کد خبر: 321075
تاریخ انتشار :

این کلاه برای سر ما گشاد نیست

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه‌نیوز، در هفته‌های گذشته، خبرهایی مبنی‌بر واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی منتشر شد که اعتراض شماری از هنرمندان را در پی داشت. هرچند وزارت ارشاد واگذاری مدیریت موزه به بنیاد را تکذیب کرد؛ بااین‌حال انتشار اخبار این واگذاری خصوصا افشای نامه‌نگاری‌های انجام‌شده در این باب، نگرانی‌ها را درباره یکی از گرانبهاترین سرمایه‌های ملی به اوج رساند. حال که آب‌ها از آسیاب افتاده و قرار است اين موزه همچنان زيرمجموعه معاونت هنري باقي بماند و خواب این «اژدهای خفته» بیش از این پریشان نشود، بحث بر سر چگونگی ادامه حیات آن است و اینکه چه باید کرد تا «میلیارد‌هادلار اموال ملت ایران» بیش از این خاک نخورد و آسیب نبیند؟ ١. بخش خصوصی می‌تواند برای سبک‌ترکردن بار موزه هنرهای معاصر وارد عمل شود و پول و سرمایه خود را خرج بقا و ارتقای آن کند. حتی شاید یگانه‌راه ساماندهی اوضاع فعلی موزه، مشارکت بخش خصوصی باشد؛ اما مشکل اینجاست که جاده خصوصی‌سازی در ایران اغلب سر از خروجی «دولت» درمی‌آورد. در یک اقتصاد بسته و محدود دولتی، بخش خصوصی هیچ‌گاه نمی‌تواند در توسعه اقتصادی نقش واقعی خود را ایفا کند. بدون وجود بستری رقابت‌ساز، مناسب و ایمن برای انتقال مالکیت‌ها از دولت به بخش خصوصی یعنی مردم، کوچک‌سازی گریز ناپذیر خواهد بود. پاگرفتن شبه‌نهادها و گروه‌های وابسته به دولت و پدیدآمدن انحصار و رانت، نتیجه طبیعی درپیش‌گرفتن چنین فرایندی است. واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی یا هر نهاد شبه‌خصوصی دیگر، از این منظر قابل‌بررسی است. بنیاد رودکی همچون سایر بنیادها و مؤسسه‌هایی که زیرمجموعه این وزارتخانه هستند، یک ساختار رسمی دولتی را ندارد و به‌نوعی شبه‌دولتی و دارای شخصیت حقوقی و مالی مستقل است، یحتمل گریزگاه‌های قانونی خود را هم دارد؛ بااین‌حال از آنجا که تجربه خصوصی‌سازی در ایران ممکن است به «آنارشیسم اقتصادی» ختم شود، باید در این واگذاری - ولو در سطح اداری- احتیاط کرد. ٢. به نظر می‌رسد بهترین راه‌حل برای خروج موزه هنرهای معاصر تهران از وضعیت کنونی، اداره آن زیر نظر هیأت‌امنایی متشکل از هنرمندان، کارشناسان، کیوریتورها (نمایشگاه‌گردانان) و مورخان برجسته هنر است. این موزه در بدو تأسیس، زیرمجموعه وزارت فرهنگ وقت نبود؛ زیر نظر هیأت‌امنایی اداره می‌شد که علاوه بر هنرمندان، شخصیت‌های حقوقی مانند وزیر فرهنگ و شهردار تهران عضو آن بودند؛ ‌اما به سیاق هیأت‌امنای موزه‌های معتبر دنیا، جای خالی کارشناسان و هنرشناسان برجسته در آن احساس می‌شود. از سوی دیگر، موزه می‌تواند هر چندوقت یک‌بار تحت زعامت یک رئیس افتخاری فعالیت کند. بخش خصوصی هم دراین‌میان می‌تواند بدون دخالت در مدیریت این مجموعه،‌ سرمایه و امکانات خود را خرج هنر و هنرمندان کند. یادمان باشد آنچه موزه هنرهای معاصر تهران را متمایز می‌کند، گنجینه‌‌ بسیار مهم آن است که یکی از ١٠ گنج هنری برتر جهان محسوب می‌شود؛ هرچند در زمان افتتاح، سومین رتبه را در جهان داشت که عواملی چون عدم خرید و به‌روزنشدن مجموعه باعث شد چند رده سقوط کند. قطعا اگر این موزه به این وضعیت راکد و ایستای فعلی پایان ندهد، کمتروکمتر به چشم خواهد آمد. ٣. از همان بدو تأسیس، غربی‌ها به‌جز آلمان‌ها، از افتتاح موزه‌های معاصر در ایران خوشحال نبودند. آنها این کلاه را برای سر ما گشاد می‌دانستند. ما اما تا به امروز جنگیده‌ایم تا بگوییم «این کلاه برای سر ما گشاد نیست».
منبع: روزنامه شرق

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها