وقت ایستادگی پای تصمیمات رهبری است
علی ربیعی در یادداشتی با اشاره به موقعیت حساسی که بعد از ترور سیدحسن نصرالله در منطقه ایجاد شده، نوشته که ایران باید اولا وفاق ملی داشته باشد و دوما روی تصمیمات رهبری تمرکز کند.
رویداد 24| علی ربیعی سعی کرده با در نظر گرفتن اثر ترور سیدحسن نصراالله بر منطقه و تحولات آتی، به این سوال پاسخ دهد که ایران باید چه کند؟ او نوشته: رژیم اسراییل که سالهاست در تلاش است پای ایران را به جنگی یک طرفه با قدرتهای جهانی بکشاند، ما را در شرایط ویژهای قرار داده است. چه آنکه رهبران آن رژیم غیرانسانی میدانند که صلح و آرامش در ایران و با ایران، برای اسراییل راهی جز انزوا باقی نمیگذارد. یادمان هست رژیم اسراییل چنان به دنبال عدم موفقیت توافق هستهای ایران بود که حتی حضور موفق ایران در صلح منطقه را تهدیدی برای خود میدانست و در این چند سال نیز با اقدامات سیاه خود، درصدد گشودن درهایی از جهنم ناامنی در منطقه است. زرسالاران و نفتسالاران امریکایی نیز در پیوستگی با صهیونیستها، خواهان این اتفاق هستند. در این موقعیت چه باید کرد؟ کدام روش به نفع ایران و عزت این مرزوبوم است؟ در این زمینه اظهارنظرهای زیادی را شاهدیم. من قصد ورود به بهترین اقدام محتمل را ندارم، اما نیک میدانم ما نیازمند یک اجماع و شکیبایی ملی هستیم. به اعتقاد من، ایران نیازمند دو عمل برای عبور از این بحرانهاست. نخست آنکه با اتکا به وفاق باید یک انسجام درونی را در کشور دنبال کرد. در جامعه باید وفاقی بزرگ صورت گیرد، به نحوی که هر تصمیمی پشتوانهای قوی و همگانی داشته باشد. در دولت جدید با نظریه وفاق، نخبگان جامعه میتوانند این مسیر را هموار کنند. وفاق بزرگ، بزرگترین بازدارندگی ماست. اقدام دوم، ایستادن همه در پای تصمیمی است که با محوریت رهبری اتخاذ میشود. متاسفانه در رسانه رسمی یا افرادی که مسوولیتی در قبال کشور و جامعه برای خود نمیبینند با اظهارنظرهایشان، جامعه را به پراکندگی و عدم انسجام سوق میدهند. یادمان نرود که بزرگترین دشمن ما جدایی درون ملت ماست. انشقاق ملی اگر جای وفاق ملی را بگیرد کوچکترین خطرات و حقیرترین دشمنان، بزرگ و شکستناپذیر به نظر خواهند رسید. امروز بیش از همیشه مکلف به ایستادن در برابر هرگونه تفرقه هستیم. تفاوت داشتن در سلایق و روشها و در همان حال متحد بودن در دفاع از سرزمین و پرچم، هنری است که باید در آموختن و تمرین آن نستوه و مصمم باشیم؛ بیهیچ مصلحتاندیشی جناحی و عافیت طلبی سیاسی.
دیدگاه تان را بنویسید