کد خبر: 207721
تاریخ انتشار :

ایران و عربستان بعد از ملک عبدالله

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

سید حمید لاری: خبر فوت ملک عبدالله در ساعات اولیه روز جمعه سوم بهمن ماه جا به جایی قدرت را در عربستان سعودی رقم زد. ملک سلمان بن عبدالعزیز جای او را گرفت و با قرائت پیامی اعلام کرد که سیاست‌های ملک عبدالله در زمینه‌های بازار انرژی و سیاست خارجی را ادامه می‌دهد و ابقای وزرای خارجه و نفت بر سر مقام‌هایشان این حرف او را تایید کرد. با این وجود، ملک سلمان حتی منتظر خاکسپاری پادشاه پیشین نماند و با صدور شش فرمان تغییراتی در ساختار قدرت ایجاد کرد، تغییراتی که برخی آنها را در حد کودتای داخلی در عربستان ارزیابی کرد‌ه‌اند. حالا با این تغییرات مسائل زیادی در مورد سیاست‌های داخلی و خارجی ثروتمندترین کشور عربی مطرح شده که به طور مشخص، یکی از آنها مربوط می‌شود به آینده روابط این کشور با ایران.

به طور کلی، عربستان از بدو انقلاب سیاست خصمانه‌ای در قبال ایران داشت که حمایت همه جانبه از صدام حسین در طول جنگ با ایران و آن کشتار بی‌رحمان حجاج ایرانی در سال 66 از موارد آشکار این نگاه خصمانه بود. ملک عبدالله به دلیل سکته مغزی ملک فهد، پادشاه وقت، قدرت را در عمل از سال 74 در دست داشت و رابطش با ایران طی 19 سال حکومت دروان پرفراز و نشیبی داشت؛ از بهبودی روابط به دلیل سیاست تنش‌زدایی دولت‌های هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی تا سردی و خصومت در دو دولت احمدی‌نژاد. حسن روحانی که به ریاست جمهوری رسید، ملک عبدالله از روحانی و هاشمی رفسنجان برای سفر به عربستان دعوت کرد تا آن روابط خوب گذشته احیاء شود اما این اتفاق نیافتد و سرانجام پادشاه عربستان فوت کرد تا همه چیز موکول به سیاست‌های جانشین او شود.

دکتر محمد جواد ظریف قبل از این دعوتنامه کتبی برای سفر به عربستان داشت اما آن سفر هم مثل موارد روحانی و هاشمی رفسنجانی انجام نشد و فقط فوت ملک عبدالل فرصتی را برای او پیش آورد تا اجلاس داووس را نیمه‌کاره رها کند و عازم ریاض، مرکز عربستان، بشود. این حداقل کاری بود که دستگاه دیپلماسی ایران می‌توانست بکند که جبران این مدت یک سال و نیم گذشته باشد اما مسئله اصلی این است که پادشاه جدید عربستان و مقام‌های تازه چه ارزیابی از این سفر دارند و به طور کلی، هنوز همان تمایل پادشاه متوفی برای احیای بهبود روابط با ایران را دارند یا این که سیاستی متفاوت داشته و ترجیح می‌دهند به جای بهبود روابط، خصومت با ایران را ادامه بدهند.

هنوز زود است که به این مسئله پاسخ صریح و روشنی داد چرا که فرامین شش گانه ملک سلمان تغییرات قابل توجهی در مهره‌های قدرتمند این کشور ایجاد کرده و باید دید که چه متغییراتی در آینده روابط عربستان و ایران ایجاد شده‌اند. نکته روشن این است که تغییرات ملک سلمان بیش از هر چیز منجر به تضعیف طیف مرتبط با ملک عبدالله شده است. متعب بن عبدالله، پسر ملک عبدالله، و خالد التویجری، رییس دفتر ملک عبدالله، نه تنها از تمامی مقام‌هایشان عزل شده‌اند بلکه خبر از بیعت اجباری متعب با محمد بن نایف، فرزند ولیعهد اسبق، شده تا در برابر مقام جانشینی ولیعهدی او تسلیم شود و التویجری هم دستگیر شده و به مکان نامعلومی انتقاد داده شده است.

ملک سلمان محمد بن نایف یا پسر برادر تنی خود را به یک قدمی سلطنت رسانده و به پسرش، محمد بن سلمان، وزارت دفاع و ریاست دربار پادشاهی را داده تا پست‌های کلیدی در دست اطرافیان او باشد که به نام طیف سدیری خوانده می‌شود. طیف سدیری از هفت پسر ملک عبدالعزیز، بنیان‌گذار عربستان سعودی، تشکیل شده‌اند که نفوذ قابل توجهی در ساختار قدرت داشته و ملک سلمان و برادرش احمد بن عبدالعزیز از جمله همین هفت پسر هستند. طیف سدیری بر خلاف ملک عبدالله به محافظه‌کاری شدید مشهور هستند و آن مقدار ناچیز اصلاحات پادشاه قبل را هم نمی‌پسندیدند چنان که از ملک سلمان نقل شده که دموکراسی برای عربستان مناسب نیست و در 2007 گفته بود که روند اصلاحات ملک عبدالله باید بسیار کندتر از این انجام بگیرد.

حالا طیف سدیری به قدرت رسیده و در جنگ داخلی قدرت سعی در تحکیم موقعیت خود دارد. این وضعیت حداقل در کوتاه مدت باعث می‌شود تا مسائل داخلی برای ملک سلمان نسبت به سیاست خارجی اهمیت بیشتری داشته باشد. از این جهت نمی‌توان انتظار تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی این کشور به خصوص در مورد روابطش با ایران را داشت. جدای از این، تقویت طیف سدیری به معنای تقویت نگرش محافظه‌کارانه در دربار آل سعود است که تناسبی با بهبودی روابط با ایران ندارد. می‌توان گفت که نگرش ملک سلمان در این مورد بیشتر به نگرش برادر تنی‌اش، ملک فهد، و آن تلقی خصمانه‌ نزدیک‌تر است تا نگرش برادر ناتنی، ملک عبدالله.

در اینجا نباید از یک متغییر مهم غفلت کرد که آن تاثیر سیاست آمریکا بر تصمیم ملک سلمان و دیگر مقام‌های آل سعود است. باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا، سفرش به هند را کوتاه کرد تا به ریاض رفته و با ملک سلمان دیدار کند. ایران یکی از سه موضوع اصلی در دیدار اوباما با ملک سلمان بود. اگر نظر آمریکا به کاهش تنش بین ایران و عربستان باشد( موضوعی که نشانه‌هایی برای تایید آن وجود دارد)، ملک سلمان به دلیل همان خصلت محافظه‌کاران از این سیاست تبعیت می‌کند و دیگر مثل ملک عبدالله حاضر نمی‌شود تا برخی اقدامات خاص و حتی مخالف آمریکا انجام دهد. گذشته از این، محمد بن نایف هم توجه خاصی به سیاست‌های آمریکا دارد که می‌تواند در اجرای نظر مساعد آمریکا نسبت به روابط با ایران هماهنگ باشد.

بنابر این، آینده روابط ایران و عربستان بعد ملک عبدالله مبتنی بر متغییرات متفاوتی از جنگ قدرت داخلی، نگرش محافظه‌کارانه طیف سدیری و نفوذ آمریکا بر دربار آل سعود است. هر کدام از این متغییرات تعیین کننده هستند که باید دید کدام‌یک جهت روابط با ایران را مشخص می‌کنند. تنها نکته روشن این است که سیاست خاص ملک عبدالله برای بهبود روابط با دولت روحانی دیگر چندان مد نظر پادشاه جدید و یاران او نیست و دیگر نمی‌توان انتظار فرصت‌های یک سال و اخیر را پادشاه جدید عربستان داشت.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها