیرسوال بردن اصل انتخابات به نوعی از فعالیتهای مرسوم و اصولی سیاسی عبور کنند. در برابر این طیف نیروهای میانهروی اصلاحات حضور داشتند که میگفتند جریان اصلاحات نباید با کنارگذاشتن انتخابات به سمت اپوزیسیون حرکت کند. در این سالها خاتمی در دسته میانهروها قلمداد میشد اما حالا میبینیم که امثال تاجزاده، حجاریان و حزب اتحاد ملت او را به سمت خود کشاندهاند.
اما همه ماجرا این نیست. حتی همان اصلاحطلبان رادیکال هم که دیگر خاتمی را باید جزو آنها بدانیم، نگاهی به انتخابات دارند. آنها از یک سو مردم را ناامید میکنند تا بگویند تنها نیروهای نجاتبخش خود ما هستیم و از سوی دیگر میخواهند از نظام امتیاز بگیرند تا نیروهای رادیکال خود را وارد انتخابات کنند. در واقع آنها در اتاقهای دربسته تصمیمگیریهایشان میخواهند وارد انتخابات شوند اما با سیاست نفی انتخابات در صورت شکست راه توجیه را برای خود باز میگذارند که حکومت اجازه نداد که وارد انتخابات شویم. در واقع اصلاحطلبان با یک سیاست دوگانه و البته سودجویانه با انتخابات مواجه میشوند که حالا خاتمی هم برای بسط این سیاست به میدان وارد شده است. حتی شنیدهها حاکی از آن است که حضور اصلاحطلبان در پیشثبتنام انتخابات با هماهنگی کامل خاتمی رخ داده است.
خاتمی به نوعی به نظام ظلم میکند. او از یک سو مردم را علیه نظام و انتخابات تحریک میکند و از سوی دیگر با همه چهرههای اصلاحطلب و حتی برخی اصولگرایان درباره انتخابات سخن میگوید. او میخواهد با تندروی از نظام امتیاز بگیرد تا بتواند نیروهای دلخواهش را روانه انتخابات کند؛ سیاستی ماکیاولیستی که برایش هدف هر نوع وسیلهای را توجیه میکند. شاهد آنکه او در عین حال که چنین سخنان تندی را بر زبان میآورد اما حتی با چهرههای راست میانه هم جلسه میگذارد و اگر صداقت در رفتار و گفتار دارد یا رسما این جلسات را تأیید کند یا تکذیب.
اکنون اما دیگر حنای خاتمی رنگی ندارد؛ اویی که روزگاری شعار اخلاق سیاسی میداد، به طور کامل در ورطه بیاخلاقی سیاسی گام برمیدارد. البته همه اینها را پیشتر مردم به طور کامل درک کرده بودند؛ از آن زمانی که در فضای مجازی از علیه او سوی مردم هشتگ زده میشد تا امروز که هیچ یک از طبقات اجتماعی برای حرفهای او اهمیتی قائل نیستند و از سیمای واقعی خاتمی حمایت نمیکنند.
دیدگاه تان را بنویسید