ایران، سرِ پیری
در حال حاضر تقریبا 10 درصد جمعیت ایران سالمند هستند اما با تداوم وضع فعلی، تا سه دهه آینده، 30 درصد جمعیت در بازه سالمندی بالای 60 سال قرار خواهند گرفت که منجر به بحران پیری جمعیت در کشور خواهد شد.
بر اساس آخرین برآوردهای مرکز آمار ایران، ۹ میلیون و ۵۲۱ هزار سالمند در کشور زندگی می کنند که ۵میلیون و ۸۹۷ هزار نفر آن ها در سنین بین ۶۰ تا ۷۰ سال، ۲میلیون و ۶۵۸ هزار نفر در سنین بین ۷۰ تا ۸۰ سال و ۹۶۶ هزار نفر از سالمندان کشور نیز در سنین بالاتر از ۸۰ سال قرار دارند. جمعیت سالمندان (افراد بالای ۶۵ سال) در ایران، با توجه به نرخ رشد سریع آن به شدت در حال افزایش است و میتوان گفت نرخ رشد و میزان جمعیت سالمند ایران از بسیاری کشورها بیشتر است. همین واقعیت به ما گوشزد می کند که باید از الان برای تأمین نیازهای آنها اقدامات لازم را انجام داد.
برآوردهای اماری نشان می دهد در صورت تداوم روند فعلی، جمعیت ایران در80 سال آینده با کاهش 50 میلیون نفری به 31 میلیون نفرخواهد رسید که تقریبا ۵۰ درصد آنها دارای سنی بالای 60 سال خواهند بود. در صورت تغییر هرم سنی به نفع سالمندی، ضمن کاهش پویایی جامعه،توازن اجتماعی به سمت مصرف و هزینه بیشتر که بخش عمده ای از آن مربوط به مخارج سنگین درمانی و نگهداری است تغییر خواهد کرد.
بررسیهای جمعیتی سازمان ملل متحد نشان میدهد که جمعیت جهان به طور کلی رو به سالمندی میرود و این روند در آینده سریعتر از قبل خواهد بود. نسبت جمعیت سالمند جهان (۶۵ ساله و بیشتر) در سال ۲۰۲۰، برابر ۹٫۳ درصد بود. با فرض ثبات باروری در مقدار کنونی خود، در سال ۲۰۵۰ میزان جمعیت سالمند جهان، بیش از دو برابر می شود و به مقدار ۲۲٫۸ درصد خواهد رسید.
مرجان مسعودی، کارشناس ارشد روانشناسی در خصوص علل و چالشهای کاهش موالید میگوید: «کاهش جمعیت خطراتی از جمله تغییر نظامهای تربیتی و مفاهیم اخلاقی، کاهش نشاط اجتماعی و اقتصادی، کاهش اقتدار سیاسی و تغییر در ترکیبهای مذهبی را به همراه دارد. به همین دلیل باید برای رفع چالشی به نام کاهش جمعیت برنامهریزیهای دقیقی داشته باشیم.» او در خصوص پیامدهای کاهش جمعیت، ادامه میدهد: «شکافهای نسلی در اثر بهم خوردن توازن جمعیت نسلها، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان، کاهش تابآوری والدین و فرزندان، و کاهش تحکیم بنیان خانواده نیز از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی کاهش و پیری جمعیت است که به وفور در جامعه مشاهده میشود.»
این کارشناس با بیان این که کشورهای در حال توسعه مانند ایران، تلاش می کنند کاهش جمعیتی خود را به روشهای گوناگون جبران کنند، خاطرنشان کرد: «جمعیت برای کشورهای در حال توسعه یک نقطه قوت است و اگر این کشورها سرمایه انسانی نداشته باشند از مسیر توسعه عقب میمانند. کاهش جمعیت در این کشورها به منزله بازگشت به عقب است.»
مسعودی با توضیح این که پیشبینی میشود جمعیت سالمند کشور به سه تا چهار برابر افزایش یابد، تصریح میکند: «قطعاً افرادی که به سمت سالمندی حرکت میکنند دچار بیماریهای مزمن، ناتوانی جسمی، حرکتی و مشکلات فراوانی میشوند و با وجود تمام هشدارها برای سالمندی جمعیت، در آیندهای نه چندان دور، زوجین در ایران بهعلت نبود اطمینان از برنامهریزی صحیح برای آینده و نبود ثبات اقتصادی و فقدان اطمینان خاطر روانی از آینده فرزندان از فرزندآوری امتناع میکنند. این موضوع یک زنگ خطر جدی در کشور محسوب میشود، زیرا اگر چارهای برای کاهش جمعیت در کشور اندیشیده نشود، در آینده با مشکلات بسیاری روبرو خواهیم شد.»
کاهش موالید و بی رغبتی به فرزندآوری در میان زوج های جوان، البته ریشه در دلایل اقتصادی و اجتماعی دارد و نقش تنگناهای معیشتی در این عارضه را به هیچ وجه نمی توان انکار کرد. اما به نظر می رسد در کنار این عامل بسیار مهم باید تغییراتی را که در سبک زندگی ایرانیان پدید آمده هم در نظر گرفت. بخش قابل توجه این تحولات، حاصل فراگیر شدن الگوی زیستی جهان مدرن است که الزاما با اقتضائات فرهنگی و تمدنی تمام مناطق جهان از جمله ایران، سازگار نیست. به نظر می رسد مسئولان کشور باید به موازات تلاش برای تسهیل شرایط زندگی و رفع تنگناهای اقتصادی و معیشتی، در اصلاح و تصحیح انگاره های تربیتی و فرهنگی نیز بکوشند و سبک زندگی مناسب برای ایرانیان امروز را طراحی و ترویج کنند.
دیدگاه تان را بنویسید